سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مریم محمدی: این روزها نام سیمرغ که به زبان میآید اولین چیزی که به ذهن اکثر ایرانیها میرسد سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر است. سیمرغی که خیلی از سینماگران در آرزوی نشستن آن بر روی شانهشان هستند. از فیلمسازان و بازیگران و دست اندرکاران قدیمی سینما گرفته تا جوانهای تازهکار و تازهنفس در عرصه فیلمسازی، کسی نیست که دوست نداشته باشد سیمرغ بگیرد. به هر رو اینکه این سیمرغ از کجا آمده و چگونه بر شانه پراقبال کسی مینشیند هم بحث بلندی است اما امروز و در این یادداشت قصد داریم ردپای سیمرغ را دنبال کنیم، اینکه از کدام کتاب و کدام داستان سیمرغ آمده و چگونه و به دست چه کسی به این شکل هنری و فاخر درآمده است. اینکه این تندیس زیبای بلورین با اقتباس و الهام از چه چیزی ساخته شدهاست.
همانطور که همه میدانند سیمرغ پرندهای واقعی با وجود خارجی نیست که مدتها قبل نسلش منقرض شدهباشد. سیمرغ با اقتباس از دل اسطورهها وافسانههای ایران زمین بهوجودآمدهاست. این پرنده افسانهای یکی از نمادهای مهم در ادبیات فارسی است. این پرنده نمادین در داستانها و روایتهای مشهوری همچون «منطقالطیر» عطار نیشابوری و شاهنامه فردوسی حضور و نمودی پررنگ دارد. از سیمرغ به عنوان یک پرنده نمادین در اوستا، سنگ نوشتهها، متون و تصاویر باقی مانده از دوره ساسانیان نیز نشانههایی پررنگ دیده میشود.
در شاهنامه فردوسی، این پرنده نماد و مفهوم خرد است که پاسخ تمام پرسشها را دارد. حضور او در شاهنامه با تولد زال آغاز میشود وقتی که پدرش یعنی سام به دلیل موهای سپید و ظاهر غیرعادی این نوزاد او را رها کردهاست. این سیمرغ است که به سبب مهر خداوندی، زال را به آشیانه خود برده و پرورش میدهد. دیگر حضور مهم سیمرغ در شاهنامه، مربوط به صحنه نبرد میان رستم و اسفندیار رویین تن است. جایی که رستم ناتوان از مغلوب کردن اسفندیار است با مشورت پدرش زال از سیمرغ طلب کمک میکند و سرانجام موفق میشود اسفندیار را از پای درآورد.
سیمرغ که نشان خردورزی و اندیشه است به راستی برجستهترین نمادی است که میشد برای نماد و نشانه و به عنوان هدیه و جایزه اصلی یک جشنواره بزرگ فیلمسازی درنظرگرفت چرا که فیلمسازی که از نوشتن کلمات برروی کاغذ به عنوان فیلمنامه آغاز میشود از ابتدا با اندیشه و تفکر و با ایده آغاز میشود و در تمام مراحل نیز به اندیشه مربوط است حتی در مراحل پایانیترین مراحل پس از تولید نیز، فیلمسازی طالب اندیشه موسیقیدان، کارگردان، تدوینگر، طراح پوستر و غیره و غیره است.
شاید دانستن این نکته که در ۶ دوره نخست جشنواره فیلم فجر خبری از سیمرغ بلورین نبوده جالب باشد. در ۶ دوره اول جشنواره فیلم فجر به جای سیمرغ بلورین به برندگان تندیس زرین اهدا میشد. در اوایل دهه ۶۰ و اولین دورههای برگزاری جشنواره فیلم فجر این بنیاد سینمایی فارابی بود که برگزاری این رویداد را بهعهده داشت. در آن سالها مدیران سینمایی به فکر طراحی نمادی اصیل و البته متفاوت برای جشنواره فیلم فجر بودند. باید در میان طراحان گرافیک کشور این مهم را به دست کسی میسپردند. در این میان ابراهیم حقیقی که از طراحان برجسته حوزه گرافیک است به عنوان طراح این جایزه معرفی شد.
حقیقی با مطالعه آثار و نشانههای باستانی و با اقتباس از ادبیات فاخر ایران زمین، در نهایت برای جایزه مهمترین رویداد سینمایی کشور سیمرغ افسانهای را انتخاب کرد. او رد این پرنده را در آثار هنری گذشتگان همچون کاشیکاری، نگارگری، قالی، تذهیب و هنر منبت ایرانی مشاهده کردهبود. پس از اتودهای فراوان سیمرغ از دل طرحهای او جان گرفت و به پرواز درآمد تا در هفتمین جشنواره فیلم فجر، برشانه برگزیدگان این جشنواره بنشیند.
اگر از دیدگاه هنرهای تجسمی به این سیمرغ جذاب بنگریم متوجه میشویم؛ برخلاف بسیاری از جوایز مطرح سینمایی در دنیا مانند جشنواره اسکار، کن، برلین، ونیز که هریک شکلی سه بعدی و در قالب حجم از یک مجسمه مثلاً خرس یا شیر و … دارند طرح سیمرغ به صورت دو بعدی و بر بدنه بلورین نقش بستهاست. خود ابراهیم حقیقی بهعنوان طراحی این تندیس معتقد است که سیمرغ یک مرغ یا حجم نیست، بلکه یک مفهوم در ادبیات و عرفان و نشانه تعالی و نور است و به همین دلیل هیچچیز به جز بلور نمیتواند نشانگر آن باشد.
ابراهیم حقیقی با تکیه برهوشمندی و خرد این نماد خردورزی را برای سینمای ایران قلم زدهاست چنانکه خودش در گفتوگویی به این موضوع اشاره میکند و میگوید: در طراحی سیمرغ جشنواره فیلم فجر تلاش کردم تا این نشانه خارج از ساختار روال هندسی و همیشگی رایج باشد. بیشترین نشانههای ما به دلیل تربیت بصری و آموزش دانشکدهها، دارای ساختارهای هندسی هستند و من به همین دلیل و به عمد از این شیوه فاصله گرفتم تا طرح، تداعیگر نگارگری ما باشد.
بدین گونه سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر با اقتباس از ادبیات و هنر در هفتمین دوره برگزاری این جشنواره متولد شد. البته، این جایزه در ابتدا با پایهای از جنس سنگ سیاه ساخته شدهبود که نمادی از کوه قاف یا آشیانه سیمرغ بود. اما بعدتر به دلیل سنگینی پایه، در پایه تغییر جنس داد در حالی که طراحی بخش اصلی آن به صورت بلورین و با طرحی دوبعدی از سیمرغ به شکل اولیه خود باقی ماند.
سیمرغ بلورین به گفته خود ابراهیم حقیقی مشهورترین نشانی است که او تا کنون طراحی کرده است انتخابی هوشمندانه که علاوه بر تفاوت در طرح و ساختار این جایزه نسبت به تندیسهای سایر جشنوارههای فیلم در سراسر دنیا، بازتاب دهنده و نمودی از فرهنگ، اندیشه و فلسفه کهن ایران زمین است.
امسال و در چهلوسومین جشنواره فیلم فجر شاهد رقابت ۳۳ اثر در بخش بلند این جشنواره و ۴۴ فیلم در بخش کوتاه و ۴ فیلم در بخش انیمیشن هستیم. اینکه این بار سیمرغ بر شانه کدام هنرمند عرصه سینما مینشیند بعد از دیدن فیلمها و داوریها معلوم میشود. اما ابراهیم حقیقی و طراحی تندیس این جشنواره که این روزها با اعلام اسامی فیلمهای منتخب در بخش فیلم بلند خبرهایش تازه است. بار دیگر نشان داد ادبیات، فرهنگ و هنر این سرزمین آن چنان غنی و پرمایه است که میتوان بارها و بارها از روی آن اقتباس کرد و برای نسلهای جدید روحی تازه به آن دمید. امید که این روح تازه در بخش اقتباس ادبی و فیلمسازی نیز به سینما و هنر ایران بدمد.
نظر شما