چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۵
نگاه یان کات، من را به سوی خلق روایت نو از آثار شکسپیر برد

مسعود طیبی با اشاره به آشنایی‌اش با یان کات و جمله‌ای از او که می‌گوید «در دنیای امروز، ما باید پذیرنده شکسپیر باشیم یا شکسپیر باید پذیرنده ما باشد؟» گفت: تمام این اتفاقات ذهن من را بسیار درگیر کرد که آیا می‌توانم با شکسپیر، روایتی نو خلق کنم؟ 

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - علیرضا خلیل‌زاده؛ مسعود طیبی، کارگردان هنرمندی که هفتمین اثر اقتباسی خود از شکسپیر را بر روی صحنه برد، درباره روند زیست هنری خود گفت‌وگویی با خبرنگار ایبنا داشت که در ادامه می‌خوانید.

کمی درباره تئاتر «طلوع خونین» توضیح دهید.

این هفتمین اثر اقتباسی من از کارهای شکسپیر بود که برای این اقتباس‌ها با نگاه بزرگترین مفسر تاریخ، یان کات به شکسپیر نگریستم. آشنایی‌ام با یانگ کات در کنار علاقه‌ای که به میشل فوکو داشتم باعث شد بسیار به این موضوع علاقه پیدا کنم. یانگ کات می‌گوید «در دنیای امروز، ما باید پذیرنده شکسپیر باشیم یا شکسپیر باید پذیرنده ما باشد؟» این سوال من را آشفته کرد؛ زیرا همیشه فکر می‌کردم دنیای آثار کلاسیک باید همیشه به همان‌گونه که هست باقی بماند و کلاسیک باشد. من وقتی با این روند آشنا شدم و آثار متفاوت را مشاهده کردم، روند فکری من عوض شد.

از کجا به فکر ساخت آثاری ترکیبی و نو از شکسپیر افتادید؟

آثار بسیاری بودند که من را راهنمایی کردند مخصوصاً فیلم «هملت ۲۰۰۰» که صحنه خودکشی اوفلیا از بالای برج اپل، در زمانی که آیفون جدید در حال رونمایی است، را به تصویر می‌کشد. در این فیلم ما هملت را یک پسر یانکی و جانکی می‌بینیم که مواد مخدر مصرف کرده و به خیابان آمده در حالی که نمی‌داند از این زندگی چه می‌خواهد؟ بین یک حقیقت‌گرایی مطلق و یک نسبیت‌گرایی خودخواهانه گیر کرده است. او نمی‌داند در کجای این جهان قرار دارد، اوفلیا در تعارض با دنیایی قرار دارد که «دنیای آزاداندیشانه» نام دارد.

اولین نمایش شما در چه سالی اجرا شد؟

تمام این اتفاقات ذهن من را بسیار درگیر کرد که آیا می‌توانم با شکسپیر، روایتی نو خلق کنم؟ اولین نمایش من در سال ۱۳۹۱ شکل گرفت. من سه هملت ساختم که دو وجه هملت مردانه، خشونت و تفرقه و یک وجه هملت زنانه را در آن به تصویر کشیدم. زیرا طبق گفته بسیاری از فلاسفه، هر مردی یک بخش زنانه و هر زنی یک بخش مردانه دارد. تمامی تجربه‌های من کوتاه و حدود ۴۰ دقیقه بودند.

کمی درباره دیگر آثار اقتباسی خود توضیح دهید.

نمایش‌های دیگری که روی صحنه بردم؛ «هنگامه‌ای که هملت به دست جادوگران مکبث کشته شد»، «خون به پا می‌شود»، «سندروم هملت»، «اوفلیا» و «نفرین رزالین» بودند. همه این آثار اقتباس‌های مدرنی بودند که بر اساس ذهنیت من از جامعه امروز ما شکل گرفتند. تعداد زیادی از این نمایش‌ها را در خارج از کشور اجرا کردم و تنها کارگردان ایرانی هستم که در آرشیو جهانی شکسپیر ثبت شده‌ام.

کمی بیشتر درباره سبک این تراژدی توضیح دهید.

همانگونه که در نمایش قبلی من «نفرین رزالین» دیدیم، در پایان، قدرت ساحت مردانه‌ای است که همه چیز را دگرگون می‌کند. مردی که یک شبه تصمیم می‌گیرد عاشق فردی شود و فردا عاشق شخص دیگری شود و آن زن در این میان چیزی جز یک وسیله نیست. فروید می‌گوید شناخت سه مرحله دارد، بعد اول شناخت فیزیکی است که شما از تیپ و استایل و بدن فرد خوشتان می‌آید یا نه؟ بخش بعدی گفت‌وگو است که به عقاید و ذهنیات اشاره دارد و بخش پایانی رازگویی است که به جزئی‌ترین و شخصی‌تری ابعاد یک فرد می‌رسد. هیچگاه بخش ظاهری نمی‌تواند ما را ترغیب به انتخاب کند اما زمانی که این بعد، پررنگ‌تر از سایر ابعاد شود، انسان تنوع‌طلب خواهد شد و هر روز انتخاب خود را تغییر می‌دهد. کل نگاه من به این سمت و سو رفت که وجه خشونت تاثیر بیشتری داشته باشد و مخاطب را به این سمت سوق دهد که مبادا من هم این‌گونه باشم، این یک تراژدی و کاتارسیست مدرن است.

چرا از آغاز به سراغ شکسپیر رفتید، وقتی سایر هنرمندان به دنبال «در انتظار گودو»، «خرده جنایت‌های زن و شوهری» و برتولت برشت هستند.

شکسپیر، نمادی از تحولات عمیق فرهنگی و هنری است که در طول تاریخ به وقوع پیوسته‌اند. او با آثار خود، مرزهای زمانی را درنوردیده و به ما نشان داده است که احساسات و تجربیات انسانی فراتر از قید و بندهای تاریخی هستند. شکسپیر با استفاده از زبانی که همزمان کلاسیک و نوآورانه است، توانسته احساسات پیچیده‌ای مانند عشق، حسادت، انتقام و رستگاری را به تصویر بکشد. او در آثارش به ما نشان می‌دهد که چگونه انسان‌ها می‌توانند در برابر سرنوشت مقاومت کنند، یا چگونه می‌توانند تسلیم آن شوند. شکسپیر نه تنها یک پل بین کلاسیسم و رمانتیسیسم است، بلکه او یک پل بین گذشته و حال نیز محسوب می‌شود، چرا که آثار او همچنان در جوامع مدرن ما طنین‌انداز است و می‌تواند به عنوان یک زبان مشترک برای بیان احساسات انسانی عمیق و ابدی به کار رود. در نهایت، شکسپیر به ما یادآوری می‌کند که انسان‌ها، با وجود تمام نقاط ضعف، قادر به خلق زیبایی و معنا در دنیای پیرامون خود هستند.

بازخوردها از نمایش‌های شما به چه صورت بود؟

در دنیای هنر، انتقاد می‌تواند هم به عنوان یک مانع و هم به عنوان یک پله برای رسیدن به موفقیت عمل کند. هنرمندانی که با دیدگاه‌های محکم و اصولی به خلق آثار خود می‌پردازند، ممکن است با واکنش‌های متفاوتی از سوی مخاطبان روبرو شوند. این واکنش‌ها می‌توانند از تحسین و تمجید گرفته تا انتقاد و نفرت متغیر باشند. اما این تنوع در پذیرش آثار هنری، خود بیانگر زیبایی‌شناسی متفاوت و دیدگاه‌های گوناگون است که در جامعه وجود دارد. هنرمند باید این تفاوت‌ها را به عنوان بخشی از فرآیند خلق هنری بپذیرد و به آن احترام بگذارد. در نهایت، هنر نه تنها باید بیانگر دیدگاه‌ها و احساسات هنرمند باشد، بلکه باید فضایی برای گفت‌وگو و تعامل فرهنگی ایجاد کند که در آن هر فردی می‌تواند تجربیات و تفسیرهای خود را به اشتراک بگذارد. این تعاملات هستند که به آثار هنری عمق و ارزش می‌بخشند و به آن‌ها اجازه می‌دهند تا فراتر از زمان و مکان خود، ماندگار شوند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها