صادق عسكري در دوازدهمين نشست درسگفتارها درباره سعدي گفت: اوضاع و احوال روزگار سعدي و متنبي متفاوت بود؛ به همین دلیل متنبی تحت تاثیر اوضاع زمانه خود، خودستا شد و سعدی، که در زمانه شكست زندگی میکرد، مجال خودستایی نداشت. پس فروتن شد./
وي كه عصر روز چهارشنبه (27 آبانماه) در مركز فرهنگي شهركتاب سخن ميگفت، به سخنوران ايراني اشاره كرد و افزود: اما اين سخن به اين معنا نيست كه سخنوران ايراني، متنبي را الگوي خود قرار داده باشند. متنبي تنها جرقهاي در ادبيات ما زد، ديگران از جذابيتهاي شعر او استفاده كردند و مسير او را با شكوه بيشتر و موفقيت افزونتر ادامه دادند.
اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: در واقع متنبي هيچگاه سرمشق شعر ايران نبوده و كاري كه وي ميكرد، قابل مقايسه با ادبيات ايران نيست. شهرتي كه او در نزد اديبان ايراني يافت بخاطر پنديات اوست. در كتابهايي مانند «چهار مقاله»، «مرزباننامه» و «تاريخ بيهقي» از ابيات حكمتآميز او ياد شده و از همين روست كه «نظامي عروضي» خواندن شعر متنبي را از شرايط موفق شدن در كار دبيري ميداند. به هر حال در آن زمان ادبيات عرب در ميان ايرانيان نفوذ داشت و آوازه شعر و حكمت متنبي نيز به ايران رسيده بود.
وي افزود: از حدود 50 سال پيش تا كنون، سنجشهايي ميان شعر متنبي و سعدي انجام شده و نخستين كار در اين زمينه به كتاب دكتر حسينعلي محفوظ؛ اديب عرب، بازميگردد؛ وي قدم در اين راه گذاشت و كتاب «المتنبي و سعدي» را نوشت. اما او در كتابش جهتگيريهايي ميكند كه درست و پذيرفتني نيست. البته اگر زمان او را در نظر بگيريم، نبايد هم از كتاب محفوظ انتظار چنداني داشته باشيم.
اين پژوهشگر يادآور شد: حدود 10- 15 سال پيش در دانشگاه قاهره، خانمي به نام «امل ابراهيم»، تحقيقي در شعر متنبي و سعدي انجام داد، اما كتاب او هم منطبق با معيارهاي ادبيات تطبيقي نيست. درست است كه عنوان اين كتابها سنجش ميان شعر سعدي و متنبي است، اما بيشتر حجم كتاب آنها به موضوعات ديگري اختصاص يافته، مانند تاثير شعر سعدي از ادبيات عرب. در مجموع ميتوان گفت تاكنون بحث علمي در اين باره انجام نشده است.
وي افزود: هنگام مقايسه ميان متنبي و سعدي پرسشهايي پيش ميآيد كه بايد به آنها پاسخ داد. از جمله اين كه چرا اين دو شاعر به حكمت گرايش پيدا كردند؟ يا موضوعاتي كه به آن پرداختهاند، از چه نوعي است و چه نصايحي را در اشعار خود آوردهاند؟ تاثير پذيري آنها از فرهنگهاي ديگر هم سوالي اساسي است. اين كه آيا از حكمت يونان اثر گرفته اند يا خير، سوال قابل طرحي است.
عسكري تأكيد كرد: از سويي ديگر بايد ديد كه آيا فرهنگ غني ايران پيش از اسلام تاثيري در شعر آنها داشته است؟ يا اين كه چه مقدار از سخنان حكمتآميز آنها از انديشههاي زرتشت يا سخنان بوذرجمهر اثر گرفته است. با طرح و پاسخ به اين پرسشها ميتوان آبشخورهاي ذهني متنبي و سعدي را يافت. اما پس از شناختن اين آبشخورها بايد ديد كه هدف آنها از بيان آن سخنان چه بوده است.
وي افزود: آيا تنها سرودن اشعار زيبا را در نظر داشتهاند يا خواستهاند كه مردمان را از مشكلات اخلاقي آگاه سازند؟ بررسي ساختار وزني و لغوي كلام آنها هم موضوعي است كه بايد به آن توجه داشت و ديد كه آيا سخن متنبي و سعدي در اين زمينه به هم شبيه است و در بكارگيري بلاغات ادبي، همسانند؟ اينها مباحث محوري اند كه بسيار قابل بحثاند و هنگام مقايسه بین متنبي و سعدي، توجه به آنها ضرورت دارد.
اين استاد دانشگاه خاطرنشان كرد: اوضاع و احوال روزگار سعدي و متنبي به گونهاي بوده است كه آنها به حكمت گرايش پيدا كردهاند. علاوه بر اين كه اين دو شاعر تحت تاثير فضاي زمانه خود بودهاند، انتشار فرهنگ يوناني و فارسي نيز در گرايش هر دو به سخنان حكيمانه تاثير داشته است. ميدانيم كه در دوره عباسيان، به ويژه در روزگار خلافت «مامون عباسي»، ادبيات غني فارسي و نيز انديشههاي يوناني، در ادبيات عرب تاثير گذاشت. گرايش شاعران عرب به حكمت نيز برخاسته از همين تاثيرات بود.
وي افزود: درست است كه انديشههاي موعظهگرايانه، تحت تاثير زمانه، در شعر سعدي و متنبي شكل ميگيرد؛ اما يك چيز هست كه حكمت آن دو را از هم جدا ميكند. در زمان متنبي (اوايل قرن چهارم) پيروزيهاي سياسي اعراب و شكوفايي ادبيات عرب، باعث شد كه احساس تفاخر و غرور و خودستايي در شاعران عرب و نيز در متنبي زنده شود. اما عصر سعدي كاملا با روزگار متنبي فرق داشت. زمان سعدي، زمان شكست بود و ايران به سبب حمله مغول اوضاع آشفتهاي داشت. پس ديگر جايي براي خودستايي سعدي باقي نميماند.
عسكري يادآور شد: در دوره او جنگاوري و پيروزي وجود نداشت و روح ياس و نااميدي بر مرد حاكم بود. از اين جهت است كه ميبينيم سعدي از متنبي فاصله ميگيرد. هر چه هست، آن خودستاييهاي متنبي اثر گرفته از عصر و زمانه اوست و گرايش بيش از حد سعدي به تواضع و فروتني، برخاسته از روحيات زمانهاش است.
وي افزود: حكمت متنبي صرفا فلسفي و ادبي است و هيچگونه گرايش به مضامين عرفاني و صوفيانه در او ديده نميشود. اما سعدي همواره در اوج گرايشات صوفيانه است. در نتيجه سمت و سوي سخنان حكمت گونه آن دو بسيار با هم فرق دارد. يكي از موضوعاتي كه هم متنبي به آن پرداخته است و هم سعدي، مسأله «دوستي و صداقت» است و يكي از مفاهيم حكمت و اخلاق، مسأله «تواضع» است كه سعدي بسيار به آن پرداخته است.
وي افزود: نگاه متنبي بر كسب مال و ثروت است. قناعت براي او معني ندارد. او در بيتي ميگويد اگر چيزي از كسي خواستي، به كمتر از ستارگان قانع نشو. اما سعدي به هيچ وجه اين گونه نيست. شما مفاهيم فراواني را در آثار او ميبينيد كه در ستايش قناعت و تواضع است. حتي سعدي ابايي نداشت كه تواضع را تا حد ذلت پايين بكشد.
به گفته عضو هيأت علمي دانشگاه سمنان، ابيات ركيك در ديوان هر دو هست. البته اين چنين ابياتي در نزد متنبي بيشتر از سعدي است. عجيب است كه متنبي بدترين ابيات ركيك را در همان قصيدهاي گفته است كه بهترين بيتهاي حكمتآميز را دارد!
نظر شما