پنجشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۷
«معجزه پروین»؛ اقتباسی که میان واقعیت و درام سرگردان است

«معجزه پروین» به عنوان یک فیلمنامه اقتباسی، نمونه‌ای از چالشی است که همواره در نگارش و ساخت آثار زندگینامه‌ای وجود دارد.

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): فیلم سینمایی «معجزه پروین» به عنوان یک فیلمنامه اقتباسی، نمونه‌ای از چالشی است که همواره در نگارش و ساخت آثار زندگینامه‌ای وجود دارد. چگونه می‌توان زندگی واقعی یک شخصیت را در قالب یک فیلم سینمایی روایت کرد، بدون اینکه در دام توالی صرف رویداد افتاد؟ این فیلم تلاش می‌کند زندگی پروین را به تصویر بکشد، اما مسیر روایت آن از انسجام کافی برخوردار نیست. نیمه اول با انتخاب یک مقطع خاص و تمرکز بر آن، تا حدی موفق عمل می‌کند، اما در نیمه دوم، گسترش بی‌هدف روایت باعث می‌شود درام فیلم کمرنگ و پراکنده شود. این مسئله به یکی از مهم‌ترین اصول فیلمنامه‌نویسی زندگینامه‌ای اشاره دارد: آیا هر رویداد مهمی در زندگی یک شخص، در فیلمنامه اقتباسی نیز همان اندازه اهمیت دارد؟

یکی از دلایلی که بسیاری از فیلم‌های موفق بیوگرافیک، تنها بر یک مقطع خاص از زندگی شخصیت تمرکز می‌کنند، همین مسئله است. وقتی یک فیلمنامه‌نویس تلاش می‌کند تمام مراحل زندگی یک شخصیت را پوشش دهد، معمولاً با دو مشکل مواجه می‌شود: نخست، از بین رفتن انسجام داستانی و دوم، کاهش درگیری احساسی مخاطب با شخصیت. «معجزه پروین» در نیمه نخست، با تمرکز بر جدایی پروین، فرصتی برای خلق کشمکش و ایجاد عمق شخصیتی به دست می‌آورد. این مقطع از زندگی او، از نظر دراماتیک قابلیت پرداخت بیشتری دارد، زیرا امکان بازنمایی درونیات شخصیت، چالش‌های احساسی و واکنش‌های او به بحران‌های پیرامونش را فراهم می‌کند. اما در ادامه، فیلم وارد فاز دیگری می‌شود که به جای تمرکز بر یک مسیر دراماتیک، صرفاً به بازگویی وقایع مختلف زندگی پروین می‌پردازد.
این مشکل در بسیاری از فیلمنامه‌های اقتباسی از زندگی واقعی دیده می‌شود. وقتی نویسنده بیش از حد به وقایع واقعی متعهد می‌ماند، ممکن است درام قربانی شود. زندگی یک فرد، هرچقدر هم که پرحادثه باشد، به خودی خود الزاماً دراماتیک نیست. برای مثال، اگر به زندگی فردی همچون جیمز جی برادوک (بوکسور فیلم مرد سیندرلایی) نگاه کنیم، می‌بینیم که زندگی او پر از لحظات پرتنش و بحرانی است که به طور طبیعی دراماتیک هستند. اما زندگی بسیاری از شخصیت‌های تاریخی و فرهنگی این‌گونه نیست. برای خلق یک روایت سینمایی جذاب، لازم است که نویسنده انتخاب کند کدام رویدادها باید در فیلمنامه برجسته شوند و کدام‌یک حذف شوند، حتی اگر در زندگی واقعی فرد، آن رویدادها مهم تلقی شوند.
یکی از نمونه‌های موفق در این زمینه، فیلم لینکلن ساخته استیون اسپیلبرگ است. این فیلم به جای روایت کل زندگی آبراهام لینکلن، تنها بر دوره‌ای خاص از زندگی او تمرکز می‌کند و از طریق آن، وجوه شخصیتی و سیاسی این چهره تاریخی را به نمایش می‌گذارد. این انتخاب، نه‌تنها باعث انسجام در روایت شده، بلکه به فیلم اجازه داده است که یک کشمکش دراماتیک قوی ایجاد کند. اما «معجزه پروین» این اصل را رعایت نکرده و به همین دلیل، در نیمه دوم خود، دچار ضعف ساختاری شده است.


مشکل دیگر فیلم این است که به جای پرداخت سینمایی، بیش از حد بر بازنمایی صرف وقایع متکی است. در یک فیلمنامه موفق، هر رویداد باید دارای پیوستگی علت و معلولی باشد. اما در این فیلم، به نظر می‌رسد که برخی صحنه‌ها تنها برای این اضافه شده‌اند که واقعیت زندگی پروین را پوشش دهند، نه اینکه به پیشبرد درام کمک کنند. نتیجه این است که فیلم، به جای اینکه مخاطب را درگیر کند، او را صرفاً به ناظری تبدیل می‌کند که از بیرون به اتفاقات نگاه می‌کند، بدون اینکه احساس کند بخشی از سفر احساسی و فکری شخصیت است.
از سوی دیگر، عنصر تخیل در روایت زندگینامه‌ای بسیار مهم است. حتی اگر فیلمنامه‌ای بر اساس زندگی واقعی نوشته شده باشد، باید از تخیل برای تعمیق احساسات شخصیت‌ها و ساختن صحنه‌های مؤثر استفاده کرد. نیمه اول «معجزه پروین» این ظرفیت را دارد، اما در نیمه دوم، فیلم آن‌قدر درگیر واقعیت می‌شود که از تخیل فاصله می‌گیرد. در نتیجه، کشمکش‌های درونی پروین به اندازه کافی پررنگ نمی‌شوند و فیلم به جای یک درام تأثیرگذار، به مستندی داستانی تبدیل می‌شود که صرفاً مجموعه‌ای از وقایع را پشت سر هم قرار داده است.


در مجموع، «معجزه پروین» نشان می‌دهد که اقتباس از زندگی واقعی، نیازمند تصمیم‌گیری‌های دقیق در روایت است. یک فیلم زندگینامه‌ای موفق، نه با وفاداری مطلق به تمام رویدادهای زندگی شخصیت، بلکه با انتخاب و بازآفرینی لحظاتی ساخته می‌شود که بیشترین ارزش دراماتیک را دارند. این فیلم اگر بر همان مسیری که در نیمه اول در پیش گرفته بود، باقی می‌ماند و تمرکز خود را روی یک مقطع مشخص حفظ می‌کرد، می‌توانست اثری تأثیرگذارتر باشد. اما در نیمه دوم، با پراکنده شدن روایت، جذابیت داستانی خود را از دست می‌دهد و از یک فیلمنامه دراماتیک، به یک بازگویی صرف از زندگی پروین تبدیل می‌شود، که مخاطب را بیشتر به کنجکاوی در مورد شخصیت اصلی سوق می‌دهد تا تجربه یک روایت سینمایی قوی.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین