یکشنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۳ - ۱۹:۴۱
فیلم‌های «کتاب و سینما» از چه کتاب‌هایی اقتباس شده‌اند؟

۲۷ فیلم‌ بخش «کتاب و سینما» جشنواره چهل‌ویکم فیلم کوتاه تهران، از چه داستانی اقتباس شده‌اند؟

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سعیده نریمان‌پور: با شروع جشنواره چهل‌ویکم فیلم کوتاه تهران، بخش «کتاب و سینما» نیز با ۲۷ فیلم در این جشنواره نقش مهمی ایفا می‌کند. در این گزارش به بررسی بخش دوم فیلم‌های بخش «کتاب و سینما» می‌پردازیم. هرکدام از فیلم‌ها معرفی و بخشی از داستان ارائه می‌شود، سپس منابع اقتباسی فیلم‌ها در اختیار قرار می‌گیرد. در این مجموعه از فیلم‌ها اقتباس‌هایی از داستان‌های ایرانی، منابع خارجی، ماجرای واقعی و فیلم صورت گرفته است.

فیلم کوتاه «نسبتا خوشبخت»

فیلم کوتاه «نسبتا خوشبخت» به نویسندگی و کارگردانی مهران حیدری و تهیه‌کنندگی پریسا پورمشکی ساخته شده است. حسین حسینیان و پوریا احمدی بازیگران «نسبتاً خوشبخت» هستند. خلاصه داستان این فیلم کوتاه به این صورت است که مردی برای مدتی در خانه خود حبس می شود و در جهت تلاش برای بقا سبک جدیدی از زندگی را برای خود رقم می زند. فیلمنامه این فیلم کوتاه برگرفته از مجموعه داستان «مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد توی سرم» نوشته فرناندو سورنتینو است که در ژانر درام فانتزی تولید شده است.

کتاب «مردی هست که عادت دارد با چتر بکوبد توی سرم» داستان آدم‌های مضحکی است که به احمقانه‌ترین شکل ممکن و براساس تصادف به دردسر می‌افتند. آدم‌های داستان‌هایش باهوش نیستند و درگیر مسائل پیچیده نمی‌شوند، سورنتینو طنزپرداز است و از ظاهر طنز برای پرداخت داستان‌هایش استفاده می‌کند.

در قسمتی از کتاب آمده است:

«وای که چه‌قدر از این آنتولین متنفرم! آن‌قدر از این یارو متنفرم که سه‌بار سعی کرده‌ام بکُشمش، و هر سه‌بار هم موفق نشده‌ام. اگر بخواهم به زبان تمثیل متوسل شوم، باید بگویم که آنتولین مظهر کثیفی است. نقداً به این حکم ساده بسنده کنم که آنتولین چرک‌ترین و هپلی‌ترین موجودِ روی زمین است. در همهٔ سی و پنج سال عمر بوگندویش یک‌بار هم خودش را درست نشُسته است. جخت حتم دارم که این یارو بر سر عزم راسخش می‌ماند و بدون ارتکاب چنین اقدامی سربلند تا آخرین روزهای عمرش پیش می‌رود. خدمت‌تان عارضم که آنتولین، راحت بگویم، قصاب است. صاحب یک قصابی است. صبح، ساعت پنج، از خواب پا می‌شود که برود سر کار. روی همین اصل، همیشه قبل از من حمام را اشغال می‌کند. این را بگویم که «آن وقت‌ها جلوتر از من حمام را اشغال می‌کرد»؛ آن دورانی که ساعت هفت و نیم از خواب پا می‌شدم. که به‌هرحال این قضیه مال خیلی وقت پیش است. الآن دیگر ساعت چهار صبح پا می‌شوم.»

فیلم‌های «کتاب و سینما» از چه کتاب‌هایی اقتباس شده‌اند؟

فیلم کوتاه «تعمیر شب»

فیلم کوتاه «تعمیر شب» به کارگردانی ابراهیم پشت‌کوهی با اقتباس از مجموعه داستان «دیوان سومنات» اثر ابوتراب خسروی ساخته شد. پشت‌کوهی که پیش از این در تئاتر نیز اقتباس‌هایی از رمان‌های «مثل آب برای شکلات» و «آخرین انار دنیا» داشته است، این فیلم کوتاه را در ژانر نئونوآر و رازآلود می‌سازد که داستان آن در دهه چهل می‌گذرد و بازیگران نقش‌های اصلی آن گاتا عابدی و یاشار نادری هستند. «تعمیر شب» به نوعی جهان‌های موازی را به تصویر می‌کشد. در داستان فیلم، زن و مردی در یک نیمه‌شب مه‌آلود از مراسم عروسی برمی‌گردند اما متوجه می‌شوند قفل در خانه‌شان عوض شده است. بعد از آن متوجه می‌شوند که زنی در خانه آن‌ها زندگی می‌کند و همسایه‌ها دیگر آن‌ها را نمی‌شناسند.

دیوان سومنات شامل ۱۲ داستان سوررئال است که در بعضی از آن‌ها ویژگی‌های رئالیسم جادویی و پست‌مدرن به چشم می‌خورد. برخی داستان‌های این مجموعه نظیر «مرثیه برای ژاله و قاتلش» در فضای سیاسی دههٔ سی و چهل خورشیدی می‌گذرد. برخی دیگر از داستان‌ها هم برگرفته از عناصر فرهنگی و سنتی ایران است. از باورهای کهن ایرانی گرفته تا آیین و سنن مذهبی و عناصر مینیاتور ایرانی و ادبیات فارسی، همه دست به دست هم داده‌اند تا ریسه‌ای از دوازده داستان درخشان و به‌یادماندنی را در خاطر خواننده نصب کنند. داستان‌های کتاب «دیوان سومنات» شامل «مینیاتورها»، «ردپای مرد کهربایی»، «حضور»، «پلکان»، «پاهای ابریشمی»، «یعقوب، یعقوب»، «تربیع پیکر»، «مرثیه برای ژاله و قاتلش»، «من زنی بودم به نام لیلا که زیبا بود»، «صورت‌بند»، «حرکت زیبا و آسان»، «دیوان سومنات» است.

در بخشی از کتاب آمده است:

«شفیق لاهوری در تذکره شاعران پارسی هند در باب دیوان سومنات می‌نویسد که علت آنکه دیوان سومنات به تحریر درنیامد، آن نبود که اقبال اختتام نیافت، که آخرین قصیده‌اش را شاعر در برابر گزمکان دارالحکومه ولایت فارس با صدای غرا خواند، بلکه آن بود که با مصلحت لفظ در نمی‌آمد، که وقتی ناقلان ابیاتش را بر صفحات کاغذ تحریر نمودند به عین اجسادی در آمد که به هیچ طریقی به وقت حیات شبیه نبوده و رجحان بر این امر می‌آید که شعر طبیب هندی حتی اگر بر هیچ صحیفه‌ای ثبت نشود، لکن به هیئت اجساد بی‌روح نیز در نیاید. شفیق لاهوری شرح زندگانی طبیب هندی را این گونه می‌نویسد که امیرمسعود بهادرخان متخلص به طبیب هندی، صاحب دیوان سومنات ولد ارشد مهاراجه مسلمان میرسبحان علی بهادرخان، مردی متوسط القامه، به غایت خوبروی بود که پیشانی فراخ و چشمانی سبز و صورتی سیمگون و محاسنی شبق‌گون داشت که چون جعد گیسویش بر شانه‌های نحیف و بازوان عاجگونش می‌ریخت و از معابر گذر می‌کرد، مردمان را از فرط جذبه به تحیر وامی‌داشت و آنکه وی اصلاً دهلوی بود، لاکن به علت سکنی در شیراز مابین شعر مذهبان به نام طبیب شیرازی نیز شهرت دارد. مشهور است که تبحر وی در سرایش اشعاری بود که از جنس کلمه نبود و هم بدین دلیل اصحاب سحر او را از جمله ساحران دانسته‌اند. چنانکه مذکور است که اول قضیه شعر در نزد وی آن بوده که شاعر برای شعر جسم قائل شده و التزام بر ساختن شعر را فقدان اشیاء دانسته، فی‌المثل ماه یا ستاره‌ای که غایب باشد، جویباری که در برهوت نباشد، پرنده‌ای که در مینای آسمان پر نکشد و علفی که بر زمین نرسته باشد. آن‌چه از نقل‌های سینه به سینه از فحوای روایت‌ها برمی‌آید، آن است که مصلحت شعر را تنها کلام ندانسته، بلکه والاتر خلق اشیاء دانسته مضاف بر اینکه البته نطفه اشیاء مفقوده در کلام موجود است. چنانکه وقایعی که در افواه شایع است مؤید این نظرات است از جمله اینکه روزی طبیب به عادت یومیه در حجره نشسته و رحل و کتابی در برابرش گشوده بوده که پروانه‌ای به خلوتش وارد گشته و بر ساق قلمش در قلمدان می‌نشیند.»

فیلم‌های «کتاب و سینما» از چه کتاب‌هایی اقتباس شده‌اند؟

فیلم کوتاه «طلوع سرد»

فیلم کوتاه «طلوع سرد» به کارگردانی محمدحسین رمضانی، نویسندگی علیرضا صادقی و به تهیه‌کنندگی حامد مهربانی با موضوعی اجتماعی در باشگاه فیلم سوره تولید شد. خلاصه داستان درباره مردی است که همسر و فرزند خود را از دست داده و قاتل آنها قصاص می‌شود. مرد که هم ولی‌دم و هم غسال است، در غسالخانه متوجه زنده شدن جنازه می‌شود. این فیلم از کتاب «خاطرات یک مرده شور» نوشته مطهره مردانیان اقتباس شده است.

کتاب «خاطرات یک مرده شور» یکی از کتاب‌های مجموعه‌ای است که به «شغل‌های شگفت» می‌پردازد. شغل‌های حساس جامعه از جمله پلیس، آتش‌نشانی، اورژانس، زندان‌بان و مرده‌شویی از این دست مشاغل هستند. این اثر حاوی روایت‌هایی از مصاحبه با مرده‌شوی‌ها است. در جلد اول کتاب شغل‌های شگفت، به جمع‌آوری خاطرات غسال‌ها (مرده‌شوی‌ها) پرداخته شده است. این کتاب حاوی گلچین مصاحبه با غسال‌های بهشت زهرا و غسال‌های شهرهای دیگر ایران است.همهٔ اظهارنظرها و نقل‌قول‌هایی که در متن کتاب ذکر شده، صرفاً اعتقادات و نظرات غسال‌ها و اظهار نظرات شخصی آن‌ها است.

در بخشی از کتاب آمده است:

«شاید خیلی از ما، ترس از مرده و کفن را تجربه کرده باشیم ولی اینکه کسی بتواند سال‌ها در این شغل باقی بماند حتماً جای سوال دارد. برحسب اتفاق اسم خانم ماه‌جبین جهان‌تیغ را می‌شنوم که ۲۰ سال تمام به شغل غسالی در بهشت رضای مشهد مشغول بوده‌است.»

فیلم‌های «کتاب و سینما» از چه کتاب‌هایی اقتباس شده‌اند؟

فیلم کوتاه «اَبله»

فیلم کوتاه «اَبله» به کارگردانی میثم محمدخانی به تهیه کنندگی فاطمه السادات مختاری و نویسندگی محمد رحمتی ساخته شده است. داستان فیلم از این قرار است که، مرضیه دانشجوی کوتاه قامت که در خوابگاهی زندگی می‌کند، در می‌یابد که از سوی هم اتاقی‌های خود مورد تمسخر قرار گرفته است. این فیلم از کتاب «آواز کافه غم‌بار» نوشته کارسون مکالرز اقتباس شده است.

«آواز کافه غم‌بار» مجموعه‌ای است عجیب از شخصیت‌ها، شخصیت‌هایی ساکن آبادی دلگیر که داستان آنجا اتفاق می‌افتد. داستان روایتی عجیب و تکان‌دهنده دارد و داستان یک مثلث عشقی غیرمعمول را برای خواننده روایت می کند. داستان زن پیر عجیب‌وغریب و اهل جنوب که در آبادی دلگیرکننده‌ای با آشپزی سیاهپوست تنها زندگی می‌کند و گرفتار مثلث عشقی عجیبی می‌شود.

در بخشی از کتاب آمده است:

«میس‌آملیا بی‌اینکه حرفی بزند به خیابان نگاه کرد. طناب را کناری گذاشته بود و با انگشت‌های استخوانی گندمی‌اش با بند سرهمی‌اش بازی می‌کرد. ابروهایش را درهم کشید و دسته‌ای از موی سیاهش روی پیشانی‌اش افتاد. همان‌طور که آنجا ایستاده و منتظر بودند، در یکی از خانه‌های پایین خیابان سگی با صدایی وحشیانه و دورگه بنا کرد به زوزه‌کشیدن تااینکه کسی صدایش زد و سگ ساکت شد. تنها وقتی آن هیبت حسابی نزدیک شد و به محدودهٔ نور زردرنگ ایوان رسید، آنها به‌وضوح دیدند که آنچه به‌سمتشان می‌آمد چه بود.

مردی غریبه بود و آمدن غریبه‌ای با پای پیاده آن‌هم آن‌وقت شب هیچ عادی نبود. گذشته از این، مرد گوژپشت بود. قدش به‌زور به یک متروبیست سانتی‌متر می‌رسید و کُتی مندرس به‌تن داشت که رویش گردوغبار نشسته بود و تا زانوهایش می‌رسید. پاهای کوتاه کج‌ومعوجش لاغرتر از آن به نظر می‌آمدند که زیر بار وزن آن سینهٔ پت‌وپهن و کج‌وکوله و قوزی که بر پشتش بود تاب بیاورند. سرش زیادی بزرگ بود، چشم‌هایی آبی داشت که پایشان گود افتاده بود و دهانی کوچک و تنگ. صورتش، درعین ملایمت، حالتی گستاخانه داشت. آن لحظه پوست رنگ‌پریده‌اش زیر لایه‌ای از گردوغبار زرد به نظر می‌رسید و هالهٔ زیر چشم‌هایش به کبودی می‌زد. چمدانی کهنه و زهواردررفته را که با طنابی بسته شده بود توی دست گرفته بود. مرد گوژپشت گفت: «عصر به‌خیر.» از نفس افتاده بود. میس‌آملیا و پنج مردی که در ایوان ایستاده بودند نه جواب سلامش را دادند نه حرفی زدند. فقط نگاهش کردند. «اینجا اومده‌م دنبال میس‌آملیا اونس می‌گردم.»

فیلم‌های «کتاب و سینما» از چه کتاب‌هایی اقتباس شده‌اند؟

فیلم کوتاه «آخرین سواری»

فیلم کوتاه «آخرین سواری» با نویسنده و کارگردانی محمد امین قربان زاده که با اقتباس از مجموعه داستان «میدان ونک، یازده و پنج دقیقه» نوشته سیامک گلشیری، ساخته شده است. برخی از داستان‌های کتاب با درونمایه جنایی نوشته شده‌اند و برخی دیگر در سبک رئالیسم جادویی نوشته شده‌اند و داستان‌هایی نیز هستند که از زندگی خانوادگی و شرایط زندگی مشترک و … می‌گویند.این کتاب ۱۸ داستان دارد. اقتباس این فیلم از داستان کوتاه «شبی در مه» است.

در برخی از داستان‌های کتاب، خواننده با خلا و تنهایی عاطفی شخصیت روبه روست، در برخی دیگر با بحران و اختلاف و درگیری بین دو زوج و در پاره‌ای از داستان‌ها هم با یک جنایت و راز و رمزی که در پس آن نهفته است. برخی از داستان‌های این مجموعه در تاکسی و ماشین می‌گذرند و برخی دیگر در فضای آپارتمانی و بعضی نیز در خیابان‌ها و کوچه‌هایی که زمانی محل قرار و دیدن دو معشوقی بوده که حالا از هم فاصله گرفته‌اند و بعد از سال‌ها به آن محیط و خیابان‌ها بازگشته‌اند تا ببینید در گذر زمان و طی شدن اتفاقات بسیار، چه حال و روزی پیدا کرده‌اند.

فیلم‌های «کتاب و سینما» از چه کتاب‌هایی اقتباس شده‌اند؟

فیلم کوتاه «پای پرواز»

فیلم کوتاه «پای پرواز» به کارگردانی روح الله جلالی طلب، با موضوع زندگی دانشمند هسته‌ای کشورمان «شهید محسن فخری زاده» توسط حوزه هنری انقلاب اسلامی خراسان رضوی ساخته شد که مقطع حساسی از زندگی یک قهرمان واقعی را نشان می‌دهد. این فیلم با اقتباس از کتاب «تویی که نشناختمت» نوشته سعید علامیان بر روی پرده سینما رفت. این کتاب روایتی از زندگی دانشمند شهید محسن فخری‌زاده است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«ابتدا که لقب بزرگترین مدافع سلامت را از همکار شهید فخری زاده شنیدم برایم کمی دور از ذهن آمد. ذکر این عنوان برای کسی که به‌عنوان دانشمند هسته‌ای شناخته شده است می‌تواند برای یک مستندنگار محل تردید و احتیاط باشد. اما صحبت‌های دکتر احمد کریمی نیا که تخصص بالایی در مسائل زیستی دارد، باعث شد عنوان «مدافع بزرگ سلامت» را روی این فصل بگذارم:
در طول تاریخ بشریت هرگاه دو کشور، دو قوم، دو گروه، حتی دو نفر در مواجهه با هم نتوانستند با ابزارهای نظامی پیروز شوند به ابزارهای غیرنظامی رو آوردند که شایع‌ترینش زیستی بوده است. مباحث شیمیایی و هسته‌ای کمی جوان‌تر هستند؛ هسته‌ای هنوز به صد سال نرسیده و مربوط به بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در سال ۱۹۴۵ است. در حوزه شیمیایی هم بیشتر در جنگ‌های قرن بیستم از سلاح شیمیایی استفاده کرده‌اند. اما به گذشته که برگردیم استفاده از روغن‌های داغ و قیر مذاب را می‌بینیم. در حوزه زیستی، در مذهب ما همه معصومین (ع) به جز حضرت صاحب‌الزمان (عج) به نوعی با ادوات غیرنظامی به شهادت رسیده‌اند. حتی حضرت امیر (ع) که ضربت می‌خورند با سم شهید می‌شوند. موارد فراوانی از آلوده کردن چشمه‌ها و چاه‌های آب طرف مخاصم به بیماری وبا و طاعون در تاریخ وجود دارد. در جنگ‌های جهانی اول و دوم از شایع کردن بیماری سفلیس هم استفاده شده است. حتی براساس روایتی می‌گویند آلمان‌ها در جنگ جهانی دوم اسرای لهستانی را آلوده می‌کنند و به طرف مرزهای شوروی گسیل می‌دهند و شوروی‌ها هم آن‌ها را به سمت ایران اعزام می‌کنند. از این تجربه‌ها در طول تاریخ داریم.

وقتی از ابزارهای غیرنظامی برای حمله استفاده می‌شود قاعدتاً باید دفاع مناسب با آن ابزار هم پیش‌بینی شود. این دفاع امروزه به عنوان دفاع غیر نظامی و در کشور ما به اسم پدافند غیرعامل شناخته می‌شود.

همانطور که در دفاع نظامی ابزارهایمان باید کاراتر از حمله کننده باشد، در دفاع غیر نظامی هم باید عامل حمله را بشناسیم و متناسب با آن، حتی یک پله بالاتر، سیستم‌های دفاعی خودمان را ارتقا بدهیم. با گذشت بیش از دو سال از پاندمی کرونا در دنیا، هنوز که هنوز است با علم امروزی بشر که ظاهراً در اوج علم در طول تاریخ است، نتوانستند ثابت کنند این بیماری یک بیماری طبیعی بوده که بین انسان و حیوان چرخش داشته؟ فرار آزمایشگاهی بوده؟ یا یک اقدام عامدانه و تروریستی است؟»

فیلم‌های «کتاب و سینما» از چه کتاب‌هایی اقتباس شده‌اند؟

فیلم کوتاه «جنگل»

فیلم کوتاه «جنگل» را محمدرضا مرادی کارگردانی کرده است و محمدرضا شفیعی تهیه کنندگی آن را برعهده داشته است. مجری طرح این فیلم کوتاه موسسه فرهنگی هنری صاد و محصول انجمن سینمای جوانان ایران است. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: «رضا استکستانی به همراه برادرزاده‌اش برای شکار شهباز، راهی جنگل می‌شوند. کودک نمی‌داند این شکار قرار است زندگی او را برای همیشه تغییر دهد». این فیلم کوتاه برگرفته از کتاب «شکار شبانه» مجموعه داستان کوتاه صمد طاهری است.

کتاب «شکار شبانه» حاوی یک مجموعه داستان کوتاه و معاصر و ایرانی است؛ ۱۲ داستان از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۶. عنوان این داستان‌ها عبارت است از «جیرجیرک‌ها و مجسمه‌ها»، «بازگشت»، «شکارچی»، «بچهٔ مردم»، «ترانه‌های آبی»، «شکار شبانه»، «عکس»، «پنجشنبه‌های بارانی»، «کابوس»، «ماه در تربیع دوم بود»، «چوب‌سیگار» و «سکوت».

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

«در این ده روزی که از مُردنِ ما می‌گذرد، پدربزرگ کارش این شده است که هر روز عصر عصازنان از لای درِ نیمه‌باز و تاب‌برداشتهٔ حیاط بیاید تو، روزنامهٔ تاخورده‌اش را باز کند و بگذارد روی لبهٔ خاک‌گرفتهٔ حوض و زُل بزند به آب یخ‌زده و خزه‌بستهٔ آن، به کفِ حوض که پُر از شیشه‌خرده است و به سه ماهی گُلیِ مرده که با شکم‌های سفید زیرِ لایهٔ نازکِ یخ شناورند. بعد به چِفتهٔ سوختهٔ انگوری خیره شود که خودش سال‌ها پیش قَلَمه‌اش را آنجا نشانده بود. گهوارهٔ اسباب‌بازی نیلوفر هنوز واژگون آنجا افتاده است، کنارِ تَل خاک و آجر و شیشه. پدربزرگ سیگاری بیرون می‌آورد، باز پی چوب‌سیگارش می‌گردد و باز به‌یاد می‌آورد که از همان شبِ بمباران دیگر آن را ندیده است.

اینجا همه‌چیز در مِهی بنفش شناور است؛ درخت‌ها را که در این مِهِ سنگین نمی‌توان از هم بازشان شناخت، انگار همه از یک نوع‌اند. شاید کاج، شاید سَرو، یا شاید گِز؛ یا چیزی در این مایه‌ها. آدم‌ها که همه کفن‌پیچ‌اند، در این مِهِ سنگینِ بنفش در رفت و آمدند. معلوم نیست به کجا می‌روند، یا شاید از جایی می‌آیند. شاید هم پی آشنایی می‌گردند. هرکس هرجا که خسته شد همان‌جا می‌نشیند. ما هم به اینجا که آمدیم، روز اول را به پرسه زدن گذراندیم. البته به‌جز کنجکاوی خودمان، پافشاری زیادِ بی‌بی هم در این گشت‌و گذارهای بی‌هدف مؤثر بود. چون او بود که اصرار داشت بگردیم تا شاید به آشنایی بربخوریم و از اوضاع و احوالِ اینجا باخبر شویم. خوب که گشتیم و خسته شدیم، نشستیم. و الان درست ده روز است که همین‌جا نشسته‌ایم و به کلنجار رفتن‌های همیشگیِ بی‌بی و دایی‌اسماعیل گوش می‌دهیم.»

محمدرضا مرادی کارگردان فیلم اقتباسی «جنگل» در یادداشتی نوشته است:

«برای نگارش فیلمنامه جنگل با چالش‌های زیادی مواجه شدیم. اول از همه در اصل داستان شخصیت اصلی باید به شکار خالو شهباز می‌رفت و او را به امنیه تحویل می‌داد. اینکه خالو شهباز که بود و چه مشکلی داشت در داستان وجود نداشت. خود نویسنده هم تمایلی برای پرداخت بیشتر به خالو شهباز را نداشت. به این نتیجه رسیدیم که باید خالو شهباز تغییر کند و شخصی آشناتر جایگزین شود. چه کسی بهتر از میرزا کوچک خان؟! چالش دیگرمان این بود که فیلم جنگل، فیلمِ میرزا نیست! راوی کودک است. مخاطب باید اندازه کودک میرزا را کشف کند.»

فیلم‌های «کتاب و سینما» از چه کتاب‌هایی اقتباس شده‌اند؟

فیلم کوتاه «خپره»

فیلم کوتاه «خپره» به کارگردانی مجتبی کشاورز ساخته شد. این فیلم از کتاب «مسخ» اثر کافکا اقتباس کرده است. این کتاب مهم‌ترین اثر فرانتس کافکا و یکی از مهم‌ترین آثار داستانی نمادین در ادبیات معاصر جهان است. داستان درباره فروشنده جوانی به نام گرگور سامسا است که روزی از خواب برمی‌خیزد و درمی‌یابد که به شکل یک حشره نفرت‌انگیز درآمده است. صادق هدایت برای اولین بار این اثر را در سال ۱۳۲۹ به فارسی ترجمه و منتشر کرد.

مسخ، داستان زندگی گرگور کافکا سامسا است. روزی گرگور از خواب برمی‌خیزد و درمی‌یابد که به شکل یک حشره نفرت انگیز درآمده است و نمی‌تواند حتی روی تخت‌خوابش بچرخد. هرچند هنوز می‌تواند حرف بزند و فکر کند. به‌هرحال او سخت تلاش می‌کند از جایش برخیزد، تا خودش را به قطار برساند و به محل کارش برود. شاید هم او فقط متوجه شرایطی که برایش پیش آمده نیست و تنها هدف مهمش این است که از کار عقب نماند. هرچند تلاشش بیهوده است؛ فردی از محل کارش به خانه آمده تا دلیل غیبت او را از سر کار متوجه شود. همکار گرگور سامسا و اعضای خانواده‌اش با دیدن او در این وضعیت به‌شدت وحشت می‌کند. همکارش با ترس و لرز خانه آن‌ها را ترک می‌کند و پدر و مادرش نیز تصمیم می‌گیرند تا او را در اتاق حبس کنند. با این حال به نظر می‌رسد که او از اتفاقی که افتاده است، متعجب نمی‌شود. بلکه تبدیل شدنش را به‌عنوان یک اتفاق ناراحت‌کننده می‌پذیرد و تلاش می‌کند تا با شرایط جدید و بدن جدیدی که در آن گیر افتاده است، سازگار شود.

در بخشی از کتاب آورده شده است:

«یک روز صبح، همین که گره‌گوار سامسا از خواب آشفته‌ای پرید، در رختخواب خود به حشره‌ی تمام عیار عجیبی مبدل شده بود. سرش را که بلند کرد، ملتفت شد که شکم قهوه‌ای گنبد مانندی دارد که رویش را رگه‌هایی، به شکل کمان، تقسیم‌بندی کرده است. لحاف که به زحمت بالای شکمش بند شده بود، نزدیک بود به کلی بیفتد و پاهای او که به طرز رقت‌آوری برای تنه‌اش نازک می‌نمود جلوی چشمش پیچ و تاب می‌خورد.»

فیلم‌های «کتاب و سینما» از چه کتاب‌هایی اقتباس شده‌اند؟

فیلم کوتاه «شاهپر»

فیلم کوتاه «شاهپر» به نویسندگی و کارگردانی روناک جعفری و تهیه کنندگی اکبر محمدی ساخته شده است. این فیلم از شاهنامه حکیم فردوسی اقتباس کرده است. این فیلم محصول مشترک ایران و آلمان و تهیه شده در شرکت سینمایی لینکیپر فیلم پروداکشن و نایت فیلم استدیو می باشد. «شاهپر» بر اساس یک داستان واقعی در سال ۱۳۵۲ و برداشتی آزاد از داستان سیمرغ و سوگ سیاوشِ شاهنامه ساخته شده است. داستان واقعی آن درباره تردد شتری در خیابان‌های مشهد است که هنگام قربانی شدن از کشتارگاه فرار می‌کند و خبر آن در روزنامه‌ای در سال ۱۳۵۲ منتشر شد. اقتباس دیگر از شاهنامه و پرسیمرغی است که زال از سیمرغ گرفته و آن را آتش می‌زند تا یک مساله را حل کند.

فیلم‌های «کتاب و سینما» از چه کتاب‌هایی اقتباس شده‌اند؟


فیلم کوتاه «فرزند آدم»

فیلم کوتاه «فرزند آدم» به کارگردانی سبا ابراهیم‌پور و با اقتباس از نقاشی «پسر انسان» اثر رنه ماگریت ساخته شده است. این فیلم بدون دیالوگ است. «پسر انسان» نام سلف‌پرتره‌ای سوررئال است که در سال ۱۹۶۴، توسط رنه ماگریت بلژیکی خلق شد. این اثر که از شناخته شده‌ترین آثار جنبش سورئالیسم است، با وجود سادگی، دارای ابهام است؛ به این شیوه که معنای اثر، وابسته به تفسیر تماشاگر است.

فیلم‌های «کتاب و سینما» از چه کتاب‌هایی اقتباس شده‌اند؟

فیلم کوتاه «هارمونیکا»

فیلم کوتاه «هارمونیکا» به نویسندگی و کارگردانی محمدرضا قدیمی، تهیه کنندگی محمدرضا قدیمی و سید رسول ساداتی ساخته شد. مسعود کرامتی، میلاد کفایی، خسرو احمدی، حبیب دهقان نسب و نیلوفر ناظری در این اثر به ایفای نقش پرداختند. در خلاصه داستان این فیلم که در ژانر ملودرام تولید شده، آمده است: «ببین! من آدم بدی نیستم. من از زندگی فقط همینارو می‌خوام، همین کاغذا! اینا زندگی منن ….». این فیلم با اقتباس از کتاب «اپرای شناور» اثر جان بارت ساخته شده است.

نویسنده «اپرای شناور» درباره نام کتابش نوشته است:

«چرا اپرای شناور؟ این عنوان بخشی از نام قایقی تفریحی است که در گذشته در بخش‌های مدخیزِ آب‌های ویرجینیا و مریلند رفت و آمد می‌کرد… و بخشی از ماجراهای این کتاب بر عرشه همین قایق رخ می‌دهد. همین می‌تواند وجه تسمیه مناسبی باشد. اما دلیل بهتری هم وجود دارد. ساختن قایقی تفریحی با عرشه مسطح و باز و اجرای مداوم یک نمایش بر روی این عرشه به نظرم همیشه فکرِ بکری بود. قایق هرگز در اسکله پهلو نمی‌گرفت، بلکه با جریان جزر و مدّ به بالا و پایین رود کشیده می‌شد، و تماشاگران بر دو کرانه رود به تماشا می‌نشستند. وقتی قایق از مقابلشان می‌گذشت، هر گروه ممکن بود شاهد بخشی از حوادث نمایش باشند، و بعد می‌بایست تا مدّ بعدی صبر کنند تا در فرصت آتی شاهد بخشی دیگر از نمایش باشند… برای آنکه شکاف‌های داستان را در ذهنشان پر کنند مجبور می‌شدند از نیروی تخیلشان استفاده کنند… اکثر اوقات اصلاً از کل ماجرا سر درنمی‌آوردند، یا پیش خودشان فکر می‌کردند اصل قضیه را فهمیده‌اند، حال آنکه نفهمیده بودند. این کتاب هم یک اُپرای شناور است، یک دوست، مملو از مسائل عجیب و غریب، ملودرام، نمایش‌های جذاب، آموزش و تفریح و سرگرمی، اما کل داستان خواهی نخواهی بر سینه موجِ نثرِ هرزگردِ من شناور خواهد بود: گاه بناگاه آن را خواهید دید، گمش خواهید کرد، دوباره زیر نظر خواهیدش گرفت؛ و شاید پیگیری طرح و پیرنگ داستان در فراز و فرودهایش، حدّ نهایت توجه و تخیل و اگر آدمی عادی هستید، صبر و شکیبایی شما را بطلبد.»

این رمان که به صورت اول شخص است، یک روز از شخصیت اصلی کتاب تاد اندرو را می خوانیم که در آن تصمیمات بسیار مهمی را می‌گیرد. بارت در مقدمه‌ای که بر اولین رمانش در سال ۱۹۸۷ در نسخه کتابخانه ادبیات آنچور ارائه داد، اظهار داشت که اولین رمان او به نام «اپرا شناور» تاثیر اندیشه اگزیستانسیالیست فرانسوی را پس از جنگ جهانی دوم در آمریکا بازتاب می دهد. برجسته ترین تشبیه بارت از اگزیستانسیالیسم مفهوم پوچی جهان است. در اولین رمان بارت، شخصیت اصلی رمان، تاد اندروز، به علت ناشی‌گری در اقدام به خوکشی جان سالم به در می برد. اما برهانی که در دفعات بعدی برای رد خودکشی مطرح می‌کند از اهمیت بیشتری برخوردارند. با استدلال از اینکه هیچ چیز در دنیا دارای ارزش ذاتی نیست، تاد نتیجه می گیرد تمام تصمیمات مبتنی بر قضاوت‌های ارزشی در نهایت بر اساس عقاید سنجیده می‌شوند، حتی تصمیم در مورد زندگی خود.

فیلم‌های «کتاب و سینما» از چه کتاب‌هایی اقتباس شده‌اند؟

فیلم کوتاه «سرباز»

فیلم کوتاه «سرباز» به نویسندگی مشترک حسین ترک‌جوش و فرشاد یحیایی با تهیه‌کنندگی و کارگردانی حسین ترک‌جوش ساخته شد. حسین ترک‌جوش در جدیدترین تجربه خود به سوژه‌ای خاص در فضای ملتهب دهه ۶۰ می‌پردازد. فیلم، مخاطب را در یک دوراهی قرار می‌دهد، دوراهی بین اینکه آیا شخصیت اصلی داستان همان قهرمان خرمشهر است و یا یکی از فرماندهان جان بر کف دوران هشت سال جنگ تحمیلی. فیلم را باید با نگاهی به روزهای اول جنگ تحمیلی دید. همان روزهایی که شهرهای جنوبی کشور زیرچکمه مزدوران بعثی بود، همان روزهایی که مردان و زنان قهرمان ایرانی جانشان را به خطر انداختند و با دستان خالی در مقابل دشمن تا دندان مسلح ایستادگی کردند. فیلم کوتاه سرباز را می‌توان برگرفته از زندگی هر کدام از قهرمانان ایران زمین در دوران هشت سال دفاع مقدس دید. این فیلم گذری به خیانت گروهک‌های منافقین داشته و البته تلخی ماجرا را با مرگ برادر جوان، نقش اول فیلم به اوج می‌رساند.

فیلم‌های «کتاب و سینما» از چه کتاب‌هایی اقتباس شده‌اند؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها