پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۰
به بهانه زادروز مرد ادیب جنوبی؛ علیه فراموشی!

بوشهر – سیدجعفر حمیدی با انتشار چند دفتر شعر، به‌ویژه دو مجموعه نخست، نامی است قابل تأمل در شعر دهه‌های چهل و پنجاه و یکی از پیشتازان شعر نو در جنوب و بوشهر؛ نامی که بعدها دیگر هیچ‌وقت در طول حیات ادبیِ او تکرار نمی‌شود و زندگیِ حمیدی وارد دوره‌ای دیگر می‌شود.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، محمّد ولی‌زاده، نویسنده، روزنامه‌نگار و ناشر: سیّد جعفر حمیدی، برای عموم اهالی فرهنگ و ادبیات، بی‌نیاز از معرّفی است؛ شاعر، ادیب، استاد دانشگاه و پژوهشگری سرشناس که بیش از شش دهه در ساحت فرهنگ، ادب و تاریخ امروز ایران و به‌خصوص زادگاهش بوشهر، حضوری جدّی و تأثیرگذار داشته و در این مسیر، آثاری ماندگار، شاگردانی بسیار و خدماتی فراموش‌نشدنی از خود بر جای گذاشته است.

برای گفتن از یک عمر فعالیت ادبی، علمی و فرهنگیِ استاد حمیدی، ناگزیریم دوره‌های مختلف زندگی ایشان را مرور کنیم. می‌دانیم که استاد حمیدی در پنجم آذرماه ۱۳۱۵ در محلّه سنگیِ بندر بوشهر به دنیا آمده، هم‌زمان با سقوط رضاشاه و حضور قوای متفقین (انگلستان و آمریکا) در بوشهر دوران دبستان خود را در مدرسه پهلویِ کوی سنگی گذرانده و در ۱۵ سالگی وارد دبیرستان سعادت شده که آن روزها در تکاپوی جشن پنجاه‌ودومین سال تأسیس خود بوده است. دوران پرفراز و نشیب نخست‌وزیریِ دکتر محمد مصدق و ملی‌شدن صنعت نفت و خدعه و توطئه فراوان بیگانگان بر سر راه ایرانه‌خانم زیبا.

شاگرد اولِ رشته ادبیِ دبیرستان سعادت و پذیرش بدون آزمون ورودی در دانشگاه شیراز، راهِ او را هموارتر کرده و دوره سه‌ساله لیسانس آن روزهای زبان و ادبیات فارسی را در سال ۱۳۴۱ و در کنار هم‌شاگردی‌های خود: منصور رستگار فسایی، سید محمدمهدی جعفری، عبدالمجید زنگویی و دیگران به اتمام می‌رساند. بعد از گذراندن دوره سربازی در لشکر ششمِ کردستان، به استخدام اداره فرهنگ و بنادر جنوب در می‌آید و دوران تدریس خود را با حضور در دبیرستان سعادت و دبیرستان دخترانه شاهدختِ بوشهر آغاز می‌کند. در سال ۱۳۴۷ وارد دانشگاه تهران می‌شود و دو سال بعد در مقطع کارشناسی ارشدِ رشته علوم تربیتی دانش‌آموخته می‌شود. «کودکان عقب‌مانده ذهنی در سواحل خلیج فارس» عنوان پایان‌نامه ایشان است.

این ایام، دهه چهل، ایامِ شکوفاییِ ادبیات معاصر ایران، به‌خصوص ادبیات شعری است؛ دهه تثبیت و برکشیدن نام‌ها در شعر معاصر و انتشار مجموعه‌شعرهای مهم و رشک‌برانگیز شاعران بزرگ هم‌روزگار ما که حسرت آن نام‌ها و آن دفترهای شعر، هنوز بر دلِ ادبیات امروز ایران باقی است. این ایام همچنین نقطه‌عطفی در زندگی ادبیِ سید جعفر حمیدیِ جوان هم به حساب می‌آید؛ سال‌های پرتکرار نام حمیدیِ شاعر در هفته‌نامه‌ها و ماهنامه‌های ادبیِ تهران، شیراز و بوشهر که او را در بین هم‌نسلان شاعرِ خود به چهره‌ای شناخته‌شده بدل می‌سازد و هرجا که صحبت از شعر بوشهر و شاعر بزرگ و نوظهور آن‌سال‌های این شهر، یعنی منوچهر آتشی که با دفتر «آهنگ دیگرِ» خود حسادت خیلی از مرکزنشینان را برانگیخته بود، به میان می‌آمد، نام حمیدیِ شاعر هم خوش می‌نشست و دیگر ناآشنا نبود.

تجربه زیسته حمیدی در بزنگاه‌های مهم تاریخی و درک آن وقایع در ایام نوجوانی و جوانی، باعث شده بود که شعری ساده و سالم اما اعتراضی را پی‌ریزی کند که ریشه و آبشخور آن همان فضاهای ملتهب سیاسی و اجتماعی زمانه‌ی او بود و تصویری از درد و رنج آن روزهای همان مردم. ادامه این روند شعری، منجر به انتشار نخستین مجموعه شعر حمیدی در سال ۱۳۴۸ با عنوان «وصلت در سده‌ی تظلم» شد که نامی با مسمّا برای شعر آن روزهای شاعر بود. چنانچه اشاره شد، زبان شعریِ سالم، ساده و صمیمی حمیدی، به‌خصوص در سروده‌های نیماییِ او باعث شد که این دفتر مورد پسند و استقبال شاعران، شعردوستان و حتی متولیان و منتقدان صفحات ادبی نشریات قرار بگیرد.


یک پرنده پر نمی‌زند
آسمان ز پرتوِ ستاره‌ها تهی‌ست
یک شکوفه باردار نیست
باغ از غم زمانه در هراس
دیگر این جوانه‌ها، جوانه نیستند
شاخه‌های خشک بی‌برند
دیگر این ترانه‌ها، ترانه نیستند
بازتاب شوم غصه‌اند
آن شراره‌های نور در افق
نور نیستند
جامه‌ی به خون‌کشیده‌ی شب‌اند
چهره‌ها عبوس‌تر ز وهم
سینه‌ها مزار کهنه‌ی تب‌اند
یک جرقه بارور نمی‌شود از بلوغ باغ
باز
آسمان سترون است
ابرها ز خاک تشنه‌تر
برگ هر درخت، پر غبار
روز خسته‌تر
یک پرنده پر نمی‌زند
یک دریچه باز نیست.
(یک دریچه باز نیست، ص ۱۳ و ۱۴)


تصاویر زیبای آمده در این سطرها و سروده‌هایی از این دست، که بسامد آن‌ها در شعرهای اواخر دهه چهلِ حمیدی زیاد است، بی‌نیاز از هر رمزگشایی است. سادگیِ زبان و صمیمیت جاری در این شعر، آینه‌ای است روبه‌روی شعر آن روزهای حمیدی.

انتشار «ابر باران‌بار»، دومین مجموعه شعر او در سال ۱۳۵۳، ادامه همان خط سیر فکریِ دفتر شعرِ پیشین است و چه‌بسا در بیان برخی مسائل روز و فریادهای اعتراضی و انقلابی، پیشتازتر؛ پیشگوتر.


مردی می‌آید از دور،
تنها.
در امتداد جاریِ مه
می‌تازد
تا رنگِ آفتاب بهاری را
در جوی‌های شهر، روان سازد...
مردی می‌آید از راه...
همراه ساز و برگ درختان، می‌خواند
پر می‌کند گلوی بیابان را
از باده‌ی مداومِ آواز.
فانوس آفتاب را
بر دوش می‌کشد
تا جاده‌های مضطرب قرن را
تا قصر روشنایی
جاری کند.
(دنیا چو یک پیاله‌ی می، ص ۱۳ تا ۱۵)


حمیدی، هم‌زمان با انتشار «ابر باران‌بار» از بوشهر به تهران می‌آید و در مقطع کارشناسی ارشدِ زبان و ادبیات فارسی به تحصیل ادامه می‌دهد. «تحلیل و بررسی نهضت ابوسعید گناوه‌ای» عنوان پایان‌نامه‌ی ایشان است که دو سال بعد از فارغ‌التحصیلی، در سال ۱۳۵۸، در کتابی با عنوان «نهضت ابوسعید گناوه‌ای» منتشر می‌شود و به چاپ‌های متعدد هم می‌رسد.


سیر شعریِ سید جعفر حمیدی با انتشار دفترهای «ابراهیم، ابراهیم» (۱۳۵۷)، «از خون کبوتران» (۱۳۵۸) و «از سایه تا نشان» (۱۳۶۰) ادامه می‌یابد که بیشتر تابع احساسات و مسائل سیاسی و اجتماعی روز است و آینه تمام‌نمای آن. به جرأت می‌توان گفت حمیدی با انتشار همین چند دفتر شعر، به‌ویژه دو مجموعه نخست، نامی است قابل تأمل در شعر دهه‌های چهل و پنجاه و یکی از پیشتازان شعر نو در جنوب و بوشهر؛ نامی که بعدها دیگر هیچ‌وقت در طول حیات ادبیِ ایشان تکرار نمی‌شود و زندگیِ حمیدی وارد دوره‌ای دیگر می‌شود.


غلیانات تند سیاسیِ حمیدی که در شعر ایشان ظهور و بروز چشمگیری دارد، بر دیگر نوشته‌هایشان هم غلبه می‌کند، به‌طوری که با شروع انقلاب اسلامی، به نوشتن مقالاتی با مضامین سیاسی و اجتماعی برای روزنامه‌ها و نشریات روی می‌آورد و از چاپ شعر و چه‌بسا سرودن و زیستن در فضای جدیِ شعر امروز فاصله می‌گیرد. «نام مجلس خبرگان بر سیمای تاریخ چگونه خواهد نشست؟» و «ابعاد جدید در جغرافیای انقلاب ایران؛ ما در کنار یک انبار بزرگ باروت نشسته‌ایم؟» با عنوان فرعیِ: «ملت ایران از ناوگان آمریکا نمی‌ترسد، از تفرقه می‌ترسد»، عناوین دو مقاله‌ی این روزهای مورد بحث حمیدی است. او در این ایام، زلفِ فعالیت‌های سیاسی و اجتماعیِ خود را به حرکت عجیب دیگری هم گره می‌زند و کاندیدای نخستین دوره‌ی انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه‌ی بوشهر، گناوه و خارگ می‌شود که خوشبختانه به مجلس راه نمی‌یابد و عطای زندگی با سیاست را به لقایش می‌بخشد. حمیدی حتی از خیر انتشار کتابی در سیاست با نام «حق و ناحق» درمی‌گذرد و به‌قول امروزی‌ترها، به تنظیمات کارخانه، که همان زندگیِ توأم با ادبیات است، برمی‌گردد.


پس از این دوره کوتاه و متفاوت، حمیدی راهیِ مشهد می‌شود و با دفاع از پایان‌نامه خود در سال ۱۳۶۳ تحت عنوان «تاریخ‌نگاریِ ایران از قرن پنجم تا نهم هجری»، موفق به اخذ دکترای زبان و ادبیات فارسی می‌شود. در سال ۱۳۶۵ خود را از وزارت آموزش و پرورش به وزارت علوم و تحقیقات و فن‌آوری منتقل می‌کند و از همان سال به طور پیوسته به تدریس و تربیت نسلی از شاگردان در دانشکده ادبیات دانشگاه شهید بهشتی می‌پردازد. معاون پژوهشیِ دانشکده ادبیات و سردبیر مجله علمی پژوهشیِ «پژوهشنامه‌ی دانشکده‌ی ادبیات»، از دیگر فعالیت‌های استاد دکتر حمیدی در طول نزدیک به سه دهه حضور در این دانشگاه بوده و همچنین عنوان استاد نمونه دانشگاه شهید بهشتی در سال ۱۳۷۶ را هم برایش به ارمغان آورده است.


هرچند زندگیِ دکتر سید جعفر حمیدی در این سال‌ها یک‌سره با ادبیات و تاریخ عجین شده، اما شعر در آن نقش کم‌رنگی داشته و هرچه بوده، تحقیق و پژوهش بوده و غور در تاریخ و ادبیات‌پژوهی. کتاب‌های «تاریخ اورشلیم (بیت‌المقدس)» (۱۳۶۴)، «۳۳ غزل عرفانیِ فروغی بسطامی» (۱۳۶۹)، «وزیرکُشان» (۱۳۶۹)، «ماشین‌نوشته‌ها» (۱۳۶۹)، «داستان سیاوش» (۱۳۷۰)، «آسیه، ملکه‌ی مصر» (۱۳۷۱)، «تاریخ‌نگاران» (۱۳۷۲)، «سعدی در کیش» (۱۳۷۶)، «بوشهر در مطبوعات عصر قاجار» (۱۳۷۸)، «فرهنگ‌نامه‌ی بوشهر» (۱۳۸۰)، «جانگدازان» (۱۳۸۱)، «سی بوشهر» (۱۳۸۱)، «چون پایه‌ی پَنجَم» (۱۳۸۱)، «بندر ریگ» (۱۳۸۱)، «صد رباعی، صد دوبیتی، صد غزل» (۱۳۸۱)، «دس‌دسی بابا میاد» (۱۳۸۴)، «استان زیبای بوشهر» (۱۳۸۴)، «دگرگون‌نامه» )۱۳۸۷)، «عاشقانه‌های هفتاد» (۱۳۸۸)، «منظومه‌های برای خلیج فارس» (۱۳۸۸)، «میرمُهنّا» (۱۳۹۰)، «حافظ نوپرداز» (۱۳۹۳)، «فرهنگ‌نامه‌ی شب» (۱۳۹۴)، «فرهنگ واژه‌های بوشهری» (۱۳۹۸)، «داستان حسن‌خان» (۱۳۹۹)، «خاطرات علی‌اکبر خالصی بوشهری» (۱۳۹۹)، «ایرج میرزا و شعر تعلیمی» (۱۳۹۹)، «خرنامه» (۱۳۹۹)، «بوشهر من» (۱۴۰۱) و چند کتاب دیگر، ماحصل این دوران است.


سخنرانی و ارائه مقاله در کنگره‌های مختلف داخل و خارج از کشور، از دیگر فعالیت‌های زندگیِ پربار استاد دکتر حمیدی است که دستاورد آن بیش از صد مقاله کتاب‌نشده خواندنی است که امیدواریم به‌زودی در دسترس علاقه‌مندان به ادبیات و فرهنگ قرار گیرد.
بخشی مهم، ارزشمند و کمتر مطرح‌شده از زندگی استاد حمیدی، طرح ابتکاریِ ایشان به‌منظور تجلیل از فرهنگیان اهل قلم استان بوشهر است که از اردیبهشت ۱۳۸۳ آغاز به کار کرد اما دولت مستعجل بود. استاد حمیدی به گفته‌ی خودشان، با ارائه این طرح بنا داشتند تا هرساله طی فراخوانی از ۱۴ معلم فرهیخته‌ی بوشهری که گام‌های مؤثری در راه تعلیم و تربیت دانش‌آموزان برداشته‌اند، با اهداء یک سکه بهار آزادی، تقدیر کنند.


این ۱۴ سکه توسط استاد و از حقوق دولتی خودشان تهیه می‌شد و از سال ۱۳۸۴ لغایت ۱۳۸۸ به مدت پنج سال هم اهدا شد، اما با پرکشیدن سکه بهار آزادی به ارقام نجومی، دست استاد حمیدی هم به آن‌ها نرسید و این کار ماندگار، در سال‌های بعد بر زمین ماند. پیشنهاد می‌شود، مسئولان دغدغه‌مند استان، این حرکت ارزشمند و به‌یادماندنیِ استاد حمیدی را احیا کرده و ادامه طرح را هرساله با تأسیس بنیادی به نام ایشان و در قالب «جایزه‌ی استاد سید جعفر حمیدی» با همان رویکردی که مدّ نظر استاد بود، به معلمان برگزیده استان اهدا نماید. این کمترین پاسداشتِ فخر فرهنگ و ادبیات امروز استان بوشهر، استاد دکتر سید جعفر حمیدی است که به شهادت آثار ارزشمند و ماندگاری که از ایشان به یادگار مانده و پیشتر به آن‌ها اشاره شد، بیشترین خدمت و تلاش را در راه معرفی و شناساندن تاریخ، فرهنگ و ادبیات بوشهر انجام داده است. به گواهی همین آثار ارزشمند، هیچ پژوهشگر و نویسنده‌ی دیگری در حوزه‌ی تاریخ بوشهر، بررسی شخصیت‌های تاریخی و فرهنگی استان بوشهر، فرهنگ، ادبیات و حتی سروده‌هایی برای بوشهر و خلیج فارس یارای برابری با استاد حمیدی را ندارد.


در آخر، این افسوس و حسرت با ماست که این‌بار در ۸۸ سالگیِ استاد ارجمندمان دکتر سیّد جعفر حمیدی، به‌دلیل بیماریِ ایشان از نعمت حضورشان در میان خود بی‌نصیب مانده‌ایم. امیدوارم معجزه‌ای رخ دهد و بار دیگر آن چهرة همیشه‌مهربان و صدای همیشه‌دلنشین، شمعِ جمع و محفل انس ما گردد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها