نجلا مهدوی اشرف در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در مورد فرآیند تصویرگری کتاب «خورشیدی در صحرای ترکمن» از انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گفت: تصویرگری این کتاب را که نویسنده آن یوسف قوجق، نویسنده نامآشنای ادبیات کودک و نوجوان است، مانلی منوچهری که در آن زمان مدیر هنری انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود، به من پیشنهاد داد.
او افزود: من متن کتاب را خواندم و با مدیر هنری و نویسنده کتاب در مورد ایدههایم صحبت کردم و باهم همفکری کردیم. نویسنده کتاب در مورد فرهنگ ترکمنصحرا برایمان صحبت کرد و حتی تصاویر خانههای محلی آنجا را برایم فرستاد. من از قبل به واسطه خواندن کتابهایی مثل «آتش بدون دود» از نادر ابراهیمی یا آشنایی با مختومقلی فراغی، شاعر معروف ترکمن، به فرهنگ ترکمنصحرا علاقهمند بودم. چند سال پیش که دبیر هنری اولین سالانه تصویرگری استان البرز بودم و بر فرهنگ عامه اقوام ایرانی کار میکردم، روی هودیها، لالاییها و دوبیتیهای ترکمن هم خیلی کار کرده بودم و این هم باعث میشد که تصویرگری این کتاب برای من ملموستر باشد؛ بنابراین زمان تحقیق در مورد اینکه آن مواد و ایدههای تصویری که از این کتاب و از فرهنگ ترکمنصحرا میگرفتم و میخواستم آنها را به سبک و سیاق خودم بیان کنم، یعنی با قلم تصویرگری خودم برآورد اینها را بیان کنم، خیلی طولانی شد. دلایلی که برای طولانیشدن زمان مطالعه ذکر کردم و شروع تصویرگری کتاب در دوران کرونا و وقفهای که این موضوع در کار ایجاد کرد، باعث شد که عملاً روند تصویرگری کتاب خیلی طولانی شود. همیشه کارها جایی برای بهترشدن دارند؛ ولی این کتاب فینالیست نمایشگاه بینالمللی کتاب بولونیا نیز شد و به فهرست نهایی نامزدها راه پیدا کرد.
مهدوی اشرف ادامه داد: تکنیک من در تصویرگری این کتاب ترکیب مواد بود؛ اکریلیک، گواش و آبرنگهای صمغی، رنگهایی بودند که من برای این کتاب استفاده کردم.
او در مورد برپایی جشنواره و ارسال آثارش برای جشنواره بیان کرد: نحوه اطلاع من از برپایی جشنواره شاید خیلی دیر بود و ناشر محترم کتاب من را در جشنواره شرکت دادند و درنهایت تقریباً در حدود زمانی که اثر به فهرست نامزدها راه پیدا کرد، من متوجه شدم.
تصویرگر کتاب «خورشیدی در صحرای ترکمن» در پاسخ به این سوال که «برگزاری جشنواره ملی کتاب کودک و نوجوان چه اهمیتی دارد؟ آیا این جشنواره میتواند به ترویج و دیدهشدن آثار تصویرگران کمک کند؟» عنوان کرد: قطعاً برگزاری این جشنواره خیلی مهم است. هر جشنوارهای، هر داوری و حتی هر جایزه و نمایشگاهی میتواند نهادهای مرتبط با کتاب را در مسیری که بتوانند بیشتر برای کودکان و نوجوانان کار کنند، قدرتمندتر کند. به طور کلی این فرهنگسازی برای هر مخاطبی تأثیرگذار است؛ ولی اگر بخواهم رشته خودم را در نظر بگیرم، تصویرگری رشتهای است که شاید هنوز کاملاً شناختهشده نیست؛ هرچند که تصویرگران ایرانی در دهههای اخیر در سراسر جهان درخشیدهاند و همکارانم بارها جوایز جشنوارههای بینالمللی را گرفتهاند؛ همچنین کتابهای قبلی خود من نیز مدال جشنواره کتاب کودک شارجه و راهیابی به کاتالوگهای بلگراد و همینطور فهرست کوتاه تقدیرشدگان جشنواره فرفره طلایی چین را داشته است.
او افزود: کتاب «خورشیدی در صحرای ترکمن» هم فینالیست جشنواره نمایشگاه کتاب کودک بولونیا بوده است. به همین نسبت تصویرگرهای ایرانی واقعاً خیلی بیشتر از اینها در جشنوارههای بینالمللی درخشیدهاند؛ ولی این جشنوارهها انگیزهای است که ناشر و مخاطب را بیشتر و بیشتر با کار مؤلف -چه تصویرگر و چه نویسنده- آشنا میکند. نهایتاً همه اینها کمک میکند در این مسیر، بیشتر ثابت قدمتر ماند و با انگیزه بیشتری کار کرد. مخصوصاً که من، به عنوان کسی که کار تخصصی خودم به غیر از تصویرگری، تدریس در دانشگاه و در آموزش و پرورش نیز هست، میتوانم بگویم آموزش به این سمت رفته است که ما باید آن آموزش خشک و صرفاً نظری را با روایتها جایگزین کنیم و میبینیم که خیلی جواب میدهد و در سراسر دنیا نیز همه به این سمت میروند.
نجلا مهدوی اشرف در مورد اینکه این جشنواره باید چه چشماندازی داشته باشد تا بتواند در سطح ملی و بینالمللی جایگاه خودش را پیدا کند و کیفیت و کمّیت تصویرگری کتابهای حوزه کودک و نوجوان را بهبود ببخشد؟ گفت: فکر میکنم یکی از چشماندازهایی که این جشنواره میتواند داشته باشد واقعاً همین است؛ زیرا بیشتر تصویرگران کتاب، نگاهشان به جشنوارههای مرتبط با تصویرگری خارجی است و حالا یک جشنواره قدرتمند داخلی خیلی میتواند انگیزه تصویرگران را افزایش دهد. چشمانداز دیگری که درواقع اجزایی هستند که به یک چشمانداز گستردهتر منجر میشوند، این است که مخاطب را بیشتر و بیشتر درگیر کتاب کودک و نوجوان میکنند و من فکر میکنم ما نسلی بودیم که با احترام بسیار برای کتاب و کتابخوانی بزرگ شدیم و شاید زمانی که پا به جامعه گذاشتیم و جهان کار حرفهای را شروع کردیم، علیرغم اینکه همیشه شغل و دغدغهمان فرهنگ بود، شاید احساس کردیم که وقتی میخواهیم به دانشجو یا دانشآموزمان یکسری از ارزشها را انتقال دهیم، آیا این ارزشها در جامعه فعلی به آنها کمک خواهند کرد؟ آیا مسیر آنها را هموار میکند؟ آیا این دقیقبودن و بامطالعهبودن در فضای حاضر جواب میدهد یا نه؟ این چیزی است که ما باید به نسل بعد انتقال دهیم. آموزش، فرهنگ و معیارها مواردی هستند که مهم است چگونه آنها را انتقال میدهیم. باید ببینیم که آیا تأثیرگذار است؟ آیا میتوانید مخاطبی را که احترامی برای مطالعه داشته به آن مرحله برسانید که با وجود این همه پیشرفتی که صنعت سینما و بازیهای رایانهای داشته است و بچهها را در جهانی از روایتها و گرافیکهای خیلی سریع چند رسانه و چند فرهنگی غرق کرده، دوباره آن لذت کتابخواندن و یک تابستان را با کتاب گذراندن و یک بعدازظهر بلند را با کتاب گذراندن، دوباره به این نسل هدیه داد؟ فکر میکنم جشنوارههایی مثل این جشنواره توجه مخاطب کتابخوانی را به خود جلب میکنند و میتوانند یک چشمانداز فرهنگی کلان برای ایران باشند.
نظر شما