سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مرتضی حاتمی: سجاد حدیدی، مدیر کتابفرشی کاوان را که دارای اسمی کردی و به معنای بلندی و بلندیهای کوهستان دارد، در سال ۱۳۹۹ و بعد از ۶ سال فروشندگی کتاب در کتابفروشی یکی از دوستان، تصمیم گرفت این کتابفروشی را در ۱۵ مهرماه ۱۳۹۹ تاسیس کند. مساحت کتابفروشی حدود ۶۰ متر است و بیش از ۱۰ هزار جلد کتاب در آن وجود دارد. نیروهای همکار در این کتابفروشی در زمانهای مختلف متفاوت بوده، معمولاً یک همکار یا دو همکار داشته که در این مدت چهار سال، حدود ۱۲ نفر از عاشقان کتاب و از دوستان در کنارش بودهاند که بیشتر برای عشق به کتاب و کتابخوانی، به او کمک کرده اند. کتابفروشی هم درآمد چندانی نداشته که میانشان تقسیم شود و البته به انصاف، گاهی درآمدی که کسب شده را میانشان تقسیم کرده است.
حدیدی افزود: در خیابان معروف به کتابفروشیها شروع به کار کردیم و تفاوت ما با بقیه کتابفروشیها در آغاز کار، آشنایی با کتابهای معروف و ترجمههای خوب بود و به علاوه کار در زمینه کودک و نوجوان که در ایلام به آن صورت انجام نشده بود. بعدها در زمینه رمان و کتابهای روانشناسی هم به آمار خوبی دست پیدا کردیم و در مجموع به بیش از ۱۰ هزار جلد کتاب در کتابفروشی رسیدیم.
او ادامه داد: در این چهار سال، چندین جشن امضای کتاب برگزار کردیم و تعدادی هم همخوانی کتاب در کتابفروشی داشتیم. در همان ابتدای کار در اینستاگرام با معرفی کتاب با تبلیغ در فضای مجازی، ما و دیگر همکاران کتابفروش سطح شهر سبب شدیم در جشنواره کتاب که کشوری بود و تخفیف هم ارائه می شد، رکورد فروش کتاب در زمستان ۹۹ به ایلام برسد، البته نسبت به جمعیت این شهر که واقعاً لذتبخش هم بود. پس از این اتفاق، کتابفروشیهای زنجیرهای به ایلام هم آمدند که سبب مشکلاتی برای کتابفروشان هم شدند، البته رقابت شکل گرفت و میزان فروش کتابها بالا رفت که خودش سبب خیر بود.
درآمد کتابفروشیها واقعاً بالا نیست
درآمد کتابفروشی واقعاً بالا نیست، البته کتابفروشیهایی که واقعاً کتاب میفروشند نه آنها که بشقاب و چنگال و… در کتابفروشیهایشان دارند که نقش و جایگاه ذاتی کتاب را کمرنگ میکنند. یارانه کاغذ و کتاب حذف شد. قیمت کتاب هم نجومی بالا رفت و البته همچنان بالا میرود، سپس یارانههای فصلی کتاب هم حذف و فروش کمتر شد. کرایهها در خیابان کتابفروشها بالا رفت و صاحبان مغازهها حاضر نبودند دیگر مغازههایشان را به کتابفروشها اجاره دهند. کم کم کافهها جای کتابفروشها را گرفتند. تعدادی از کتابفروشیها تعطیل شدند. متاسفانه فروش فضای مجازی هم که دو سال برای آن تلاش کرده بودیم، همزمان با جابهجایی، فیلتر شده بود همه چیز دست به دست هم داده بود تا فروش کتاب کم رنگتر شود.
کاوان در زبان کردی، به معنی بلندی کوهستان است
داستان کتاب و کتابفروشی مفصل است. ما کتابی داریم که ۸۰ درصد سود دارد و کتابی داریم که ۲۰ درصدش سود است. خب با این تفاوت هم خودتان باید فهمیده باشید چرا؟ معلوم است! حجمشان را کم میکنند، ترجمههای ضعیف یا کپی که متاسفانه این کتابها از ناشران نا آشنا و گمنام چاپ و منتشر میشوند که گاه مترجمش وجود خارجی ندارند!
عشق به کتاب ما را همچنان سرپا نگه داشته است
مدیر کتابفروشی کاوان گفت: شاید بپرسید چرا کتابفروشی را جمع نمیکنید؟ باید بگویم عشق بوده تا اینجا ما را همچنان سرپا نگه داشته و انشاالله بعدها هم خواهیم بود، اما صادقانه بگویم وقتی به خودم نگاه میکنم، میبینم عمرم رفته و هنوز به جایی نرسیدهام و اگر روال کار چنین باشد، مجبور خواهم شد به جمع کردنش فکر کنم!
ادارات دولتی برای کتابفروشان تبلیغ و از آنها حمایت کنند
تبلیغات گسترده و البته رایگان برای کتابفروشیهایی که واقعاً کتابفروشاند توسط ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، کتابخانههای عمومی استان، آموزش و پرورش و شهرداری انجام شود، برای برونرفت از این مشکل خیلی لازم و ضروری است. ما منبع خوبی از کتاب فاخر داریم و غنی هستیم اما چندان شناخته شده نیستیم و به پستوها رفتهایم. اگر حمایتهای تبلیغاتی داشته باشیم کمی اوضاع بهتر می شود.
کتابفروشی برای پوشش مالیاتی!
حدیدی گفت: به هر حال کسی که واقعاً کتاب میفروشد و برای کتاب و کتابخوانی کار میکند با کسی که برای پوشش مالیاتی وارد کار کتاب و کتابفروشی شده، فرقهایی دارد. روی این نکته تاکید دارم کتابفروش، از قاشق و چنگالفروش تا طلافروشی که کتاب در کنارش میفروشد که از مالیات معاف بماند فرق دارد. ضرورت دارد که از صنف کتابفروشان به خوبی و جدی حمایت کنند. در خصوص مالیات، ما کتابفروشان واقعی خیلی کم به سقف مالیات میرسیم که مثلاً ما تاکنون نرسیده ایم که اگر برسیم بعد از طریق اینکه کتابفروش هستیم، معاف میشویم.
مدیر کتابفروشی کاوان در خصوص سامانه بازار کتاب گفت: بازار کتاب، جایگزین جشنوارههای فصلی شد (همان یارانه کتاب) در دولت قبل که اهداف خوبی داشت، اما به نظرم به هدفش نرسید! عدم حضور خیلی از کتابفروشها تاکیدی بر این موضوع است. هدف؛ عدم تخلف کتابفروشها بود که تا جایی که من میدانم در دولت دوازدهم نه تنها کتابفروشها تخلف نمیکردند بلکه از جیب خودشان هم تخفیف میدادند. ما و بیشتر همکارانی که میشناسم چنین بودیم بعد هم با کد ملی صورت میگرفت و چندان جای تخلف نبود و فروش حضوری را بستند.
حدیدی با اشاره به تلاشهایش برای برگزاری نمایشگاه کتاب در مدارس گفت: تلاشهای فراوانی برای دریافت مجوز برگزاری نمایشگاه در مدارس انجام شده که متاسفانه هنوز به نتیجه نرسیده که البته قبلاً همکارانی این کار را کردهاند، نمیدانم در این باره چه بگویم که آیا موفق بودند یا نه. اما باز با این حال هم تلاشمان را می کنیم.
دستفروشان کتابهای فیک، هم دردسر دیگری در این شهر است. مشکل ما با کتابهای فیک یا همان کتابهای ناشران نه چندان معتبر، دلزده کردن مردم از کتاب خواندن است. بهتر است که تمهیداتی برای رفع این مساله اندیشیده شود.
نظر شما