سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - رامونا میرحاجیانمقدم، نویسنده و کارشناس ادبی: عنوان «اردو در قبرستان ژغاره» را که میبینیم، میفهمیم قرار است داستانی پر رمز و راز در ژانر وحشت بخوانیم و این تصور با دیدن طرح جلد کتاب تقویت میشود.
این رمان، داستان پسر نوجوانی به نام «بادآورد» را روایت میکند که از اسم عجیبش در رنج است، طبق یک رسم خانوادگی این نام را پدربزرگ بر او نهاده و کسی اجازه اعتراض نداشته و ندارد. حالا بادآورد ۱۷ سال دارد و از طعنه و کنایهها، کارد به استخوانش رسیده، پس با ترس و لرز سراغ پدربزرگش میرود تا مجوز تغییر نام بگیرد اما پدربزرگ شرطی دارد و آن یافتن میراث خانوادگی است.
یافتن میراث گمشده، بادآورد را وادار میکند به مدرسه پیشنهاد دهد تا اردوی جهادی را در محل احتمالی میراث گمشده، در روستای «ژغاره»، برگزار کند. او هدف از این پیشنهاد را کمک به روستاهای بدون امکانات آن منطقه اعلام میکند و با موافقت مدرسه، دوستانش که از نیت او ناآگاهند میرنجند و او را طرد میکنند چرا که بهجای برگزاری لیگ فوتبال باید به اردوی جهادی بروند. به این ترتیب گرههای زندگی بادآورد یکی پس از دیگری شکل میگیرد. از طرفی سفر به ژغاره با برههای از زندگی امام هادی (ع) و یاران ایشان، پیوند میخورد و ماجراهایی شگفت در پی دارد. ماجراهایی که مشکلاتی برای بادآور و دوستانش ایجاد کرده و آنها را در تقابل با نوجوانان ساکن ژغاره و گورکنی به نام «لوچ قوزی لنگه» قرار میدهد.
این رمان از دسته رمانهای رئالیسم دینی انتشارات بهنشر است، این آثار، رمانهایی امروزی برای نوجوانان است که گره داستانی بر مشکلات و دغدغههای نوجوانان بنا شده است و گرهگشایی داستانها در ارتباط رمان با یکی از چهارده معصوم یا یاران ایشان است.
رمانهای «من و آقای همسایه»، «بازیگر پنجم»، «انتقام»، «من ضامن» از این مجموعه منتشر شده است و رمانهای «شکلات کمی تلخ» و «مبادله» در مرحله آمادهسازی تولید است. آثار این مجموعه از اقبال عمومی برخوردار است به نحوی که در مدت کوتاه به تجدید چاپ رسیده و هم زمان مورد توجه اهالی فن بوده و در جشنواره های مختلف برگزیده شدهاست.
ویژگی ممتاز رمان اردو در قبرستان ژغاره نیز درونمایه آن و پیوند داستان با ادبیات دینی است، مولف فضاسازی وهمآلود و ماجراجویانه اثر، شخصیت پردازی آن، نثر طنازانه و سایر عناصر داستانی را به خدمت گرفته تا پیوندی مبارک بین درونمایه اثر و محتوای دینی آن برقرار کند؛ گرههایی که یکی پس از دیگری در داستان ایجاد شده، با اتصال داستان به زیارت جامعه کبیره و امام هادی (ع) گرهگشایی میشود.
از آنجا که این ارتباط در بخش پایانی داستان رقم میخورد، توضیح بیشتر درباره آن، پایان داستان را آشکار خواهد ساخت، بنابراین به این اشاره کوتاه درباره درونمایه و محتوای اصلی داستان بسنده میکنم.
این رمان یک شخصیت اصلی به نام «بادآورد» و چندین شخصیت مثبت و منفی فرعی دارد. اعضای خانواده بادآورد، دوستان او و افراد روستای ژغاره شخصیتهای فرعی داستانند که در این میان نقش شخصیتهای «آقاجون»، «لوچ قوزی لنگه»، «آقای شکوری»، و پنج نوجوان با نامهای: محراب، محسن، سلمان، شاهین و ابراهیم پررنگ تر است. شخصیتهای داستان اغلب ایستا هستند و تا پایان داستان تحول و تغییر رویهاای در آنها نمیبینیم.
«اردو در قبرستان ژغاره» کتابی در ژانر وحشت با نثری طنزگونه است، عنوانی عجیب دارد و نام شخصیتی عجیبتر که هر دو بر اساس گره داستان بنا شده است. این کتاب داستانی رازگونه و تقریباً خطی دارد. راوی داستان سوم شخص از زاویه دید قهرمان داستان، بادآورد، است، نثر رمان با اشاراتی به داستانهای معروف و انیمیشنهای مشهور همراه است.
فضای اصلی داستان در روستایی غیرواقعی به نام «ژغاره» از توابع اصفهان است و شخصیتهای ساکن آن منطقه با لهجه اصفهانی گفتوگو میکنند. ترسیم صحنههای مختلف درگیری و صحنه «قبرستان» به کمک فضای وهمانگیز آن آمده است. توصیف و کشمکشهای داستانی، مخاطب را به یافتن حل مسئله و همراهی با شخصیتهای اثر ترغیب میکند.
رمان «اردو در قبرستان ژغاره» صفحهآرایی و طرح جلدی مناسب با مخاطب نوجوان دارد و در قسمتهای مختلف کتاب برای تمیز متن و محتوای داستانی، شکل ظاهری فونتها و صفحهآرایی تغییر یافته است.
این رمان در ۱۷ فصل و ۱۳۶ صفحه با تیراژ ۲۰۰۰ نسخه بهتازگی منتشر شده و در ردیف آثار پرفروش بهنشر قرارگرفته است.
نظر شما