جمعه ۱۶ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۵:۴۸
«میرازندگی»؛ روایتی از دهه شصت تا امروز

محمدابراهیم قدیری، در رمان جدید خود به ماجراهایی از دهه شصت تا امروز می‌پردازد،«میرازندگی» حکایت زندگی آدم‌هاست و داستان حوادث ابتدایی دهه شصت تا زمان حال را روایت می‌کند

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا محمدابراهیم قدیری، نویسنده‌ای چهل‌ساله از تهران، باوجوداینکه تحصیلات دانشگاهی‌اش ارتباطی به ادبیات و نویسندگی ندارد، از کودکی علاقه زیادی به داستان‌نویسی داشته است. او با اشتیاق فراوان قصه‌هایی برای اطرافیانش تعریف می‌کرد و اکنون نیز به نوشتن داستان‌هایی که ماجراهای زندگی آدم‌ها را به تصویر می‌کشد، ادامه می‌دهد. در این گفت‌وگو، او درباره علاقه‌اش به نویسندگی، دیدگاهش نسبت به داستان‌نویسی و جزئیات رمان جدیدش «میرازندگی» صحبت می‌کند.

چگونه علاقه شما به نویسندگی شکل گرفت و در دوران کودکی چگونه آن را پی گرفتید؟

مثل بسیاری از بچه‌های دیگر در سال‌های دهه شصت و هفتاد، نیازهای فیزیولوژیکی‌ام بیشتر از توانمندی و استعدادم جدی گرفته شد. اما بی‌خیال نشدم و هر طوری که بود علاقه‌ام را پی گرفتم. نوشتن داستان را دوست دارم و از ساختن و روایت‌کردن ماجرای آدم‌ها لذت می‌برم.

چرا فکر می‌کنید داستان‌ها می‌توانند برای دیگران جالب و مفید باشند؟

به نظر من هر آدمی در زندگی‌اش ماجرایی دارد که می‌تواند برای دیگران جالب و مفید باشد. طوری که در کنار لذت‌بردن و سرگرم‌شدن از آن ماجرا می‌تواند نکات خوبی را یاد بگیرد. ازآنجایی‌که ما انسان‌ها طول عمر محدودی داریم و نمی‌توانیم بسیاری از اتفاق‌های دنیا را تجربه کنیم؛ بهترین راهی که می‌توانیم با همین یک‌عمرمان جای چندین نفر زندگی کنیم، کتاب‌خواندن است.

می‌توانید مثالی از اهمیت داستان‌ها در انتقال تجربه‌ها بزنید؟

مثلاً ما هیچ‌وقت نمی‌توانیم اتفاق‌هایی را که در دهه پنجاه هجری در شهر کوچک سنگسر اتفاق افتاده را تجربه کنیم. اما با خواندن ماجراهایی که کوزه‌گر عاشق در آن شهر تجربه کرده، علاوه بر سرگرم‌شدن و لذت‌بردن از داستان، بسی نکات دستگیرمان می‌شود که می‌تواند جایی در زندگی‌مان به دردمان بخورد و شاید اصلاً متوجه استفاده از آن نکات هم نشویم و به‌صورت کاملاً ناخودآگاه در ضمیر وجودی‌مان از آن‌ها استفاده کنیم.

چه امیدی برای خوانندگان داستان‌هایتان دارید؟

در نهایت امیدوارم دیگران هم از خواندن داستان‌های من لذت ببرند.

در مورد رمان «میرازندگی» توضیح بدهید.

«میرازندگی» حکایت زندگی آدم‌هاست، آدم‌هایی شبیه ما، شاید خودِ خود ما. در دوره‌ای که شاید دغدغه‌ها و نگاه آدم‌ها چیز دیگری بوده و هست. داستان زندگی افرادی است که نه تلخ است و نه شیرین؛ هم تلخ است و هم شیرین. روایتگر عشق است. عشق انسان‌های معمولی که شاید با پیش‌پاافتاده‌ترین اتفاق‌های ممکن می‌تواند به وصال ختم شود یا شاید به‌واسطه همان اتفاق‌ها می‌تواند به نفرت ختم شود. عشق‌هایی که هم حسرت دارد، هم خیانت. عشق‌هایی که هر یک به نوبه خود آن‌قدر خاص هستند که مخاطب در گیرودار رسیدن یا نرسیدن‌هایشان گاه در هزارتوی روایت گم می‌شود و آن‌قدر جذبه دارند که نخواهی یا نتوانی ماجرا را نصفه و نیمه رها کنی.

به‌عنوان یکی از افرادی که به نسل دهه شصتی‌ها تعلق دارید، چگونه دنیای امروز را با آنچه در زمان کودکی و نوجوانی‌تان وجود داشت مقایسه می‌کنید؟

دنیا برای دهه شصتی‌ها با امروز تفاوت‌های زیادی داشته است. ما همیشه در شرایطی زندگی کرده‌ایم که رقابت نقش پررنگی در آن ایفا می‌کرد. از زمانی که حتی به دنیا نیامده بودیم، شرایط رقابتی برای ما وجود داشت. مثلاً بیمارستان‌ها برای جمعیتی طراحی شده بودند که به‌سرعت دو برابر شد و این باعث شد تا ما حتی از همان ابتدا، رقابت را درک کنیم. این رقابت در طول زندگی‌مان ادامه داشت، از تهیه شیرخشک گرفته تا حضور در مدارس شلوغ و بعدتر هم کنکور، بازار کار و حتی ازدواج. این تجربه‌ها به ما یاد داد که چگونه برای بقا و پیشرفت بجنگیم.

اشاره کردید که این نسل تجربه‌های متفاوتی از جمله جنگ و شرایط سخت را داشته است. چگونه این تجربیات روی زندگی و روحیه دهه شصتی‌ها تأثیر گذاشته است؟

دهه شصتی‌ها نه تنها با رقابت، بلکه با شرایط سختی مانند جنگ نیز مواجه شدند. ما تجربه آژیر خطر، پناهگاه، ترس از موشک‌باران و ریزش آوار را داشتیم. این تجربیات تأثیر عمیقی بر روح و روان ما گذاشت. ما مجبور بودیم در کنار این‌ها، تعصبات و اعتقادات خاصی را هم بپذیریم که گاهی بدون هیچ عقلانیتی بر ما تحمیل می‌شد. این فشارها ما را قوی‌تر و پوست‌کلفت‌تر کرد.

کتاب «میرازندگی» چه هدفی را دنبال می‌کند و چه چیزهایی را به تصویر می‌کشد؟

«میرزندگی» تلاش دارد تا روایت‌های واقعی از زندگی در برهه‌ای از تاریخ ما را نشان دهد. این کتاب سعی دارد به ماجراهایی بپردازد که شاید از دید عموم مردم عادی کمتر به آن‌ها توجه شده است. اتفاقاتی که بسیاری از جوانان دهه شصت را تحت تأثیر قرار داده، اما در کمتر کتاب یا فیلمی به آن‌ها پرداخته شده است. هدف این کتاب، ثبت این وقایع برای نسل‌های آینده و نگه‌داشتن آن‌ها در دالان‌های هزارتوی تاریخ است تا فراموش نشوند.

عشق را چگونه در داستان‌هایتان توصیف می‌کنید؟

انسان وقتی عاشق شود شروع می‌کند به شخم‌زدن قلبش، از مداد و خودکار و کاغذ و دفتر، تیشه و کلنگ می‌سازد، شروع به کندن می‌کند. آن‌قدر می‌کند تا دلش را از این دنیا جدا کند. انسان وقتی عاشق شود رویا بافی می‌کند. رؤیایی ساختگی که از جنس این دنیا نیست. آخرش هم پیدا نیست. شب را به‌روز می‌دوزد و زمان را تا می‌کند و داخل کیف‌دستی‌اش می‌گذارد، می‌رود تا در ناکجاآباد خیال گم شود و در این غوغا یکی می‌میرد و دیگری متولد می‌شود. تولدی دوباره، تولدی دیگر. همین غم‌ها و شادی‌ها، اشک‌ها و لبخندها، وصال‌ها و فراق‌هاست که زندگی ما را می‌سازد.

چه ارتباطی بین «میرازندگی» و زندگی واقعی ما وجود دارد؟

در دل «میرازندگی»، ما خودمان را می‌بینیم. با همان چیزهایی که دیریازود، دور یا نزدیک تجربه کرده‌ایم و خواهیم کرد و در نهایت این خالق مرگ است که موهبت زنده‌بودن را به یاد ما می‌آورد.

داستان «میرازندگی» درباره چیست؟

«میرازندگی» روایت زندگی یک خانواده پنج‌نفره ایرانی است. از همان خانواده‌هایی که یا خودمان عضوشان هستیم یا در اطرافمان یکی‌شان را حتماً دیده‌ایم. پدر و مادر و سه فرزندشان؛ دو پسر و یک دختر. خانواده‌ای با اعتقادات خشک پدر که باعث شکاف بین خانواده می‌شود. چیزی که سرنوشت همه اعضای خانواده را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. پدر کسب‌وکار خاص خودش را دارد و توقع دارد پسرانش دقیقاً راه او را بروند و دخترش با کسی که او می‌پسندد و تأیید می‌کند ازدواج کند. همین‌ها سرنوشت همه‌شان را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. تاحدی‌که کار به جدایی بین اعضای خانواده می‌کشد. ماجرای داستان حوادث ابتدایی سال‌های دهه شصت هجری تا حدود زمان حال یعنی اوایل قرن جدید را شامل می‌شود. در این بازه، فرزندان بزرگ می‌شوند و همه خوشی‌ها و بدبختی‌های این بازه زمانی کشور روی آن‌ها هم تأثیر می‌گذارد و انتخاب آن‌ها را در مواجهه با شرایط مختلف به چالش می‌کشد.

نظر خود را در مورد این رمان بگویید.

در آخر باید بگویم از بین همه داستان‌هایی که نوشتم، این یکی را از همه بیشتر دوست دارم. اگر قرار باشد یک روزی با عنوان یک نویسنده از من یاد شود، قطعاً دوست دارم با یاد و خاطره این رمان باشد.

کتاب الکترونیکی «میرازندگی» نوشتۀ محمدابراهیم قدیری است و انتشارات مهراب آن را در اپلیکیشن طاقچه منتشر کرده است.

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • معصومه NL ۱۴:۳۵ - ۱۴۰۳/۰۶/۲۰
    ضمن تشکر از نویسنده محبوب جناب استاد قدیری بنده این کتاب را دوبار خواندم بسیار موضوع جالبی داردواقعا ازخواندنش لذت بردم باآرزوی موفقیت برای ایشون قلمتان بسیار زیباست
  • گوهرتاج SE ۰۰:۱۲ - ۱۴۰۳/۰۶/۲۱
    یکی از کتاب‌های محبوب وارزشمند من کتاب میرا زندگی با نویسندگی هنرمند آقای محمد ابراهیم قديری ست و پیشنهادم برای همه جوون‌ها خواندن این کتاب است ،🪷🌹🪷

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها