به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، کتاب «تاریخ دیدمانی» مجموعهای از مقالات، جستارها، سخنرانیها و گفتوگوهای داریوش رحمانیان است که درباره پیوند تاریخ با عکاسی، فیلم و سینما در طول سالهای اخیر از سوی وی نوشته یا ایراد شدهاند، این مقالات، جستارها، سخنرانیها و گفتوگوها توسط پرستو رحیمی گردآوری شدهاند و در یک مجموعه از سوی انتشارات کتاب شرق در دسترس خوانندگان قرار گرفتهاند. داریوش رحمانیان، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران و نویسنده کتاب «تاریخ دیدمانی» گفت: تاریخ دیدمانی در واقع ترجمهای است از Visual History که البته در زبان فارسی به آن زبان بصری میگویند و یا به تاریخ بصری تعبیر میشود.
وی افزود: یک نکته خیلی مهم این است که در خود زبان انگلیسی وقتی میگویند Visual History شامل همه مواد و دادههای ویژوال اعم از سنگنگارهها، نقاشی، حجاری، عکس، فیلم و همه اینها میشود. البته میدانم شاید این پیشنهاد من از جهاتی دقیق و کامل نباشد، اما گمان میکنم نسبت به تاریخ بصری یا تاریخ تصویری یا تاریخ مصور بهتر است.
نویسنده کتاب «تاریخ دیدمانی» بیان کرد: در واقع من با توجه به تواناییهای زبان فارسی پیشنهاد دادم که ما میتوانیم دو اصطلاح در برابر Visual History بسازیم؛ یکی را تاریخ دیداری بگوییم و منظور ما بررسی تاریخ بر پایه اسناد، شواهد و دادههای دیداری است که به شکل سنتی و در واقع در شکلهای سنگنگاری، نقاشی، نشانههای پشت سکهها، روی پارچهها، روی عمارتها و بناها به وجود آمدهاند و اصطلاح دیگر تاریخ دیدمانی آن چیزی است که به عکس و فیلم مربوط میشود و واسطهای به نام لنز و ابزار و در واقع دستگاهی به نام دوربین که کدنویسی شده و به اصطلاح دستور خاصی دارد، در ضبط آن دخیل است.
داریوش رحمانیان گفت: در واقع «مان» یکی از پسوندهای خیلی کارآمد در زبان فارسی، انگلیسی، فرانسه و زبانهای اروپایی است و بنابراین منظور آن چیزی است که به دادههای پدید آمده توسط دوربین مربوط میشود. حال دوربین یا عکاسی است و یا فیلمبرداری و فیلم نیز مستند یا فیلم هنری و فیلمهای گوناگون است.
وی با اشاره به کتاب دیگر خود «عکس علی خان والی» بیان کرد: من سالها است در این زمینه کار کردهام، کتاب «عکس علی خان والی» خیلی سال پیش تصحیح، تحقیق و تحشیه شده است. در این کتاب منابع فوقالعاده ارزشمند تاریخ عکاسی و همچنین تاریخ اداری، سیاسی و اجتماعی ایران در روزگار قاجاریه و از عصر ناصری آورده شده است، کتاب «عکس علی خان والی» را من با همکاری آزاده حسنین چهارده سال پیش تصحیح و تحشیه کردم و تحقیق مفصلی پیرامون مندرجات این کتاب انجام گرفته است. این کتاب بیش از ۱۴۰۰ قطعه عکس و در حدود ۱۰۰ صفحه متن دارد و یک منبع کاملاً منحصربهفرد در تاریخ ما و در تاریخ عکاسی ماست و یکی از کارهایی است که من انجام دادم و با تصحیح و تحشیه مفصلی که نوشتم، از سوی نشر مقام تبریز در دست چاپ و انتشار است و از نمونه کارهایی است که من درگیر آن بودم.
رحمانیان در ادامه گفت: من سالهاست که سخنی را گفتهام و آن هم این است؛ متاسفانه امروز در جهان بر سر تاریخ، تاریخ فرهنگی و تمدن یک نوع کشاکش و جنگ برپا شده است و در واقع برخی از قدرتها، برخی از کشورها، برخی از سیاستمداران تاریخ را دستکاری و در آن دخل و تصرف میکنند و یا به تعبیری که من بارها به کار بردهام، تاریخ را تسخیر میکنند. در شرایط کنونی شاهد این هستیم که بر سر تاریخ و نام خلیجفارس، دریای مازندران، ابوعلیسینا، ابوریحان بیرونی، قالی ایرانی، سازهای ایرانی، تار و سهتار، چوگان و… دعواست و مثلاً فلان کشور میخواهد چوگان ایرانی را به نام خود در یونسکو ثبت کند. این یک نوع کشاکش ایجاد کرده است که من نام آن را «جنگ روایتها» گذاشتهام. وی افزود: حال در این جنگ روایتها، ایران عزیز ما در بین کشورهای کره زمین، بدون تعارف و غلو از نظر مفهومی و روایتی در صدر قرار دارد و جایگاه اول را در جهان به خود اختصاص داده است. ما کمتر کشور و سرزمینی را پیدا میکنیم که پیوستگی شگفتانگیز تاریخی و یک روایت تاریخی کامل و بینقص از چند هزار سال پیش داشته باشد. یا کمتر کشور و سرزمینی را پیدا میکنیم که نام و مفهوم آن مانند نام و مفهوم ایران دستکم دو هزار سال پیشینه داشته باشد. الان نامهای کشورهای اطراف ایران جدید است، شما وقتی میگویید ترکیه، قطر، پاکستان و یا افغانستان، اینها صد تا صد و پنجاه سال سابقه دارند و همه اینها در عصر جدید ساخته شدهاند، در حالیکه ایران عزیز ما یک روایت و مفهوم دیرین دارد.
رحمانیان بیان کرد: نکته این است، جهان امروز، جهان دیدمانی شده است، یعنی فرهنگ بشر امروز زیر سلطه عکس، فیلم، روایتهای سینمایی و روایتهای هنری قرار دارد. امروزه تاریخ دارد به سینما میرود و در این زمینه بسیار کتاب و مقاله نوشته شده است و همایش برپا کردهاند. در این جنگ روایتها اکنون ترکیه در کنار گوش ما و کشورهایی مانند کره و کشورهای کوچک در همین اطراف ما کلی فیلم و مستند، روایتهای سینمایی، تلویزیونی و سریال درباره تاریخ تولید میکنند و متاسفانه روایتی که از تاریخ ارائه میدهند، روایتهایی به سود منافع، اغراض و شرایط خودشان است، یعنی تاریخ را به سمت اغراض خود تحریف و تعریف و روایت میکنند.
وی گفت: در این جنگ روایتها یا باید بنشینیم و دست بر روی دست بگذاریم و ببینیم که مفهوم، روایت و تاریخ ما را غارت و تجزیه کنند یا آنگونه که آنها دوست دارند، ما را در تاریخ و فرهنگ جهان روایت و تعریف کنند و یا اینکه باید دست به کار شویم.
نویسنده کتاب «تاریخ دیدمانی» افزود: من، داریوش رحمانیان دست بر روی خلا و درد و دست بر روی یک مشکل عمده گذاشتم. آن هم این است که باید در ایران هر چه زودتر به فکر علاج این ضعف تاریخی باشیم. ما باید بسیار بیشتر از اینها در فیلمها و سریالها، کارتونها و بازیهای رایانهای سرمایهگذاری کنیم. چون ما ثروت بیشتری از نظر فرهنگی، تاریخی، تمدنی و ادبی داریم. ما نیازی به جعل و تحریف و دروغ نداریم، ما نیازی به غارت تاریخ دیگران نداریم. ما ایرانیان به لطف خدا الی ماشاءالله از نظر فرهنگی، تاریخی و میراث تمدنی ثروت داریم. ولی متاسفانه سست و سهلانگار هستیم. یعنی سواد تاریخی دیدمانی ما بسیار ضعیف است.
رحمانیان گفت: من حتی بارها پیشنهاد کردم که در ایران و در دانشگاههای ایران باید رشتهای و یا دستکم گرایش و گرایشهایی برای تاریخ دیدمانی و تاریخ دیداری برپا شود. سینماگران، عکاسان، هنرمندان ما و آنهایی که فیلم و مستند میسازند، همه عزیز و ارجمند هستند اما در بسیاری از موارد وقتی میآیند و میخواهند در موضوعات تاریخی کار کنند، متاسفانه ظرایف و دقایق و حساسیتهای تاریخ را نمیدانند و مشاوران و محققهای تاریخی توانمند انتخاب نمیکنند و جدایی و شکاف بین بدنه هنری و سینمایی و بدنه علمی و دانشگاهی در حوزه تاریخ و علوم انسانی متاسفانه مشهود، ملموس، محسوس و بسیار آزاردهنده و فوقالعاده آسیبرسان است.
وی افزود: این توجه نکردن به تاریخ دیدمانی دارد زیانهای زیادی را برکشور ما تحمیل میکند. ساخت فیلم، فیلمهای مستند، فیلمهای سینمایی و هنری، سریالها، مجموعههای تلویزیونی، ساخت بازیهای کامپیوتری باید قاعدهمند شود که قاعدهمند کردن اینها یک کار چند رشتهای و میانرشتهای است. این درست نیست که یک کارگردان با دو تا از دوستانش بنشینند و چند کتاب تاریخی بخوانند و مثلاً نام یک تاریخدان را به صورت صوری بگذارند و بگویند که این شخص مشاور ما بود و در مورد تاریخ ما که کلی پیچیدگی دارد، سریال و فیلم بسازند!
نویسنده کتاب «تاریخ دیدمانی» در ادامه گفت: گرفتاریهای زیادی داریم که نیاز به نقد و بررسی دارد. دغدغه من این است که به یکی از کاستیهای مهم در عرصه هنر، معرفت و دانش ایران امروز توجه بدهم. من دانش آنچنانی ندارم، ولی مثل این است که شما نه کشاورزی و نه باغداری بلد هستید، اما میبینید یک بوستان خوبی وجود دارد که با عدم رسیدگی در حال نابود شدن است. هوار میزنید و میگویید که این باغ دارد خراب میشود؛ شما را به خدا آنکه کاردان است و شیوه نگهداری از آن را میداند، به آن رسیدگی کند و آن را از نابودی نجات بدهد. من، داریوش رحمانیان نیز وضعم اینگونه است. من نه مدعی تاریخ هستم و نه سواد تاریخی و سواد هنری آنچنان بالایی دارم اما این درد، بحران، خرابی، انحطاط، زوال و ضعف را میبینم. من دارم میبینم که در این میدان جنگ روایتها ما داریم بازنده میشویم و عقب میافتیم و تا زمان باقی است باید کاری درخور انجام بدهیم.
داریوش رحمانیان با اشاره به یکی از آرزوهای خود افزود: چندین کتاب ارزشمند از زبانهای دیگر به ویژه زبان انگلیسی هست که ما برای اینکه پایه دانش تاریخ دیدمانیمان را استوار و محکم کنیم، نیاز داریم تا آنها را به زبان فارسی بیاوریم. یکی از آرزوها و برنامههایم اگر خدا به من عمر بدهد، همین هست و اکنون دارم بر روی برگردان و ترجمه این کتابهای ارزشمند کار میکنم. در بعد حافظه دیدمانی و حافظه تاریخی دیدمانی نیز در حال بررسی کارهایی در زبانهای دیگر و هم در حال مطالعه و تحقیق برای تدوین پارهای مقالات، جستارها و کتاب در این حوزه حافظه تاریخ دیدمانی و دیداری هستم و تحقیقات موردی هم در دست دارم که در همین کتاب به آنها اشاره شده است.
نظر شما