به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «رمز نقطههای من» داستانی اجتماعیخانوادگی برای نوجوانان است.
این کتاب، داستانِ دختری به نام جرجیاست که پدرش بهتازگی فوت کرده است. پدر جرجیا نقاش معروفی بوده که یک مجموعه نقاشی به نام «صورتواره» دارد که اولی پرنده، دومی پدرش و سومی مادر جرجیا بوده. قرار بوده که پدرش نقاشی دیگری بکشد که این مجموعه را کامل کند؛ اما اجل مهلتش نداده است. مادر جرجیا و دوست صمیمیاش به او اطمینان میدهند که پدرش قرار بوده جرجیا را بکشد؛ اما جرجیا دیگر در زندگی به هیچچیز مطمئن نیست. بعد از مدتی جرجیا یک طراحی از خودش پیدا میکند که پشتش چند تا نقطه مدادی داشته و حدس میزند که شاید این پیشطرح نقاشی چهارم بوده؛ اما این موضوع را به کسی نمیگوید و سعی میکند مدارکی برای اثبات این حدس پیدا کند. تلاش جرجیا برای اثبات این موضوع باعث میشود دوباره به زندگی برگردد و با مادر و دوستش احساس صمیمیت کند.
در بخشی از متن این کتاب میخوانیم:
«روزی که پدر درگذشت، مامان مرا بغل کرد و زمزمهوار حرفهایی توی گوشم زد، بین هقهقهای گریه، دربارهی اینکه بابا چقدر عاشق من بود. او میگفت بابا به او گفته که برنامهاش این بوده که آخرین صورتواره را از من بکشد. اما هیچ دلیل محکمی در دست نبود که بابا چنین نقشهای داشته است. هیچچیزی روی کاغذ نبود.
مامان میگوید صورتوارهها کاملاً در ذهن بابا شکل گرفته بودند. او برای سهتای اول پیش طرحهای تصادفی روی کاغذ داشت همانطور که آنها را میکشید روی برخی جزئیات کار میکرد. اما هیچ مطالعهی واقعی برای آنها انجام نداده بود، آنطوری که برای مجموعهی پرندههایش انجام داد. برای همین، هیچ پیشطرحی برای آخرین صورتواره وجود نداشت که نشان بدهد برنامهاش برای انجام آنچه بوده است.
شاید چیزی که به مامان گفته فقط در حد ایده بوده است. شاید عقیدهاش عوض شده بود. شاید هرگز واقعاً چنین حرفی نزده و مامان آن را از خودش درآورده تا کاری کند که من احساس بهتری داشته باشم. چون پدر هیچچیزی باقی نگذاشت؛ هیچچیزی که بتوان در متروپولیتن به نمایش گذاشت یا در کاتالوگ نوشت که نشان بدهد که میخواسته مرا نقاشی کند. اولش بعد از خاکسپاری و مراسم شب هفت و همهی اینها، مامان آن بوم ناتمام را به طرف دیوار برگرداند. میگفت نمیتواند تحمل کند که دارد به ما نگاه میکند. اما هردومان فکر میکردیم اینکه پشتش را ببینیم بدتر است؛ چهارچوب چوبی، منگنههایی که کرباس را به چهارچوب متصل کردهاند. برای همین مامان دوباره رویش را به طرف ما برگرداند.
در نهایت مامان فکر کرد بد نیست که ندانیم آخرین نقاشی صورتواره دقیقاً قرار بوده چطور باشد. انگار هنوز هم میتوانیم توی سرهایمان دربارهی آن مکالمهی ادامهداری با بابا داشته باشیم. اما برای من، مثل یادآوری خلاً است. مثل سنگ قبر. وقتی که ماهها و بعد یکسال و بعد ماههای بیشتری گذشتند، بوم یک جورهایی نامرئی شد. در پسزمینه محو شد و به بخشی از دیوار سفید پشتسرش تبدیل شد.»
اطلاعات بیشتر:
کتاب «رمز نقطههای من» به قلم کارولین گرتلر با ترجمه نوشین دیانتی در ۲۵۲ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و به بهای ۲۴۵ هزار تومان از سوی انتشارات ایرانبان برای نوجوانان منتشر شده است.
نظر شما