به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مصباحالارواح سرودهای در ۱۱۲۵ بیت است تا چراغی باشد برای جانها. بردسیری کرمانی در مصباح الارواح به بالا رفتن روح و بازگشتش به جهان بالا و مینو باور دارد و در این راه مراحل تکامل روح را نیز بیان میکند او در این کتاب به داستان سیروسلوک چند نفر پرداخته است که سفرشان را از کوهی در لبنان آغاز میکنند و ناگاه پیری در راه و گذرگاه آنان قرار میگیرد و راهنمای آنان میشود.
پس از ملاقات پیر با رهروان و با دادن شراب شادی و شور به یاران آیینی، آنان، از ادامهی راه باز مانده و تنها شاعر است که با پیر در این راه همراه میشود و نکتههای بسیاری را از او فرا میگیرد و سرانجام آن نکتهها و پندها را گردآوری میکند و به پیشنهاد پیر، نام آن را مصباح الارواح میگذارد. پیر از آفرینش آدم آغاز میکند و سخن میراند و به بیان چگونگی آفرینش میپردازد و به مراتب روحی آدمیان اشاره میکند و میپردازد. پیر تا آنجا رهرو را همراهی میکند که آن دو در فرجام به یگانگی رسیده و در این داستان با یکدیگر یک دست میگردند.
آنچه بازگو شد بخشی از سخنان کارن رستمی، مصحح کتاب مصباح الارواح «چراغ جانان» بود، وی در ادامه گفت: بردسیری در این کتاب رشد و پیشرفت روح را به ریخت داستان گفته است و به آن شیرینی خاصی بخشیده است و آگاه هستیم که با پیمانه داستان شایستهتر میتوان اندیشههای دشوار را دریافت کرد.
رستمی افزود: آنچه در خور نگرش است، رویکرد و اهتمام استاد بدیعالزمان فروزانفر به این کتاب ارزشمند است. استاد فروزانفر یک سوم این کتاب را فزونپژوهید که شرح آن را استاد ایرج افشار بازگشوده و چاپ آن را نیز پس از مرگ فروزانفر پیگرفت که نامش و رهپوییش ماندگارست. اما، آنچه که مرا واداشت تا «چراغ جانها» را نونگاری کنم، شوقی است که بهکارهای استاد فروزانفر دارم و چندی پیش در نگاهی گذرا بهکتابهای استاد؛ مصباحالارواح؛ چراغ جانم را برافروخت. کتاب را پیراستم، با خود پیمان بستم که نخست بهپاس ارادت بهاستادان فروزانفر و ایرج افشار، در همان قامت نخست بهپیرایم، با بیشوکمی فزونپژوهی.
نویسنده کتاب «شاماران» ادامه داد: اینک، کتاب؛ واگشوده و افزوده، پیش روست، باآنچه که میباید بود، دو سوم ناگشوده، گشوده شده. کوشیدم آن را آنگونه بنمایم؛ بایستة نام آن دو استاد برین جایگاه. آنچه که نشر آثار فرهنگی را بایسته میکند، انگیزههایی در پی دارد؛ نهفته و آشکار، چونان؛ نگریستن بهجریانهای فرهنگی، چگونگی برآمدن اندیشههای فلسفی، ادبی، فرهنگی بومزادی و فرابومی، نهانگرایانه، و والاتر و باارزشتر، چرایی برآمدن، بالیدن، ماندگاری و یا فروخفتن آن است.
وی به انگیزه تصحیح این کتاب نیز اشاره کرد و گفت: برای رسیدن بهانگیزهها، نخستین رهیافت؛ خوانش و پژوهش نوشتهها است. این بررسی، رهجو را به شناخت رهنمون میشود؛ نویسنده، سخنور و یا راوی با که سخن میگوید؟ خواننده، شنونده و یا مخاطب چه جایگاهی دارند؟
انگیزهای دیگر، نمودن اندیشه و پندار گذشتگاناست، هدف آنان چه بود، چه میخواستند؟ اگر برای رهایی از بند جان؛ جانرهی است تا بهدنیای فرازین رسی که میپنداشتند؟ یا نه، کشاندن و وادار کردنِ مریدان بهدنیایی است که بدان باور دارند، اما از آن هیچ نمیدانند!
وی در پایان سخنانش گفت: ایران ما این سرزمین بهین اهورایی در دل خود بزرگانی را دارد که با نگرشی در خور به شیوه زندگی ایشان میتوان هریک از آنان را با نام الگویی دمساز و شایسته به دیگر مردمان بازشناساند تا آگاه باشند که ما مردمانی هستیم فرهنگی و نیز فرهنگ و تاریخ ایران را آنگونه که میسزد، پیشاروی نوجوانان و جوان ایران بگذاریم که با نگاه به گنجینه فرهنگی خود چشم به سوی آینده داشته باشند و مرغ همسایه نیز به چشم آنان غاز نیاید. ایدون باد.
کتاب مصباح الارواح با تصحیح دکتر کارن رستمی و با دیباچه استاد دکتر مهدی محقق و دکتر جلال جلالیزاده از سوی انتشارات آریوهان در سال ۱۴۰۳ چاپ و به زودی در مراسمی از آن رونمایی خواهد شد.
نظر شما