شنبه ۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۴۴
علوم اعصاب، بررسی استدلال‌های هنری را با زبانی علمی‌تر فراهم می‌کند

کامران غبرایی مترجم کتاب «هنر مدرن در ناخودآگاه» نامزد چهل‌ودومین جایزه کتاب سال گفت: این کتاب پنجره‌ای تازه برای کسانی است که به هنر و تفکر درباره آن علاقه دارند. فلسفه همواره برای اندیشیدن به هنر کافی بوده، اما امروز علوم اعصاب ابزارهای جدیدی را فراهم کرده است که امکان بررسی استدلال‌های هنری را با زبانی علمی‌تر فراهم می‌کند. این اثر می‌تواند برای هر مشتاق هنر، ارزشمند و الهام‌بخش باشد.

سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): کتاب «هنر مدرن در ناخودآگاه؛ اندر پی سررشته ناخودآگاه در هنر، ذهن و مغز از وین ۱۹۰۰ تا امروز» اثری میان‌رشته‌ای است که پیوندی نو میان هنر، روانشناسی و علوم اعصاب برقرار می‌کند. این کتاب که به قلم نویسندگان برجسته‌ای نگاشته شده، با ترجمه کامران غبرایی به فارسی درآمده و در جشنواره کتاب سال نامزد شده است. در این گفت‌وگو، چالش‌های ترجمه، حساسیت‌های متن و مخاطبان این کتاب با مترجم کتاب بررسی شده است.


- پیشنهاد ترجمه این کتاب چطور مطرح شد و چه انگیزه‌ای برای پذیرفتن آن وجود داشت؟

در واقع، ماجرای انتخاب این کتاب به علاقه شخصی من به علوم اعصاب برمی‌گردد. من همیشه آثار آنتونیو دامازیو، سمیر زکی و متفکران دیگر را مطالعه می‌کردم. پیش از این هم می‌دانستم که کتابی از این نویسنده به فارسی ترجمه شده، اما زمانی که در دانشگاه برمینگام انگلیس به‌طور تخصصی در رشته علوم اعصاب تحصیل کردم؛ روی موسیقی و عصب‌شناسی موسیقی متمرکز شدم، بیشتر به این حوزه علاقه‌مند شدم. حتی چندین مقاله در این زمینه نوشتم و برخی از آن‌ها را به فارسی برگرداندم. یکی از این مقالات اخیراً در نشریه «فراهنگ» منتشر شد. در همین مسیر بود که دوستانم از نشر نیکا با من تماس گرفتند و این کتاب را به من معرفی کردند.

در ابتدا، این پیشنهاد چندان جذاب به نظر نمی‌رسید. تصور اولیه این بود که اثر نگاهی بیش‌ازحد تاریخ‌محور و تا حدی رمانتیک دارد، زیرا به دنبال یافتن ریشه‌های هنر در گذشته است؛ اما با مطالعه دقیق‌تر، مشخص شد که این کتاب یکی از بهترین متون برای شناخت هنر است و ارزش ترجمه‌شدن را دارد. در واقع وقتی اولین ۲۰ تا ۳۰ صفحه را خواندم، ابتدا چندان جذبش نشدم. دلیلش این بود که نویسنده، بیشتر بر بیولوژی و فیزیولوژی مغز تمرکز داشت تا فلسفه هنر. اما وقتی بیشتر مطالعه کردم، متوجه شدم که روش او نه‌تنها جستجوی ریشه‌های زیبایی‌شناسی نیست، بلکه نگاهی تاریخی و دقیق به فلسفه هنر از افلاطون تا دوران معاصر دارد.

در واقع فکر می‌کردم که این کتاب بیشتر به رویکردهای کلاسیک علوم اعصاب می‌پردازد، اما به مرور فهمیدم که نویسنده با دقتی بی‌نظیر نشان می‌دهد که چگونه زیبایی نه‌تنها در اثر هنری، بلکه در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد. او با نگاهی عمیق به تاریخ فلسفه هنر، بر نقش مخاطب در فرآیند زیبایی‌شناسی تأکید می‌کند. وقتی یک فصل را تمام کردم، فهمیدم که با یک کار درخشان روبه‌رو هستم. ترجمه این کتاب برای من نه‌تنها یک کار، بلکه یک تجربه شگفت‌انگیز بود. هر فصل که پیش می‌رفتم، به جای خستگی، انرژی بیشتری می‌گرفتم. حتی گاهی بلندبلند همراه متن صحبت می‌کردم یا می‌خندیدم!

این کتاب چه حساسیت‌هایی دارد و چطور به موضوع هنر می‌پردازد؟

کتاب از چند زاویه حساسیت دارد. نخست، تلاش شده است که روانشناسی به علوم اعصاب و تاریخ هنر پیوند بخورد. این رویکرد، نیازمند روش‌هایی است که بتواند این حوزه‌ها را به‌گونه‌ای سازگار کند که مورد پذیرش همگان باشد. به همین دلیل، با دقت بیشتری به موضوع پرداخته شده تا ارتباط میان این رشته‌ها روشن شود. یکی از مسائل کلیدی متن، نگاه زیباشناسانه عصب‌شناختی به هنر است که هنر را از منظر عملکرد مغز بررسی می‌کند.

بدون شک این کتاب یک مرجع دانشگاهی بی‌مانند است و هرکسی که به تاریخ هنر، فلسفه هنر و علوم اعصاب علاقه دارد، قطعاً از آن لذت خواهد برد. نویسنده با احاطه‌ای کم‌نظیر، مباحث زیبایی‌شناسی را در بستر علوم اعصاب بررسی کرده و به نظرم کتابی بی‌رقیب در این حوزه است.

- این نگاه چگونه تاریخ هنر را تغییر می‌دهد؟

معمولاً روایت‌های تاریخ هنر بر این تأکید دارند که هنرمند یا فیلسوف چه کار مهمی انجام داده است. اما مکتب تاریخ هنر وین نشان داده که درک و تجربه هنری در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد. از سوی دیگر، این کتاب به ما می‌فهماند که تاریخ همیشه در حال فریاد زدن است؛ کشف‌های مهمی که در گذشته انجام شده، گاه نادیده گرفته شده یا به سختی در محافل آکادمیک جای گرفته‌اند. بسیاری از این ایده‌ها، برخلاف آنچه در تاریخ‌نگاری غربی رایج است، ابتدا در شرق، مانند بیزانس، مطرح شده‌اند. البته، این کتاب یک نگاه شرق‌شناسانه ندارد، بلکه به تواضع می‌خواهد نشان دهد که برخی مفاهیم، پیش از اینکه در غرب مطرح شوند، جای دیگری گفته شده بودند، اما نه به این معنا که هر ایده‌ای که زودتر گفته شد، لزوماً درست‌تر است.

- در روند ترجمه، چه چالش‌هایی وجود داشت؟

یکی از حساسیت‌های مهم در ترجمه، نزدیک کردن زبان علم به فارسی بود. همواره در انتخاب متونی برای ترجمه یا تألیف، تلاش شده که اصطلاحات علمی تا جای ممکن فارسی شوند. این موضوع، هرچند برای برخی ناخوشایند است و حتی گاهی انتقادهایی را به همراه داشته، اما در بلندمدت باعث گسترش دانش علمی در زبان فارسی خواهد شد. در برخی موارد، اصطلاحاتی که در متون علمی جا افتاده بودند، نیاز به معادل‌سازی دقیق و کاربردی داشتند تا مفاهیم کتاب به‌درستی منتقل شوند.

- مخاطبان این کتاب چه گروه‌هایی هستند و چه کسانی می‌توانند از آن بهره ببرند؟

علاقه‌مندان به هنر و تاریخ هنر، نخستین گروه مخاطبان این کتاب هستند؛ به‌ویژه کسانی که به سنت‌های مکتب تاریخ هنر وین و متفکرانی مانند ارنست گمبریش علاقه دارند. روانشناسان نیز می‌توانند از این اثر بهره ببرند، چراکه کتاب ایده‌های تازه‌ای درباره تأثیر روانشناسی بر هنر ارائه کرده است. البته برخی به دلیل بخش‌هایی که به فروید اختصاص دارد، چندان موافق این کتاب نیستند و معتقدند که تنها فرویدیست‌ها باید این متون را ترجمه کنند. در نهایت، متخصصان علوم اعصاب نیز از جمله گروه‌هایی هستند که می‌توانند بهره زیادی از این کتاب ببرند، چراکه این متن بدون ورود به مباحث بیوشیمی، به شناخت مغزی هنر پرداخته است.

- در مورد حساسیت‌های مطرح‌شده در کتاب، توضیح دهید.

حساسیت‌های این کتاب بسیار خاص و عمیق هستند. ابتدا باید بگویم که این کتاب به هیچ وجه تاریخ را از منظر غربی که جهان را به شرق و غرب تقسیم کرده، تعریف نمی‌کند. نویسنده، برخلاف این رویکرد، مکتب تاریخ هنر وین را به عنوان یکی از لحظات برجسته در تاریخ تمدن متمایز کرده و نشان می‌دهد که این مکتب، پیش از بسیاری از علوم مدرن، فهمیده بود که هنر در ذهن مخاطب رخ می‌دهد، نه فقط در کار هنرمند.

کتاب نشان می‌دهد که مفاهیم علمی و تاریخی به مرور زمان صیقل داده شده‌اند. هر دوره تاریخی، این مفاهیم را با زبان زمانه خود بازتعریف کرده است. امروزه ما ابزارهای جدیدی مانند علوم اعصاب و تصویربرداری مغزی در اختیار داریم که می‌توانند به ما نشان دهند چگونه یک پدیده روان‌شناختی، جامعه‌شناختی، زبان‌شناختی، یا حتی سیاسی در ذهن انسان معنا پیدا می‌کند. اما این تجهیزات جدید، جایگزین دانش گذشته نمی‌شوند، بلکه مکمل آن هستند و به ما کمک می‌کنند همان ایده‌های قدیمی را با زبانی جدید و دقیق‌تر بیان کنیم.

- شما به عنوان مترجم، چه حساسیت‌هایی در کار خود دارید؟

من همیشه تأکید دارم که خودم را مترجم نمی‌دانم، زیرا مترجم بودن نیازمند ویژگی‌هایی است که من در خودم نمی‌بینم. اما هر بار که دست به ترجمه می‌زنم، دلیلش این است که احساس می‌کنم زبان دیگری را به‌درستی درک نمی‌کنم، به‌ویژه در متون نظری. برای جبران این ضعف، سراغ متن اصلی می‌روم تا بفهمم چرا نمی‌فهمم و چه چیزی را نمی‌فهمم. در این مسیر، بیشتر متوجه شده‌ام که علمی که معنادار باشد، باید زبانی داشته باشد که نه عامه‌پسند، بلکه عامه‌پذیر باشد.

- این کتاب چه افق جدیدی برای مخاطبانش باز می‌کند؟

این کتاب پنجره‌ای تازه برای کسانی است که به هنر و تفکر درباره آن علاقه دارند. فلسفه همواره برای اندیشیدن به هنر کافی بوده، اما امروز علوم اعصاب ابزارهای جدیدی را فراهم کرده است که امکان بررسی استدلال‌های هنری را با زبانی علمی‌تر فراهم می‌کند. این اثر می‌تواند برای هر مشتاق هنر، ارزشمند و الهام‌بخش باشد.

- نامزدی این کتاب در جشنواره کتاب سال چه اهمیتی دارد؟

نامزدی این کتاب، تأییدی بر این تلاش‌هاست. رویکرد فارسی‌سازی زبان علمی، یک مسیر بیهوده نبوده و این انتخاب، نشان‌دهنده اهمیت چنین تلاشی است. این اتفاق نشان می‌دهد که ترجمه علمی می‌تواند راهی برای غنی‌سازی زبان فارسی و توسعه دانش در حوزه هنر و علوم شناختی باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین