به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، علی بهرامیان، عضو شورای عالی علمی دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و پژوهشگر تاریخ صدر اسلام در یکصد و هفتاد و ششمین نشست مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب که به رونمایی و معرفی چاپ دوم کتابِ «جغرافیای حافظ ابرو» اختصاص داشت و دوشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۳ برگزار شد، گفت: جای خوشحالی است که موسسه پژوهشی میراث مکتوب با دستاورد جدیدی در این فرصت مغتنم به این کتاب پرداخته است.
وی افزود: نشانههایی است که ریشه این نویسندگان به دیوانیان اهل ساسانی برمیگردد. ممکن است که برخی آثار باقی مانده از دوره ساسانی نیز در مورد جغرافیا باشد و کتابهای دیگری نیز داشتیم که احیاناً اطلاعات جغرافیایی داشته است، چنین اطلاعاتی در آثار ابنمقفع نیز دیده شده است. حافظ ابرو در قرن نهم زندگی میکرد که اطلاعات اندکی در مورد او موجود است.
بهرامیان بیان کرد: حافظ ابرو گاهی از کتابهای دوره خویش نام میبرد که ممکن است خود او این کتابها را دیده باشد یا خیر. جلد دوم کتاب «جغرافیای حافظ ابرو» شامل نواحی خلیجفارس است که گویی این اثر یک اثر تاریخی هم داشته است. صادق سجادی با همتی بلند این کار را به انجام رسانید و در مقدمه نیز جزئیات کامل شرح داده شده است.
وی در ادامه گفت: کتابِ «جغرافیای حافظ ابرو» از مهمترین تواریخی است که در دوره تیموری نوشته شده است. وجهه نظر مذهبی حافظ ابرو در کتاب مشخص نیست و در برخی از قسمتهای کتاب میل شیعی او نمود دارد. نکته بارز این است که حافظ ابرو با چشم تیزبین به جغرافیا نگاه کرده است.
شخصیت حافظ ابرو گمنام و مبهم است
همچنین در این نشست غلامرضا امیرخانی، استادیار تاریخ ایران اسلامی گفت: شخصیت حافظ ابرو گمنام و مبهم است. برخی او را منسوب به جنگل ابر میدانند و معصومی همدانی معتقد است که او همدانی بوده است. او در زمان جوانی همراه تیمور بود و با او شطرنج بازی میکرد. محل دفن او نیز محل اختلاف است، برخی معتقدند او در خواف دفن شده اما در سرچم فوت کرده است. برخی دیگر معتقدند که او در زنجان دفن شده است.
وی افزود: حافظ ابرو پنج رساله کوچک و تاریخ سلاطین هم دارد. یک مجموعه تاریخی از او باقی مانده که نسخه کامل آن در ترکیه موجود است. حافظ ابرو نگارش کار اصلی خویش و مجمعالتواریخ را به سفارش شاهرخ از آغاز خلقت شروع کرد و تا زمان خویش ادامه داد. مجمعالتواریخ سلطانیه جامعترین کار حافظ ابرو است. به هر حال حافظ ابرو پیرو مکتب جغرافیای اسلامی هم هست.
امیرخانی بیان کرد: در لابهلای کتاب «جغرافیای حافظ ابرو» او در مورد تاریخ هم صحبت میکند، خصوصاً اگر در مورد لشکرکشیهای تیمور باشد، مفصل شرح میدهد. صادق سجادی در این کتاب «جغرافیای حافظ ابرو» نمایه را نیز درج کرده است که برای محققان بسیار مفید خواهد بود. در کل این چاپ تغییر زیادی نداشته و کتاب از ابتدا مرتب و منظم بود که اکنون کمی شکیلتر شده است.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان تمام آثار حافظ ابرو را در یک کتاب منتشر کرد، گفت: به نظر من مجموع آثار حافظ ابرو را نمیتوان در یک جلد به چاپ رسانید زیرا بسیار حجیم خواهد شد. آثار او کمتر از دوازده جلد نخواهد شد و ما تازه داریم شخصیت و آثار حافظ ابرو را میشناسیم.
حافظ ابرو در مورد جهان بزرگی مینویسد
همچنین در این نشست منصور صفتگُل نویسنده، مترجم و استاد تمام تاریخ دانشگاه تهران گفت: من باید در این نشست به یک نکته اشاره کنم و آن این است که باید بین دوره تیموریان و دوره ایلخانان مقایسهای صورت بگیرد و آن دورهای که حافظ ابرو در آن مینویسد، متمایز شود. به دلیل ایجاد شرایط خاص دوره مغول، این دوره یک دوره جهاننگری خاص دارد.
وی افزود: تیمور میخواست به عنوان امیر مسلمان همان قلمرو وسیع دوره چنگیزی را احیا کند، چون یک جهان بزرگتری است و همان مسیری را میرود که هلاکو رفت. در چنین فضایی جامعالتواریخ تحریر میشود و حافظ ابرو از اینها الگو میگیرد و انگیزهاش همین دنیای گسترده است. او تا اندازهای با حمدالله مستوفی قابل مقایسه است. رشیدالدین فضلالله بسیار مینشست، مستوفی قزوینی کار میدانی میکرد ولی حافظ ابرو جغرافینگار بیقرار است.
صفتگل بیان کرد: او در مورد جهان بزرگی مینویسد. جهان بزرگ او از شام تا سیحون و جنوب را دربرمیگیرد. او کاری را انجام میدهد که زمینه تاریخی، سیاسی و اجتماعی تیمور و زمانه حافظ ابرو ایجاب میکند. در همین قرن نهم یک جهان ایرانی- تورانی و جهان شاهنامه دارد شکل میگیرد، نویسندگان نیز در این زمان دارند دستهبندی میشوند و حافظ ابرو علایق ایرانی و کمی تورانی دارد.
علت نامگذاری «حافظ ابرو» در هیچ منبعی نیست
در این نشست همچنین صادق سجادی، مصحح کتاب «جغرافیای حافظ ابرو» گفت: مسیر این کتاب چالش تاریخی بود، یکی از چیزهایی که مورد اعجاب من واقع شد این بود که این کتاب را برای چاپ به هیچ ناشری پیشنهاد نکردم، شخصی موسسه میراث مکتوب را به من معرفی کرد و گفت این موسسه در تلاش است تا نسخههای خطی را احیا کند، در جلسهای با مدیر موسسه میراث مکتوب، او کمی در مورد کتاب از من سوال کرد و ظرف ده دقیقه قبول کرد که این کتاب دشوار را به چاپ برساند، این برای من بسیار امیدوارکننده بود.
وی افزود: نسخهها را جمعآوری و کار را شروع کردم، شب تا صبح بر روی این کتاب کار کردم. در باب ثبت بسیاری از اسامی که مورد اختلاف است، در چاپ جدید اصلاح و تجدیدنظر انجام گرفت. بخش خراسان، خراسان قدیم و ماوراءالنهر را در برمیگیرد که کار بر روی این قسمت بسیار دشوار بود و مشحون از اسامی جغرافیایی مهجور که بسیاری از آنها از بین رفته است. پیدا کردن علائم جغرافیایی برای ثبت دشوار است، اما تا آنجایی که امکان داشت، ثبت کردیم.
سجادی بیان کرد: نسخهخوانی از روی عکس هم دشوار بود، البته انجام این نوع کار به هر حال دشواری خاص خود را دارد. نکاتی برای اصلاح به من پیشنهاد شد که آنها را بررسی و با مجمعالتواریخ مقایسه کردم. مقصود حافظ ابرو این بود که جغرافیا را در مقدمه مجمعالتواریخ قرار بدهد تا جهان را دربربگیرد، ولی فرصت این کار را پیدا نکرد. حافظ ابرو رفیق شطرنجباز تیمور بود و برخی از کتابهای او ناقص رها شده است.
وی گفت: در آغاز مجمعالتواریخ بسیاری از سلسلهها را نام میبرد. به هیچ اطلاعاتی در مورد اینکه به چه دلیل نام او «حافظ ابرو» است، دست پیدا نکردم. در برخی از قسمتهای کتابش از امام علی (ع) یاد میکند و از فحوای کلام او برمیآید که به شیعه تمایل داشته است. بررسی نسخ خطی کار بسیار دشواری است و نسخههایی که در خارج از ایران وجود دارد، بسیار گران است.
سجادی افزود: حافظ ابرو برخی مکانها را چنان توصیف میکند که انگار خود او دیده است، در حالیکه اینگونه نیست و او از آثار قدیمیتر و جغرافیدانان قدیم بهره برده است. در مقالهای که به چاپ رسانیدم، واژه «ایران» و «ایرانی» در متون عربی بیشتر از متون فارسی دیده میشود. نام «ایران» در کتیبهها، سکههای اشکانی و… نیز ذکر شده است.
«جغرافیای حافظ ابرو» حاوی اطلاعات ارزشمندی از ایران است
همچنین علی همدانی، پژوهشگر تاریخ نیز در این نشست گفت: به مناسبت این نشست صادق سجادی که من سالها افتخار همکاری با او را در دائرهالمعارف بزرگ اسلامی داشتم، من را ملزم کرد که سخنرانی داشته باشم، در مقدمه کتاب «جغرافیای حافظ ابرو» او حق مطلب را ادا کرده است.
وی افزود: جغرافیا دانشی است که به زیستبوم انسانها میپردازد و از دیرباز مورد نظر ایرانیها بوده است. به گمان من به پیش از کوچ آریاییها به ایران برمیگردد. در این علم زمین به هفت بخش تقسیم شده است و در اوستا به هفت اقلیم و در گاتها هفت بوم یا هفت سرزمین خوانده میشود. در بخشهای دیگر اوستا هفت کشور یاد شده و نامهای این کشورها نیز در اوستا ذکر شده است. در اوستا بهترین بخش زمین، سکونتگاه ایرانیان است.
همدانی بیان کرد: در بندهشن از چگونگی شناخت ایرانیان از جهان هستی با تفسیر بیشتری سخن رفته است. در روزگار ساسانیان تلاش شد تا جغرافیای اوستایی با جغرافیای دیگر نقاط تطبیق داده شود. در دیباچه شاهنامه ابومنصوری نیز آورده شده و بیرونی در التفهیم نیز نام این کشورها را به ترتیب ذکر کرده است. از نوشتههای ایرانیان در مورد دانش جغرافیای قبل از اسلام کمتر اثری بر جای مانده است.
وی گفت: دلیل از بین رفتن متون قبل از اسلام این است که فارسی میانه کارکرد خود را از دست داده بود، زبان دری یا فارسی نو جایگزین فارسی میانه شده و با خط عربی کتابت میکردند و خواندن متون فارسی میانه مشکل بود و به تدریج از بین رفت. در کل شاهان ایرانی به آثار علمی توجه داشتند و برای حفظ آنها گنجینههای استوار پدید میآوردند. در منابع تاریخی و جغرافیایی زمان اسلام از «رهنامهها» یاد شده است که از وجود نوشتههایی به زبان میانه در مورد راههای دریایی خبر میدهد. رهنامهها حاوی آگاهی در مورد بندرها، جزیرهها و جریانهای دریایی و… بوده است.
همدانی افزود: اعراب دریانوردی را از ایرانیان آموختند، زیرا ایرانیان در کار تقسیم نقشههای جغرافیایی کارآزموده بودند. ایرانیان در پیش از اسلام در نقشهنگاری سنت خاص خود را داشتند، یکی از این سنتها این بود که نقشهها وارونه ترسیم میشد. دانش اخترشناسی نیز در نزد مسلمانان از دانش اخترشناسی ایرانیان تاثیر پذیرفته است.
وی بیان کرد: جغرافیای حافظ ابرو ادامه سنتی است که از دوره پیش از اسلام منتقل شده و با دانش دیگر درآمیخته و به کمال رسیده است. ویژگی خاص دورهها را دارد و البته تفاوتهایی با کتاب جغرافیایی که بعد از دوره مغول نوشته شده است، نیز دارد. سنت جغرافیانویسی به صورت سنتی ادامه داشته است. بخش بزرگی ریشه در شناخت دانش جغرافیای پیش از اسلام داشته و بعد با یونانی و… درآمیخته شده است.
همدانی گفت: نشانههایی موجود است که متونی از پیش از اسلام در دانش جغرافیا وجود داشته اما چون خواندن آن به دلیل تغییر زبان سخت بود، به تدریج از بین رفته و فقط متون دینی باقی مانده است که آنها را موبدان حفظ کردند. حافظ ابرو در کتاب «جغرافیای حافظ ابرو» بسیاری از اطلاعات را از منابع عربی گرفته و این کتاب حاوی اطلاعات ارزشمند از ایران است.
«جغرافیای حافظ ابرو» از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است
اکبر ایرانی، مدیر عامل موسسه پژوهشی میراث مکتوب نیز در این نشست گفت: کتاب «جغرافیای حافظ ابرو» اثر فارسی جغرافیدان و مورخ عصر تیموری، شهابالدین عبداللّه بن لطفاللّه بن عبدالرشید، مشهور به حافظ ابرو، (متوفای ۸۳۳ ق)، در زمینه جغرافیا و گوشهای از تاریخ ایران و برخی از بلاد اسلامی است که در زمان شاهرخ و به نام وی تألیف شده است. کتاب «جغرافیای حافظ ابرو» از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است.
وی افزود: حافظ ابرو در کتاب خود پس از توصیف پدیدههای طبیعی جهان اسلام، شرح سرزمین عربستان را آغاز کرده و سپس به شرح ممالک اسلامی پرداخته است که از مغرب آغاز و به بلاد کرمان ختم میشود. کتاب برای اطلاع از نام و نشان و مضمون بعضی آثاری که از منابع نویسنده بوده و اینک در دست نیست، بسیار مهم است. این کتاب با مقدمه، تصحیح و تحقیق صادق سجادی در سال ۱۳۷۵ برای نخستین بار از سوی مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب چاپ و منتشر شده بود و به تازگی برای دومین بار به چاپ رسیده است.
نظر شما