محمد قصاع در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره وضعیت ژانرنویسی در ادبیات کودک و نوجوان ایران گفت: با توجه به اینکه تعدادی از ناشران به چاپ آثار ژانری ورود کردهاند و اگر در کنار آثار ترجمه، آثار تألیفی هم ببینند چاپ میکنند، به گسترش این ژانر در ادبیات کودک و نوجوان ایران امیدوار هستم؛ اما اینکه آن نویسندگان ما چقدر به کارشان عمق میدهند، یک سوال اساسی است.
او افزود: مشکل اصلی به جای دیگری برمیگردد و آن هم بحث صنعت نشر است. در صنعت نشر ما، چه ناشر و چه نویسنده بهره اقتصادی کافی را از کار خودشان نمیبرند. نویسندهای یک الی دو سال وقت گذاشته و کتابی را تولید کرده و حالا با تیراژ ۲۰۰ الی ۵۰۰ تایی میخواهد چاپ شود، این تلاش او ارزش اقتصادی برای زندگیاش نداشته و طبعاً اگر بخواهد در کنار نویسندگی زندگیاش را نیز تأمین کند، فقط مجبور است هی بنویسد و بنویسد و بنویسد و این نوشتهها تبدیل میشوند به آثاری که عمق زیادی ندارند و سطحی هستند؛ آثار سطحی هم، مخاطب از دست میدهند؛ زیرا مخاطبهای امروز ما مخاطبهای قوی، هوشیار و کتابخوانی هستند. آنها تفاوت میان کتابهای تألیفی و ترجمهای را به راحتی درک میکنند و حتی در زمینه ترجمه هم ما مشاهده میکنیم که برخی از مخاطبان امروزی که زبان انگلیسی را به خوبی بلدند، کتاب ترجمه را با کتاب اصلی مقایسه میکنند. میخواهم بگویم مخاطب را نباید دستکم گرفت. من امیدوارم که این مسیر، نه فقط برای ادبیات ژانری، بلکه برای همه ادبیات داستانی، انشاالله رو به گسترش و بهبود باشد.
این پژوهشگر ادبیات ژانری در پاسخ به این سوال که «به نظر شما ادبیات ژانری که تا به حال در ایران نوشته شده چقدر ایرانی هستند؟ آیا اصلاً منطقی است که ما بگوییم نویسندگان ایرانی ژانرنویسی ایرانی کنند؟ این گزاره به لحاظ فلسفی و علمی درست است؟» توضیح داد: زمانی که ما ادبیات علمیتخیلی کار میکردیم، فقط آثار ترجمهای وجود داشت. من دارم از ۳۵ سال، ۴۰ سال یا حتی ۵۰ سال پیش صحبت میکنم. آنموقع اغلب آثار ترجمهای بود و اگر هم یک اثر تألیفی وجود داشت، فقط پوسته زرورقی از ژانر علمیتخیلی را با خود داشت و ژانر علمیتخیلی واقعی نبود و نویسنده فقط برای جذب مخاطب، ظاهر علمیتخیلی به ظاهر داستاناش داده بود. بعدها وقتی عدهای از دوستان شروع کردند به نوشتن داستان علمیتخیلی، خیلی طبیعی بود که تحتتأثیر داستانهای ترجمهای که خوانده بودند یا فیلمهای علمیتخیلی که آنها هم همگی از غرب آمده بودند، قرار بگیرند. این طبیعی است که نویسندههای ژانرنویسی فعلی ایران، دستکم تا یک، دو یا حتی سه دهه تحتتأثیر آثار ترجمهای باشند و غلبهکردن بر این مشکل نیازمند زمان است.
قصاع در تکمیل صحبت خود بیان کرد: اما من خوشبینم که زمانی به آن نقطه خواهیم رسید. نکته اساسی که وجود دارد این است که نویسنده باید حوصله داشته باشد و به آثار کهن فارسی برگردد. آنها نباید فکر کنند که آثار کهن را نمیفهمند؛ این یک فکر غلط است. اگر آنها تلاش کنند، میتوانند بفهمند و هیچ مشکلی وجود ندارد. من برای ادبیات علمیتخیلی این کار را انجام دادهام و هیچ مشکلی هم نداشتهام. فکر میکنم کسی که میخواهد ژانر وحشت بنویسد، باید به ادبیات کهن مراجعه کند و آن را کامل بخواند، کسی که میخواهد فانتزی بنویسد هم باید همین کار را کند. اصلاً در هر زمینهای حتی واقعگرانویسی هم باید برویم و ببینیم نویسندههای قدیمیمان چه کار کردهاند. مثلاً سعدی چه کار کرده است که تا الان در ذهنها باقی مانده است. به هرحال یک کاری کرده است دیگر! ما باید برویم و این راز را کشف کنیم و بعد از آن، استفاده کنیم. من به آینده ژانرنویسی ایران خوشبینم و کلاً آدم امیدواری هستم.
نظر شما