سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): در بررسیهای کد دیویی ۷۶۰ تا ۷۶۹ که شامل هنرهای گرافیک، چاپ و باسمهکاری است، مشکل کمبود چاپ کتاب در این حوزه به چشم میخورد، در بخشی از پیگیریها به سراغ ناشران و گفتوگو با مدیران نشر رو آوردیم. در این مصاحبه، با مهدی رضائی مدیر انتشارات پویانما پیرامون مسائل و مشکلات هنر و رشته گرافیک گفتگو کردیم. در این گفتگو به مسائلی چون دوره طلایی رشته گرافیک در ایران، تولید محتوای گرافیکی، چاپ کتابهای گرافیکی، مولفان و ناشران فعال در این حوزه پرداختیم.
در ادامه، گفتوگو با مهدی رضائی مدیر انتشارات پویانما را میخوانیم.
- حوزه گرافیک ایران چه زمانی در اوج خود بود و چه کتابهایی به چاپ رسید؟
سالهای ۸۰ الی ۸۵ دوران طلایی گرافیک در ایران بود. برای مثال، من در سال ۸۰ پایاننامهام درباره «تغییرات ساختار بستهبندی، طرح بستهبندیهای مقوایی را به صورت اشکال هندسی» را در قالب یک کتاب مدون کردم که تحولی در بستهبندی ایران بوجود آورد. شرکتهای تولیدی مواد غذایی و دارویی خیلی از کتاب استقبال کردند، چاپ اول را ۱۰ جلد، ۱۰ جلد میخریدند و به طراحها میدادند تا ذهنشان بارور شود و بستههای خوبی را تولید کنند. کتابی که گردآوری کردم حاصل اطلاعاتی از سراسر دنیا بود که تا امروز به چاپ ۱۳ رسیده است. روزهای اول میگفتند؛ مگر چند قالبساز جعبه در ایران داریم که نیازمند این کتاب باشند، درصورتیکه همه چاپخانهها، لیتوگرافها و دانشجوها به این کتاب نیاز دارند.
این اتفاق باعث شد من یکسال بعد کتاب «طیف، راهنمای رنگ چاپ افست» را چاپ کنم که کسی جسارت چاپ آن را نداشت، چون کتابی است که باید توسط طراح، لیتوگراف و چاپخانهدار الگوبرداری شود، با کوچکترین خطا کار آنها با مشکل مواجه خواهد شد. بعد از آن کتابهایی مانند «پوستر پوستر»، «پوسترهای تجربی طراحان گرافیک ایران» را چاپ کردیم. اینها در زمانی بود که هنر گرافیک بروز جدی در جامعه نداشت.
- دیگر ناشران تخصصی رشته گرافیک، کدام ناشران هستند؟
ما ناشر هنری مثل یساولی با کارهای خیلی وزین را داشتیم اما بیشتر در حوزه ایرانشناسی طراحی بود، انتشارات بهار که فقط طراحی بود و ادامه کار نداد، انتشارات میردشتی، آبان و بهمن هم هستند. انتشارات آبان در حال حاضر یکی از سردمداران عرصه گرافیک ایران است.
- چرا تولید محتوا در حوزه گرافیک رو به افول است؟
در دهه ۸۰ ارتباطات با انجمن گرافیک، محتوا تولید و تغذیه میشد، ما هم کتاب را چاپ میکردیم که خیلی بازار خوبی داشت و استقبال میشد. متاسفانه از سال ۸۵ بیشتر کسانی که دانشجو بودند یا در این رشته فعالیت میکردند، بیشتر گرایش به معماری پیدا کردند و گرافیک در جامعه خیلی کمرنگ شد. درواقع گرایشهای دورهای به وجود آمد، یک دوره گرافیک، یک دوره معماری که خیلی هم طولی نکشید، بعد از آن رشته طراحی لباس مورد استقبال قرار گرفت و تا امروز، بیش از ۱۰ سال، این رشته مورد اقبال هنرجویان است. در رشته گرافیک نیز دستاندرکاران بیشتر خانمها بودند و همان خانمها الان بیشتر گرایش به طراحی لباس دارند و در سطح جهانی در حال رقابت هستند. یکی از دلایل دیگر کمرنگ شدن این رشته این است که انجمن صنفی این رشته یعنی انجمن طراحان گرافیک ایران و بزرگان این رشته یک مقدار فاصله گرفتهاند. به نظر میرسد اگر حمایتهای لازم و تشویق جوانان صورت پذیرد، میتوان شرایط را به دهه ۸۰ برگرداند و اتفاقات خوبی رقم زد.
- چرا کتاب در زمینه «آمادهسازی پیش از چاپ» مثل لیتوگرافی کم است؟
اول اینکه ما محتوا نداشتیم تا به عنوان رفرنس بتوانیم از آن استفاده کنیم. در کل دنیا تعداد این کتابها انگشتشمار است. افرادی با گردآوری و ترجمه، کتابی را منتشر کردهاند، مولفهای بعدی نیز مجدد به همان کتاب نفر قبلی استناد میکنند، بنابراین به دلیل کمبود محتوا، تولید کتاب در این حوزه هم کم بود. سازمان چاپ ارشاد در دهه ۷۰، یک کتاب ۱۰ جلدی تخصصی در رابطه با راهنمای چاپ افست چاپ کرد. این اولین کتاب چاپی در این حوزه بود. دهه ۸۰ بهرام عفراوی چندین کتاب به چاپ رساندند و موازی با آنها چند ناشر دیگر که شاید حوزه تخصصیشان هم نبود کتابهایی مثل «تکنولوژی چاپ»، «راهنمای جدید چاپ و گرافیک»، «استانداردهای گرافیک و چاپ»، «طراحی تا چاپ» را به چاپ رساندند. اینها کتابهایی بودند که اکثراً در بازار موجود بود و الان هم بیشتر از اینها خیلی کتاب جدیدی پیدا نمیشود.
- چرا دانشجویان، پژوهشگران و محققان کتابهایی مانند دهه ۸۰ به چاپ نمیرسانند؟
بیشتر کتابهایی که در آن مدت چاپ شده؛ تصویری بوده است. با گذشت زمان استقبال از کتابهای تصویری در رشته گرافیک کم شد و دانشجوها بیشتر به کتابهایی محتوایی که اساتید در حوزه هنر معرفی میکردند؛ مثل «تاریخشناسی گرافیک»، «چرخه اقتصاد هنر در ایران»، «هنر و تمدن در ایران» متمایل شدند. در واقع اساتید با روآوری به متن، دانشجوها را به این سمت سوق میدهند.
آن زمان اساتید از دانشجوها تصویر میگرفتند، در حالی که الان از دانشجو تحقیق در یک حوزه خاصی از گرافیک، مثلاً ۱۰۰۰ سال قبل را میخواهند. کتابهای تصویری به جهت هزینه بالای تولید، مورد اقبال واقع نمیشوند. دانشجویان در دوره زمانی مورد نظر کتاب گرافیکی را با قیمت حدود ۴ هزار تومان میخریدند و به زمان خودش هم فشاری به خریدار وارد نمیشد، اما الان بین نیم میلیون تا ۸۰۰ هزار تومان باید برای این نوع کتابها هزینه کنند.
- آیا ناشران به دلیل فروش و استقبال کم مخاطبان این نوع کتابها را چاپ نمیکنند؟
کتاب «هنر در گذر زمان» انتشارات آگاه از حدود ۳۰ سال پیش تا الان، با داشتن قیمت بالا، مخاطب دارد؛ چون اطلاعات و محتوای داخل کتاب، توسط دانشجویان یا بقیه افراد استفاده میشود و مخاطبان گرافیک، دورهای از زندگی کاری و درسیشان به این کتاب نیاز دارند. کتاب «دایرهالمعارف هنر» رویین پاکباز، از آثار دیگری است که به عنوان رفرنسی برای تمام ادوار به درد هر شخصی میخورد.
بعضی از کتابها برند هستند، مثلاً اسم آقا یا خانم ایکس روی این کتاب است و به همین دلیل کتاب خواهان خودش را دارد ولی کتابی که به عنوان یک کار دانشجویی، در قالب یک کتاب پس از طراحی و صفحهآرایی کنم چاپ و وارد بازار نشر شود، مخاطب کمی خواهد داشت. مگر اینکه یکی از اساتید بنام این رشته، در کتاب مقدمهای بنویسد و کتاب از این طریق مطرح شود. به عنوان مثال کتابی وجود دارد که ۳ یا ۴ ناشر آن را به صورت یکسان چاپ کردند، اما یکی از ناشرها از چهره مشهوری در رشته گرافیک، مثلاً قباد شیوا برای کتاب مقدمه گرفته است و این باعث فروش بیشتر این کتاب در بین بقیه ناشران شده است، چون برندسازی در حوزه گرافیک تاثیرگذار است.
- شما کتابی در حوزه گرافیک چاپ کردهاید؟
کشورهایی هستند که کتابهای هنری خوبی در رشته گرافیک دارند اما در ایران اینطور نیست، اگر هم باشد جسته و گریخته است، ما یک کتاب چاپ کردیم، ناشر دیگر یک کتاب دیگر، اما همه اینها مدون شده نیست. حدود ۱۳ سال روی یک کتاب به نام «۳ نسل گرافیک ایران» کار کردیم. از پهلوی اول، که البته چیزی به نام گرافیک در دوره پهلوی اول وجود نداشت. افرادی که در حوزه نقاشی فعال بودند، بر روی جلد کتاب یا داخل کتابها نقاشی میکشیدند که اینها بعداً به عنوان گرافیک دیده شد. برای پژوهش آن دوره، افرادی که روی این رشته و هنر تاثیرگذار بودند را پیدا کردیم، با بزرگان این رشته از جمله مرحوم ممیز تا آیدین آغداشلو مشورت کردم و با افرادی از سراسر دنیا مکاتبه کردم، این کتاب را حتی صفحهآرایی کردهایم و آماده چاپ است، اما به دلیل هزینه تولید بالای آن، توانایی چاپش نیست. این کتاب میتواند به عنوان یکی از کتابهای رفرنس و پرفروش شود. این کتاب حدود ۵۰۰ صفحهای در قطع رحلی آماده چاپ است. شاید آن را به صورت دیجیتال و شاید ۳۰۰ نسخه محدود چاپش کنیم. یک ناشر آمریکایی خیلی راغب بود که امتیاز این کتاب را از ما بخرد و حتی درصدی از فروش را به ما بدهد ولی ما میخواستیم این کتاب در ایران چاپ شود و دنبال کسی هستیم که حمایت کند.
نظر شما