سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فاطمه خداوردی: عاطفه ملکیجو را در ویدیویی دیدم که در مورد دنیای خیال و ارتباط شنیدن داستان و شعر با تصویرهایی صحبت میکرد که در ذهن خودمان میسازیم. او که تصویرگر یکی از تازهترین کتابهای شعر تألیفی انتشارات مهرسا است در این ویدیو بیان کرد: «من هم مثل شما وقتی شعر یا داستانی را میشنوم در ذهن خودم تصاویر آن را خیال میکنم؛ اما من یک تصویرگرم و موظفم برای اینکه بچهها در کنار شنیدن و خواندن متن کتاب، تصویر را نیز در کنار آن تجربه کنند و با تصاویر آن را درک کنند، بهترین تصویر را انتخاب کنم.». به صفحه مجازی او سری زدم؛ وقتی تصاویر زیبا و فعالیتهای او در حوزه تصویرگری کتاب کودک را دیدم، تصمیم گرفتم در این شماره از پرونده «گفتوگو با تصویرگران ایرانی کتاب کودک» با عاطفه ملکیجو، تصویرگر کتاب کودک صحبت کنم و از او درباره تجربه تصویرگری و رویایش برای آینده تصویرگریاش بپرسم. این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
- شروع فعالیت تصویرسازی شما از چه زمانی آغاز شد؟
من تصویرسازی را حدوداً از سال ۸۳ شروع کردم و تقریباً ۲۰ سال است که مشغول این کار هستم. یکی از اولین کتابهایی که تصویرسازی کردم کتاب «گرگ آوازهخوان» از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به مدیریت هنری بهزاد غریبپور بوده است که توانست جایزه تشویقی کنکور نومای ژاپن را در سال ۲۰۰۸ به خودش اختصاص دهد.
- «جوجهی پرطلاییام» چندمین اثر شما در زمینه کتاب کودک است؟ آیا در حال حاضر اثر دیگری هم در حال تصویرگری یا چاپ دارید؟
کتاب «جوجهی پرطلاییام» صدوچندمین کتابی است که من تصویرسازی کردهام؛ شمارش دقیق آثارم را ندارم. در حال حاضر یک کتاب از انتشارات کانون به اسم «دونه دونه برف میاد دم خونه» نوشته طاهره ایبد و یک کتاب هم به نام «گلاب» از نشر سفیر اردهال در دست اجرا دارم. کتاب «جوجهی پرطلاییام» یک مجموعهشعر سروده مهری ماهوتی است و انتخاب اشعار آن نیز برعهده مصطفی رحماندوست بوده است که من از طرفداران اشعار هر دو عزیز هستم و قبلاً هم افتخار همکاری با هردوی آنها را داشتهام. اشعار این کتاب به من این اجازه را میداد که تخیلی آزادانه داشته باشم، شخصیتهای شعرها را بشناسم، دوستشان داشته باشم، درکشان کنم و آن طوری که در ذهنم میبینمشان، آنها را به تصویر دربیارم.
- معمولاً برای تصویرسازی کتاب، از چه تکنیکهایی استفاده میکنید؟
من معمولاً از تکنیک اکریلیک برای تصویرسازی استفاده میکنم.
- متن داستان چه اندازه در انتخاب شما برای تصویرگری آن نقش دارد؟ تصویرگری کتابهای شعر و کتابهای متنی تا چه اندازه باهم متفاوت هستند؟
من در تصویرسازیهایم به متن اهمیت زیادی میدهم و معتقدم تصاویرم را بر پایه متن ایجاد کنم؛ این پایبندبودن به متن یک محدودیت خاص برای تصویرگر ایجاد میکند که منحصربهفرد است و فقط مربوط به همان متن میشود. این محدودیت خاص چالشی برای تصویرگر دارد و او برای موفقیت در این چالش، ناگزیر به نوآوری و خلق است. این نوآوری اثر را منحصربهفرد میکند؛ اینکه یک نویسنده یا شاعر وقتی داستان یا شعری مینویسد حتماً شعر یا نوشتهاش هدفی را دنبال کند یا حاوی پیام خاصی است که باید در تصویرگری هم به آن توجه شود. البته تصویرگر میتواند با استفاده از تصاویر، چیزهایی هم به متن اضافه کند یا حتی داستان دیگری را در کنار آن داستان اولیه پیش ببرد؛ اما نباید خللی در مفهوم اولیه متن ایجاد کند و باید تصاویرش همسو با متن و کاملکننده متن و در عین حال نوآورانه و شگفتانگیز و ویژه باشد و صرفاً ترجمه تصویری متن نباشد.
- رویای شما در دنیای تصویرگری کتاب کودک چیست؟
من دوست دارم دنیاهایی را در تصاویر کتابهایم خلق کنم که در ذهن مخاطبانم بماند. دوست دارم وقتی آنها بزرگ میشوند در مواجهه با مشکلات زندگیشان، راهحلهای ساده کتابهای کودکیشان را به واسطه تصاویرش به خاطر بیاورند و به این صورت، مشکلاتشان کوچک و ساده شود.
- چه نکات و توصیههایی برای کودکان و نوجوانانی دارید که علاقهمند به شروع حرفه تصویرسازی و تصویرگریاند؟
توصیه من به کودکان و نوجوانانی که دوست دارند حرفه تصویرگری را پیش بگیرند این است که به اطرافشان، به آدمها، حیوانها، ساختمانها، درختها و گلها و حتی اشیا، بهتر و عمیقتر نگاه کنند. توصیهام این است که به همه این موارد فکر کنند و در آنها دقیق شوند و سعی کنند بعضیوقتها طوری دیگری آنها را ببینند: یک طور جدید و خاص؛ به این ترتیب میتوانند تمرین کنند دیدِ تصویرگرانه داشته باشند.
- در شماره پنجم از پرونده «گفتوگو با تصویرگران ایرانی کتاب کودک»، خواهران شجاعی به موضوع تفاوت سلیقه میان داوران مسابقات بینالمللی تصویرگری و مخاطب کودک و نوجوان کتابها اشاره کردند. نظر شما در اینباره چیست؟
بله، من هم موافقم و متأسفانه به کتابهایی که با توجه به علایق و خواستههای مخاطبان کودک کار میشود، کمتر در جشنوارههای بینالمللی توجه میشود؛ درواقع کتابی که برای کودک نوشته و تصویرگری میشود باید در عین اینکه دانش و سلیقه تصویری کودک را ارتقا میدهد برای او جذاب و دوستداشتنی هم باشد؛ اما معمولاً کتابهایی در جشنوارههای بینالمللی موفق هستند که جذابیت بزرگسالانه آنها بیشتر است. البته هستند تصویرگرانی که هم کارهایشان در عرصههای بینالمللی موفق است و هم مخاطبان کودک از تصاویر کتابهایشان میآموزند و لذت میبرند.
- با توجه به برگزاری جشنواره ملی کتاب کودک و نوجوان، از نگاه شما به عنوان یک تصویرگر، این جشنواره چه تأثیراتی بر حوزه کتابهای کودک و نوجوان خواهد گذاشت؟
قطعاً جشنوارههای داخلی کشورمان میتواند معیار بهتری باشد برای کتابها و تصویرسازیهایی که برای کودکان همین مرز و بوم خلق شدهاند. من امیدوارم نتایج این جشنواره، تصویرگران را تشویق کند که تصاویرشان را بیشتر از پیش با در نظر گرفتن مخاطب، ایجاد کنند.
- فاز دوم این جشنواره در بخش بینالملل برگزار خواهد شد؛ به نظر شما تعامل با نویسندگان و تصویرگران خارجی نیز چه تأثیری بر فضای تصویرگری کتاب کودک و نوجوان دارد؟
بینالمللیشدن این جشنواره، فضای رقابتی همهجانبهتری ایجاد میکند، جامعه مخاطبان را گسترش میدهد و باعث میشود نویسندگان و تصویرگران کشورمان نهتنها به خواستههای کودکان ایرانی حساستر باشند؛ بلکه به نیازها و سلایق کودکان سراسر دنیا هم توجه کنند و در تعامل با نویسندگان و تصویرگران دیگر کشورها در عین فراگیری تجربیات آنها، فرهنگ بومی ایران را اشاعه دهند.
- در مطلبی که از شما در فضای مجازی دیدم گلهای داشتید از اینکه مسئولان فرهنگی به تصویرگران کتابها، به اندازه نویسندگان و ناشران کتاب توجه نمیکنند. جدای از مسئولان، شما سهم خودِ پدیدآورندگان و تصویرگران را در ترویج اثرشان، چطور ارزیابی میکنید؟
بله، من فکر میکنم کمتر پیش آمده که یک تصویرگر به عنوان پدیدآورنده کتاب دیده شود. من در کارنامه خودم، تصویرگری بیشتر از صد عنوان کتاب را دارم؛ ولی در کل فقط درخصوص چند مورد از کتابها در جشن رونمایی دعوت شدهام. با اینکه قانونی وجود دارد که اسم نویسنده و تصویرگر هر دو روی جلد کتاب باشد؛ اما در مواردی دیده میشود که اسم تصویرگر روی جلد کتاب نیست و فقط در داخل کتاب عنوان شده است. خیلی اوقات پیش میآید که هماهنگیهای لازم با تصویرگر صورت نمیگیرد و او، فایل نهایی قبل از چاپ را نمیبیند؛ این ممکن است باعث بروز اشتباهات زیادی در کتاب شود که زحمات تصویرگر را کلاً به باد دهد. خیلیوقتها گرافیک ضعیف و نامناسب یا جایگذاری اشتباه متون، تأثیر منفی روی نتیجه نهایی کار میگذارد و در خیلی از موارد، تصویرگر از چاپ نهایی کتاب رضایت کامل را ندارد و رنگها به شکل واقعی خود در کتاب نمود ندارند. این موارد و مشکلات، تأثیر زیادی در بیعلاقگی تصویرگر به اثر چاپشده خود دارد. مطمئن هستم اگر تصویرگر از کتاب چاپشده خود راضی باشد در ارائه و تبلیغ آن میکوشد و با افتخار از آن سخن میگوید.
من امیدوارم به فرایند تولید کتاب به عنوان یک پروژه گروهی نگاه شود که ناشر، نویسنده، تصویرگر و طراح گرافیک و عوامل دیگر همگی در آن دخیل و مؤثر هستند؛ به این صورت که از همان شروع پروژه تا انتهای آن، جلساتی برای هماهنگی داشته باشند، از همه مراحل پروژه مطلع باشند، درصد خطاها را به صفر برسانند و درنهایت از نتیجه کار راضی باشند و به اثر چاپشده خود افتخار کنند.
نظرات