دوشنبه ۱۲ شهریور ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۰
چاپ، فرزند ناخوانده نیست

حمید فریور، کارشناس صنعت چاپ معتقد است؛ چاپ فرزند ناخوانده خانواده صنعت کشور نیست و تقسیم وظایف فرهنگی و صنعتی بین دو وزارت صمت و ارشاد گره‌ای از مشکلات صنعت چاپ کشور نمی‌گشاید و دردی را درمان نمی‌کند.

سرویس مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، حمید فریور، کارشناس صنعت چاپ؛ به‌مناسبت یازدهم شهریور، روز صنعت چاپ و در آغازین روزهای شکل‌گیری دولت چهاردهم، کافی است «فلش‌بکی» به سه‌چهار سال قبل بزنیم و با پیشینه‌ای که از دوران وزارت دکتر عباس صالح شریعتی در ذهن داریم به تصویری از آینده صنعت چاپ ایران در نگاه متولی دولتی آن برسیم.

در آن سال‌ها، سهم صنعت چاپ از ارشاد، مدیرکلی بود که به نقد فیلم‌های سینمایی شهره بود. انتصابی که پسِ پشت آن ارائه لایحه اصلاح بند ۱۶ ماده ۲ قانون اهداف و وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود تا حوزه فرهنگی و صنعتی چاپ بین ارشاد و صمت تقسیم شود. لایحه‌ای که مهرزاد دانش در ارائه و انتشارش نقش بیشتری داشت تا مطالعه و تدوینش. این لایحه، هر خوب و بدی که داشت، در کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، رأی پایداری کسب نکرد و تصویب نشد.

وزیر جدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که به شهرتش، صالحی، می‌خوانیمش؛ هر چند در دولت دوازدهم در میان انبوهی از هجمه به سینما و موسیقی و کتاب و مُد، گرفتار بود؛ تا جایی که حتی دغدغه داشت، آیا مجوزهایی که برای برگزاری کنسرت می‌دهد؛ دیگران می‌پذیرند یا نه! اما در نهایت، نگاهش به صنعت چاپ با نگاه همه آنانی که چاپ را «چیزی لازم برای انتشار کتاب و روزنامه» می‌دانستند، تفاوت چندانی نداشت.

حالا، صالحی با تجربه مستقیم چند سال مدیرعاملی یک موسسه چاپ آمده است. او حتماً در این سال‌ها از نزدیک و با فرصتی مبسوط مسائل چاپ را دیده و درک کرده است. او حتماً برای ماشین‌های چاپ موسسه تحت مدیریتش نیاز به قطعه و لوازم یدکی و نیروی ماهر داشته است. حتماً فرسودگی ماشین‌آلات مجموعه‌اش را دیده و از سرمایه هنگفتی که برای نوسازی آن‌ها نیاز است آگاهی کامل دارد. او حتماً درگیر ترخیص مواد اولیه از گمرک شده است. او اگرچه نیازی نداشته تا بین راهروهای صمت و ارشاد برای دریافت مجوزی، رفت‌وآمد کند یا برای تخصیص ارز، بی‌توجهی ارکان دولت را به مجوزهای ارشاد ببیند، اما حتماً کمابیش گرفتاری‌های مدیران واحدهای چاپی را تجربه کرده است. او، حالا، حتماً می‌داند که بخش قابل توجهی از سفارش‌های چاپی در حوزه بسته‌بندی است و کمبود شدید سفارش‌های چاپ کتاب و مجله را در مجموعه خودش تجربه کرده است. می‌توان انتظار داشت این تجربه‌ها به تغییر و تکمیل نگاه صالحی به صنعت چاپ بینجامد. باید امیدوار بود که حالا، او دریافته باشد که دیگر لایحه اصلاح بند ۱۶ ماده ۲، برای نجات صنعت چاپ کافی نیست.

صنعت چاپ ایران انتظار دارد نگاهی که به آن می‌شود، اگر ویژه‌تر از نگاه به سایر صنایع نیست، همسان باشد. چاپ فرزند ناخوانده خانواده صنعت کشور نیست و تقسیم وظایف فرهنگی و صنعتی بین دو وزارت صمت و ارشاد گره‌ای از مشکلات صنعت چاپ کشور نمی‌گشاید و دردی را درمان نمی‌کند. صنعت چاپ ایران در هویت جدیدش به سازمان دولتی مستقلی نیازمند است که اختیارات صمت و تکالیف فرهنگی ارشاد را همزمان و در مدیریتی واحد در اختیار بگیرد. این سازمان با تکالیفی روشن، الزام‌آور و متناسب با ساختارش، می‌تواند در تعامل با متولیان صنفی صنعت چاپ، گام‌های بلند و موثری را برای توسعه این صنعت بردارد.

نمی‌دانم کدام زودتر رخ خواهد داد: پذیرش فرزندخواندگی صنعت چاپ ایران از سوی یک سازمان دولتی جدیدالتأسیس یا آشتی‌کنان پسرعموهای همیشه در حال قهر و دعوای بخش خصوصی و صنفی چاپ! اما چیزی که می‌دانم این است: نسل جدید صنعت چاپ ایران نه سردرگمی در راهروهای صمت و ارشاد را برمی‌تابد و نه صندلی‌بازی‌های برگزیدگان خانواده‌ای را که حتی یک «پدربزرگ» مشترک را نمی‌پذیرند! و بیم آن دارم که دیر یا زود این نسل، نگاهش را از این همه زشتی و سردرگمی برگیرد و بی‌اعتنا و ناامید از صنف و دولت، به راهی دیگر برود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها