سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): محمدجعفر محمدزاده نویسنده و فرهنگپژوه: با وجود تلاشهایی که برای ساخت واژهای مناسب برای جایگزینی «نوستالژی» شده است به نظر میرسد هنوز واژهای که دربردارنده همه ویژگیهای نهفته در «نوستالژی» باشد پیدا نشده است. گرچه «یادنامه» زیباست و با بخشهای زیادی از محتوای نوستالژی انطباق دارد اما گویی باز هم چیزی کم دارد؛ شاید از آنروست که چند قرن از عمر «نوستالژی» آن میگذرد.
گفته شده نخستینبار پزشکی سوئیسی به نام ژوهانس هوفر در مقالهای که برای توصیف حالات روحی دو بیمار خود منتشر کرد «نوستالژی» را بهکار برد. مقاله او در ۲۲ ژوئن ۱۶۸۸ نوشته شده است.
معنی نوستالژی از نگاه این پزشک سوئیسی چیزهایی از این قبیل است: احساس غمانگیزی همراه با شادی نسبت موقعیتهای گذشته، احساس آرزومندی نسبت به موقعیتی در گذشته، دلتنگی عاطفی برای زادگاه، غم ناشی از دوری از وطن و دلتنگی حاصل از یادآوری گذشتههایی تلخ یا شیرین. او نوستالژی را روشی درمانگرانه برای بیماران خود میدانسته است.
ممکن است واژه یادمانه یا هر معادل دیگری به جهت عمرطولانی نوستالژی در زبان فارسی دیر جا بیفتد اما من اینجا میخواهم بگویم سیصد سال پیش از آنکه پزشک سوئیسی نوستالژی را در مقاله خود بیاورد حافظ شیرینسخن ما مفهوم دقیق نوستالژی را در یک بیت به زیبایی گنجانده است و من تعریفی به جامعیت این بیت حافظ در معنی نوستالژی نمیشناسم:
تا شدم حلقهبگوش در میخانهی عشق
هر دم از نو غمی آید به مبارکبادم
هم غم است، هم نوبهنو، هم خوشایند است و مبارک و هم به گذشته دوری ارجاع میدهد که ممکن است هرازگاهی نگاهمان به آنجا باشد. گذشتهای که حافظ زمان آن را زمان آمیختگی عشق و آدم میداند.
اگر رکن مهم نوستالژی را بازگشت به گذشته بدانیم باید گذشته آدمی را عشق و از زمان سرشته شدن طینت او با عشق دانست که از تلخ و شیرین و حیرت آن احساسی غمانگیز همراه با شادمانی برای ما بهدست میآید و باز هم حافظ است که این گذشته پُرپرسش را بازگو میکند:
بر درِ میخانهٔ عشق ای مَلَک، تسبیح گوی
کاَندر آنجا، طینَتِ آدم مُخَمَّر میکنند
نظرات