چهارشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۴:۱۹
«یک سفر رویایی» با حسن احمدي

زندگي نويسندگان و عادت‌هاي نويسندگي آن‌ها هميشه براي مخاطبان آثارشان جذاب بوده است. مثلاً تا به حال به اين‌كه چرا برخي از نويسندگان تنها براي نوجوانان كتاب مي‌نويسند فكر كرده‌ايد؟ نويسندگان سوژه‌هاي داستان‌هايشان را از كجا مي‌آورند؟

ايبنا نوجوان: حسن احمدي را همه مي‌شناسيم؛ نويسنده‌اي خوب كه اين روزها پركار هم شده است. آخرين كتاب‌ او «پاييز گرم»، همين چند ماه پيش با موضوع انقلاب اسلامي منتشر شد.

 آقاي احمدي تا كنون كتاب‌هاي زيادي براي كودكان و نوجوانان نوشته است. از آن جمله‌اند كتاب‌هاي: «آينه سرخ»، «کودک عجیب»، «یک سفر رویایی»، «کسی در آینه»، «تک درخت سیب»، «بزرگ مردان کوچک»، «بوي خوش سيب»، «افسانه داني و ماني» و «باران كه مي‌باريد».

او مدتي با شبكه‌ي دوم تلويزيون همكاري مي‌كرد، همچنين سابقه‌ي سردبيري برخي از مجله‌هاي كودك و نوجوان از جمله مجله‌ي قرآني «باران»، مجله‌ي «احسان»، مجله‌ي «سيب» و مسؤوليت صفحه‌ي «همسايه» در سروش نوجوان را در كارنامه‌ي ادبي خود ثبت كرده است.

 اين نويسنده‌ي مهربان و كم حرف، مدتي است كه در مركز انيميشن صدا و سيما كار مي‌‌كند. راستي! او متولد سال 1338 در «ميانه» است.

آقاي احمدي! چند سال است كه براي كودكان و نوجوانان كار مي‌كنيد؟
ـ از زماني كه به ياد دارم، براي كودكان و نوجوانان داستان نوشته‌ام. اولين باري كه داستان نوشتم، كلاس سوم راهنمايي بودم. تا الآن هم گاه گاهي قلم مي‌زنم و انتشار كارهايم از سال 60 شروع شد. ابتدا فعاليتم را از حوزه‌ي هنري سازمان تبليغات اسلامي آغاز كردم و تا سال 66 همان‌جا بودم. از سال 66 با مجله‌ي سروش همكاري مي‌كردم در آنجا مسؤول بخش داستان و از اعضاي ثابت «سروش نوجوان» بودم كه الآن تعطيل شده است. همان زمان به عنوان نويسنده و تهيه‌كننده‌ي فيلم تلويزيوني هم فعاليت مي‌كردم.

اولين داستانتان چه زماني منتشر شد؟
ـ اولين كتابم در 19 سالگي چاپ شد. يك داستان بيست و چند صفحه‌اي بود با عنوان «خورشيد را مي‌كشند» كه با هزينه‌ي شخصي خودم چاپ شد. بعد هم همه را آوردم كنار خانه انبار كردم!

از كتاب‌هايتان خاطره‌اي داريد؟
ـ معمولاً چاپ كتاب، خاطرات جالبي به همراه ندارد، اغلب لحظات پيچيده‌اي است تا كتاب بررسي شود و چاپ شدن يا نشدن آن مشخص شود. بيش‌تر نگرانم و ذهنم درگير است و اين مسأله باعث مي‌شود خاطره‌ي جالبي در ذهنم نماند؛ اما در سال 82 كه به سفر حج رفته بودم، پس از بازگشت از سفر، خاطرت حج عمره را به شكل رمان نوشتم، جالب بود كه خود ناشر براي انتشار كتاب با من تماس گرفت و اين كتاب در طول دو سال، چهار بار چاپ شد و اكنون نمي‌دانم به چاپ چندم رسيده است.

اولين كساني كه داستان‌هاي شما را مي‌خوانند، چه كساني هستند؟
ـ قبلاً داستان‌هايم را براي مخاطبانم يعني كودكان و نوجوانان مي‌خواندم. كتابي دارم به اسم «داني و ماني» كه دو افسانه را روايت مي‌كند، اين كتاب را سال 70 نوشتم و براي چند نفر از بچه‌هاي همسايه‌ها خواندم. هنوز پس از چند سال كه مرا مي‌بينند از آن داستان ياد مي‌كنند.

شما در كار تهيه‌كنندگي برنامه‌هاي تلويزيوني و انيميشن هستيد، تا كنون از روي كتاب‌هايتان برنامه‌اي تلويزيوني ساخته شده است؟
ـ كتاب «كسي در آينه» به صورت فيلم با عنوان «او يك نويسنده است» ساخته شد و خودم در آن نقش نويسنده را بازي كردم. مجموعه‌ي «مهرباني» كه سال 77 ساخته شد، طرحي بود كه خودم آن را تهيه كردم و اكنون نيز داستان كتاب «پاييز گرم» در دست تهيه براي انيميشن (كارتون) است.

مي‌دانيم كه براي كتاب‌هايتان جايزه هم گرفته‌ايد، كدام يك از اين جايزه‌ها بيش‌تر چسبيد؟
ـ كتاب «آينه‌ي سرخ»، پس از انتشار به عنوان كتاب سال انتخاب شد و تا كنون جوايز ديگري هم گرفته‌ام. در اين ميان حتي جايزه‌ي كتاب سال  هم برايم خيلي دردناك بود؛ چون بهترين دوستانم در جبهه شهيد شدند، آن‌ها به خدا رسيدند و من براي كتابي كه درباره‌ي جنگ نوشتم، به جايزه‌ي رسيدم و اين فكر مرا آزار مي‌داد. من بيش‌تر از جايزه‌هاي اين‌جوري، دوست دارم بچه‌ها كارهايم را با علاقه بخوانند.

تا حالا چند عنوان كتاب نوشته‌ايد؟
ـ 25 كتاب منتشر شده دارم و 7 كتاب آماده‌ي انتشار هم دارم كه هنوز به ناشر نسپرده‌ام.

بچه‌هايتان كتاب‌هاي پدرشان را مي‌خواندند؟
ـ من سه فرزند دارم. پسر بزرگم كارشناس ادبيات نمايشي است، پسر دومم فوق ليسانس رياضي كاربردي دارد و بيش‌تر در همان زمينه مطالعه مي‌كند؛ اما دخترم كه سال اول دبيرستان است، كتاب‌هايم را مي‌خواند. او گاهي از كتاب‌هايم انتقاد مي‌كند و گاهي پيشنهاد مي‌دهد. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها