یکشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۸
گفت‌وگو با بانوی درمانگر و مروج کتاب/ کتابداران پای کار بیایند

شکاری ، مروج کتاب مرکز درمانی «ابر» می‌گوید، ای‌کاش مراکز سرپایی که برای بیماران اعصاب و روان از روش کتاب‌درمانی استفاده می‌کنند، و ارتباط مراکزی مشابه این مرکز با ناشران، کتابداران و تیم‌های تخصصی حوزه نشر و مطالعه بیشتر شود.

سرویس مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا وقتی صحبت از ترویج کتابخوانی است، مولفه‌ها، شاخص‌ها، و استانداردهای زیادی مطرح می‌شود. سن، جنس، تحصیلات،، کتاب خوب و کاربردی، محتوای خوب و جذاب و گروه هدف هرکدام در ترویج کتابخوانی وزن پیدا می‌کنند. در این مسیر برای مروج کتاب هم شاخص‌ها و ملاک‌هایی درنظر می‌گیرند؛ مروج را ترویج‌دهنده، مشوق و رواج‌دهنده تعریف کرده‌اند. به اعتقاد کارشناسان حداقل ویژگی یک مروج کتاب؛ کتابخوان بودن وآشنایی با بازار کتاب است. حالا اگر این مروجان در محیط‌های خاصی مانند مراکز درمانی یا بیمارستان‌ها بخواهند کتاب ترویج کنند باید مقوله‌ای به نام «کتاب‌درمانی» را نیز مورد توجه قرار بدهند یعنی در این محیط، محتوای مناسب، استفاده درست و به اندازه از فضای مجازی، استفاده نکردن از جست‌جوی اینترنتی به‌عنوان یک منبع برای آگاهی از بیماری اعصاب و روان و استفاده نکردن از کتاب‌های زرد بازاری در حوزه روانشناسی، اهمیت زیادی دارد.

پردیس شکاری، کارشناس ارشد روانشناسی و مروج کتاب که از سال ۹۶ در بخش «مرکز روزانه توانبخشی ابر» واقع در مرکز آموزشی و درمانی روانپزشکی ایران شهر تهران به ترویج کتاب می‌پردازد، معتقد است: «‌منبع اطلاعاتی برای کسب آگاهی درباره بیماری مراجعه کنندگان اعصاب و روان باید از استرس و دل نگرانی فاصله زیادی داشته باشد و کتاب مناسب در این زمینه بسیار کمک‌کننده است.» به گفته این کادرمانگر؛ در بین مراجعان این مرکز، افرادی هستند که بسیار کتابخوان هستند و از آن طرف با افرادی سرو کار داریم که چندان اهل مطالعه نیستند. ما معتقدیم افراد زیاد کتابخوان را نیز باید هدایت کنیم، یعنی به آنها می‌گوییم هر کتابی را نخوانند یا اگر خواندند کدام بخش یا محتوای کتاب مد نظرشان باشد یا روی سرعت خواندن یا سرعت درک مطلبشان تمرکز می‌کنیم. او در بخش دوم مصاحبه خود با ایبنا درباره منبع مناسب کتابخوانی برای بیماران اعصاب و روان، شیوه‌های موثر ترویج کتابخوانی میان این گروه و ضرورت همکاری ارگان‌هایی مانند نهاد کتابخانه‌ها، کتابخانه ملی و ناشران و خیران برای تجهیز کتابخانه‌های بیمارستانی صحبت می‌کند.

- شاید برای مخاطبان این سوال پیش بیاید که بیماران اعصاب و روان چگونه مطالعه می‌کنند؟ یا اصلاً یک بیمار اعصاب و روان کتاب هم می‌خواند؟

پاسخ مثبت است؛ بله مطالعه می‌کنند و این نگاه که آن‌ها مگر می‌توانند مطالعه کنند باید حذف شود. یکسری کتاب تمرین وجود دارد که بیماران اعصاب و روان باید آن‌ها را تهیه کنند این کتاب‌ها یکسری تمرینات ذهنی دارد که شامل داستان‌های کوتاه بازی و سرگرمی است. جالب است وفتی به خانواده‌ها می‌گوییم این کتاب‌ها را تهیه کنید برخی از آن‌ها استقبال می‌کنند اما برخی دیگر با تعجب می‌گویند مگر این کتاب‌ها را آن‌ها می‌توانند بخوانند؟ این نگاه نباید وجود داشته باشد. درحالی که خانواده نقش مهمی در درمان فرد بعد از خود او دارد، اینجا کلاس آموزش، خانواده داریم یعنی این مرکز درمانی به بیمار کمک می‌کند با حمایت خانواده و شناسایی توانمندی‌هایش زودتر به زندگی عادی بازگردند، اما فرد بیمار نیاز دارد، سرعت همراهی خانواده‌اش در طول مسیر درمان، مطابق با شرایط او، آرام و بدون عجله باشد.

- همان‌طور که می‌دانید نخستین راه برای دریافت اطلاعات در دنیای امروزی، جست و جوی اینترنتی است؛ بنابر توضیحات شما بیماران اعصاب و روان نباید از هر منبعی برای آگاهی از بیماری‌شان استفاده کنند، شما چطور آن‌ها را به سمت کتابخوانی که منبعی بدون استرس است، هدایت می‌کنید؟ هرچند همان کتاب نیز نباید منبع زرد و بازاری با محتوای استرس‌زا داشته باشد؟

در این مرکز، کتاب آموزشی وجود دارد، زیرا این مرکز، انتشارات مخصوص دانشگاهی داشته و اعضای هیئت‌علمی دانشگاه علوم پزشکی، یکسری کتاب‌ها را تالیف کردند و در اختیار مراجعان قرار می‌گیرد. این آثار در طول جلسات درمانی به فرد داده می‌شود. موضوعی که برای مرکز اهمیت دارد این است که این مرکز اجازه نمی‌دهد فرد، اطلاعات بیماریش را از هر منبع یا کتابی کسب کند؛ متاسفانه ساده‌ترین روش برای کسب اطلاعات، جست‌وجو در گوگل است که اطلاعات دقیق و صحیحی ارائه نمی‌دهد. آسیب زننده‌ترین نوع دریافت اطلاعات، جست و جوی اینترنتی و استفاده از گوگل است. منبع اطلاعاتی برای کسب آگاهی درباره بیماری مراجعه‌کنندگان اعصاب و روان باید از استرس و دل نگرانی فاصله زیادی داشته باشد و کتاب مناسب، بسیار کمک‌کننده است.

- به‌عنوان یک مروج کتاب، برای ترویج مطالعه آن هم در یک محیط خاص بیمارستانی چه موانعی داشتید آیا از همکاری ارگان‌های دولتی استفاده می‌کنید؟

در بحث ترویج کتابخوانی در مراکز درمانی که با بیماران اعصاب و روان در ارتباط هستیم، ممکن است کتابخوانی با سرعت و کیفیتی که در محیط‌های عادی دنبال می‌شود، پیش نرود. ترویج کتابخوانی در حوزه درمان حتی ممکن است از نظر تخصصی با مباحث کلی مطرح شده در بخش عادی ترویج کتاب متفاوت باشد. کار ترویج کتاب دراین مراکز بسیار کندتر انجام می‌شود؛ با بیمارانی طرف هستیم که ممکن است هرزمان در طول مدت درمان، بیماری آن‌ها عود کند یا بستری شوند یا ممکن است دفعه دیگر برای ادامه درمان مراجعه نکنند یا مراجعه بعدی‌شان به مرکز، با وقفه و فاصله انجام شود؛ بنابراین به‌عنوان مروج کتاب، در یک مرکز درمانی باید صبر زیادی داشته باشیم. تکرار مباحث درمانی با یاداوری قسمتی از یک کتاب، یکی از بخش‌های مهم ترویج کتاب در این مرکز درمانی است. ممکن است یک قسمت از کتاب را چندین بار در زمان‌های مختلف برای یک مراجعه‌کننده بازگو کنیم.

- کدام یک از شیوه‌های ترویج کتاب، اثرگذاری بیشتری داشته است؟ کدام شیوه ترویج، موجب شد از طریق آن با بیماران ارتباط بهتری برقرار کنید؟

در بحث ترویج کتابخوانی در این مرکز نمی‌توان یک شیوه را شاخص کرد؛ زیرا مراجعه‌کنندگان دارای علایق و سلایق متفاوتی هستند و ویژگی‌های متفاوتی دارند؛ بنابراین از هرچهار روش خلاصه‌نویسی، اجرای نمایش خلاق، نقاشی کشیدن و ادامه دادن داستان‌های نصفه برای ترویج کتاب استفاده می‌کنیم. همه روش‌ها با هم تاثیرگذار است اما می‌توانم بگویم هیچ‌کدام از روش‌های ترویج کتابخوانی در این مرکز با بازخورد منفی ازسوی مراجعه‌کنندگان روبه‌رو نشده است؛ به‌عنوان مثال مراجعه‌کننده‌ای که اعتماد به نفس پایینی داشته و نمی‌توانست با دیگران ارتباط برقرار کند یا در جمع صحبت کند با نوشتن، ارتباط بیشتری برقرار کرده؛ البته گاهی مشاهده می‌شود که به همان فرد پیشنهاد اجرای یک نقش نیز دادیم، او قبول کرده و پس از اجرا، تا حدودی استرس فرد کاهش پیدا کرده یا فردی که بی‌قرار و در مرحله شیدایی است راغب است که بیاید و یک نمایشی را اجرا کند یا اصلاً راضی نمی‌شود، نمایشی را اجرا کند و فقط می‌گوید از محتوای کتاب می‌خواهد نقاشی بکشد. شیوه‌های استفاده از ترویج کتاب در مراکز درمانی کاملاً مراجعه‌محور است. نسخه ثابتی به مراجعه‌کننده برای استفاده از کتاب نمی‌دهیم بلکه از خودشان و نظراتشان برای ترویج کتاب استفاده می‌کنیم.

- مراجعه‌کننده در انتخاب کتاب، چقدر نقش دارد و نظر شما چقدر تعیین‌کننده است؟ آیا کتابی بوده که میان همکاران شما با بیماران بسیار مورد استقبال قرار بگیرد؟

در این مرکز افراد بسیار کتابخوان هم حضور دارند و از آن طرف با افرادی سرو کار داریم که چندان اهل مطالعه نیستند. کتابی که زیاد مورد استقبال قرار بگیرد نداشتیم اما اتفاقاً معتقدیم افراد زیاد کتابخوان را نیز باید هدایت کنیم یعنی به آن‌ها می‌گوییم هر کتابی را نخوانند، یا اگر خواندند کدام بخش یا محتوای کتاب مد نظرشان باشد یا روی سرعت خواندن یا سرعت درک مطلبشان تمرکز می‌کنیم.

خیّران

- آیا به‌عنوان مروج کتاب، مانعی برای ترویج کتاب داشتید؟ آیا این سال‌ها حسرتی داشتید که بگویید ای کاش این موانع نبود تا ترویج کتاب را بهتر انجام می‌دادم؟

من از بچگی عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بودم و اواخر دوره کارشناسی، یک دوره آموزشی را برای ترویج کتاب در بخش کودکان گذراندم اما به‌صورت تخصصی در بخش بزرگسال به ترویج کتاب پرداخته‌ام. در حوزه کاری‌ام حسرتی نداشتم اما همیشه دوست داشتم جامعه آماری بیشتری از امکانات کتابخوانی به‌ویژه در مراکز درمانی استفاده کنند. مثلاً ای‌کاش مراکز سرپایی که برای بیماران اعصاب و روان از روش کتاب‌درمانی استفاده می‌کنند، بسیار بیشتر بود و ارتباط مراکزی مشابه این مرکز با ناشران، کتابداران و تیم‌های تخصصی حوزه نشر و مطالعه بیشتر شود.

من تقاضا می‌کنم تیم‌های تخصصی حوزه نشر مانند کتابداران، کتابفروشان، ناشران و نهادهایی مانند کتابخانه‌ها و انجمن کتابداری و اطلاع‌رسانی برای ارائه آموزش‌های تخصصی در حوزه کتابداری و کتابخانه‌ای به این مرکز مراجعه کنند و آموزش‌های لازم را در حوزه اداره کتابخانه، مجموعه‌سازی و ساماندهی منابع به کادر درمان بدهند و از بیماران اعصاب و روان نترسند. آن‌ها فقط افرادی در جامعه هستند که دچار بیماری شده‌اند و مانند چیزی که در تصور عامه‌ی مردم وجود دارد ترسناک یا خطرناک نیستند. این مرکز آماده همکاری با حوزه کتابداری و تعامل داوطلبانه با بدنه نشر است و از برگزاری هر نوع دوره آموزشی در حوزه کتاب استقبال می‌کند.

- کدام ارگان‌ها می‌توانند در ترویج کتابخوانی در مراکز درمانی کمک کنند؟

مرکز «ابر» آمادگی دارد تا با ناشران دولتی و خصوصی، خیّران فرهنگی، نهاد کتابخانه‌های عمومی و کتابخانه ملی برای اعزام کتابدار، تجهیز کتابخانه و تامین منابع، اهدای کتاب و ترویج کتابخوانی میان بیماران همکاری کند. بخش بستری اعصاب و روان بیمارستان اعصاب و روان ایران واقعاً نیاز به کتابخانه دارد، هرچند الان نیز کتابخانه در این بخش‌ها وجود دارد اما برای اداره کتابخانه، سازمان‌دهی، تامین و مجموع‌سازی منابع، نیازمند آموزش‌های تخصصی، هستیم؛ به‌عنوان مثال خوب است کتابداران طرح آموزشی را برای کادر درمان داوطلب در حوزه کتاب بگذارند تا مجموعه کتابخانه‌های بیمارستان را بتوانیم به‌صورت تخصصی اداره کنیم. از گروه‌های کتابخوانی و مروجان کتاب نیز استقبال می‌کنیم. درحال حاضر از حوزه هنری، مربیان هنری داوطلب و خیّر، به این مرکز مراجعه می‌کنند و درباره هنرهایی که برای بیماران اعصاب و روان مفید است، آموزش‌هایی را به کادر درمان می‌دهند، کتابداران نیز می‌توانند این کار را انجام دهند.


- مهم‌ترین تاثیری که کتابخوانی و مطالعه کتاب بر عادات زندگی بیماران اعصاب و روان گذاشته چه بوده است؟

همین که یک مراجعه‌کننده مرکز اعصاب و روان ما داوطلب می‌شود، اداره کتابخانه را بر عهده بگیرد، یعتی کتاب‌درمانی و ترویج کتاب، اثر مثبتش را گذاشته است؛ به‌عنوان مثال بیماری که سال‌های سال درگیر بیماری اعصاب و روان بوده و خودش و خانواده تصور می‌کردند او هیچ کاری از دستش برنمی‌آید اما اکنون به مرحله‌ای رسیده که نقش می‌پذیرد و داوطلبانه متصدی اداره کتابخانه مرکز می‌شود،؛ فردی که روزهای اول به زور به این مرکز، می‌آمد، در واقع او را می‌آوردند، اکنون به نقطه‌ای از درمان رسیده که توانسته با کتاب ارتباط برقرار کند، این تعامل با کتاب تا آنجا پیش رفته که این مراجعه‌کننده، هر جا کتاب خوب می‌بیند، زنگ می‌زند و می‌گوید خاتم شکاری نظرتان چیست که فلان کتاب را برای مرکز بخرم؟

کتاب با همه افراد ارتباط، برقرار می کند اما این تاثیر میزان متفاوتی دارد، برخی‌ها با مطالعه کتاب دچار تغییرات آنی و زودهنگام می‌شوند و برخی دیگر چنان تغییر رفتار می‌دهند که عادت‌های قبلی خودشان را کنار می گذارند. کتاب خواندن مخصوصاً برای افرادی که دچار بیماری اعصاب و روان به خصوص در مرحله مزمن هستند یک همراه و ابزار بسیار موثر است.

- خاطره‌ای از کتابخوانی برای بیماران دارید؟

به خاطر دارم بیماری داشتیم که سال‌های سال درگیر یکی از بیماری‌های اعصاب و روان بود، یکسری از مهارت‌های اجتماعی‌اش دچار ضعف شده بود، در طول مسیر درمانش، یکی از روزها قرار شد برای تمرین استفاده از مترو به آنجا برویم. هنگام استفاده از مترو در یکی از ایستگاه‌ها، غرفه فروش کتاب مستقر بود که آثاری را با تخفیف می‌فروختند؛ البته این کتاب‌ها به دلیل اینکه از ناشران اصلی خودش تهیه نمی‌شود، اغلب کپی است یا کیفیت چاپ خوبی ندارد از نظر ما کتاب‌های مطلوبی نیستند اما برایم جالب بود که مراجعه‌کننده من یک خودکار و کاغذ درآورد و شروع کرد به گشتن نام کتاب‌های معرفی شده مرکز میان آثار عرضه شده در مترو؛ این خاطره جالبی بود زیرا ما برای کار دیگری رفتم اما این مراجعه‌کننده از قبل فهرست کتابش را تهیه کرده بود و آنجا فرصتی بود تا کتابش را پیدا کند.

مراجعه‌کننده دیگری داشتیم که او نیز سال‌های سال درگیر یک بیماری اعصاب و روان بود و این مریضی بر روی اعتماد به نفس و عزت نفسش تاثیر بسیار بدی گذاشته بود و احساس می‌کرد نمی‌تواند هیچ کاری انجام دهد؛ درحالی که فرد هنرمند و حتی دست به قلمی بود. زمانی که در کلاس‌ها چهار خط از یک داستان را می‌خواندیم و او قرار بود این داستان نصفه را ادمه دهد؛ می‌گفت من نمی‌توانم این کار را انجام دهم، اما برایم جالب بود بعد از ادامه دادن جلسات کتابخوانی و خواندن داستان‌های نصفه طوری شد که بازخورد بسیار خوبی از اعتماد به خودش را دریافت کرد تا آنجا که برای آن داستان نصفه دو صفحه و نیم داستان جدید با کارکترهای جدید نوشت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها