یکشنبه ۴ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۰:۱۰

ابوالفضل خطيبي در نشست نقد كتاب «ريشه‌هاي زن‌ستيزي در ادبيات كلاسيك فارسي» گفت: درست است كه روايات زن‌ستيزانه در ادبيات كلاسيك استخراج و در اين كتاب آورده شده، اما بيش از نيمي از كتاب بحث‌هاي زن‌ستايي است تا زن‌ستيزانه. اگر عنوان كتاب «زن‌ستيزي و زن‌ستايي در ادبيات كلاسيك فارسي» بود، بيشتر با محتواي كتاب هم‌خواني داشت.\

خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، «در ميان كتاب‌هايي كه در حوزه ادبيات فارسي منتشر مي‌شود، كتاب مريم حسيني از نوع ديگري است. اين كتابي تحقيقي است كه موضوع مشخصي را مطرح مي‌كند، ساختار منسجمي دارد و از منابع استفاده شده است. اگر من نكات انتقادي مطرح مي‌كنم به هيچ وجه به معناي ناديده گرفتن ارزش‌هاي اين كتاب نيست.»

آن‌چه بازگو شد بخشي از سخنان ابوالفضل خطيبي بود كه در نشست هفتگي شهر كتاب كه به نقد و بررسي كتاب «ريشه‌هاي زن ستيزي در ادبيات كلاسيك فارسي» اختصاص داشت، گفته شد. 

وي در ادامه افزود: درباره شاهنامه بحث اندكي صورت گرفته است. من تنها مي‌خواهم درباره بيتي از شاهنامه بحث كنم كه افزوده است و برخي اصرار دارند كه از فردوسي است.

وي افزود: منظورم بيتي است كه زن و اژدها را با هم مقايسه مي‌كند. حتي خواندن اين بيت هم شرم‌آور است. اين بيت در هيچ‌كدام از دستنويس‌هاي معتبر شاهنامه وجود ندارد و در دستنويس‌هاي قديمي هم نيست. در شاهنامه يك شخصيت زن داريم كه كمتر به او توجه شده است. اين زن «گرديه» نام دارد.

خطيبي خاطرنشان كرد: گرديه خواهر بهرام چوبين است و از زنان خردمند شاهنامه به‌حساب مي‌آيد. هنگامي كه بهرام چوبين عليه خسرو پرويز شورش مي‌كند، تنها كسي كه در مقابل بهرام مي‌ايستد و با آوردن دلايل تاريخي سعي مي‌كند او را از ستيز با خسرو پرويز باز دارد، همين گرديه است. تاريخ به ما مي‌گويد كه حق با گرديه بوده است. اين نموداري از چهره زنان در شاهنامه است.

وي افزود: يك بحثي كه در كتاب حسيني مطرح شده و ديگران هم به آن پرداخته‌اند، بحث معشوق آرماني و ارتباط آن با زنان است. در كتاب آمده است «معشوق زن در شعر غنايي يك ايزدبانو بوده است. بنابراين توصيف او در شعر استعاري است». بدين ترتيب ما با نوعي اغراق در توصيف روبه‌رو شده‌ايم.

اين مصحح شاهنامه افزود: از سويي ديگر چند صفحه بعد از آن به چنين تعريفي برمي‌خوريم: «در شعر تغزلي ايران، معشوق ناب زن بسيار كم و توصيف‌ها مردانه است. معشوق ايراني اين نوع شعر دوجنسي است». اين سخن از كتاب دكتر شميسا نقل قول شده است. در جايي ديگر كتاب آورده شده است كه «بي شك معشوق غزليات حافظ هم مانند ديگر شاعران قديم مذكر است».

وي افزود: اين تعريف با سخني كه از كتاب دكتر شميسا نقل شده تضاد دارد. پرسش اين است كه آيا مي‌توانيم اين دو توصيف را با هم جمع كنيم؟ بي شك درست نيست كه در شعر حافظ كه توصيف زن آرماني آمده است، همه را معشوق مذكر بپنداريم. يك انتقاد ديگر من اين است كه در كتاب حسيني بسيار كم به حافظ پرداخته شده است.

خطيبي يادآور شد: حافظ چكيده بحث‌هاي سنتي ادبي و شعر او نماد ناخودآگاه ما ايرانيان است. ديوان حافظ منبعي غني براي چنين بحث‌هايي است اما جاي آن در اين كتاب خالي است. به نظر من بايد فصل جداگانه‌اي به حافظ اختصاص داده مي‌شد.

وي افزود: در نيمه دوم كتاب، بحث اسراييليات را پيش كشيده‌اند. جالب است كه گاه برخي از نويسندگان قديم از يك حديث معمولي كه اصلا بوي زن‌ستيزي نمي‌دهد برداشت‌هاي زن ستيزانه‌اي كرده‌اند كه شگفت‌آور است. يك نكته ديگر كه در كتاب آمده و من با نظر حسيني در اين باره موافق نيستم، مساله سفر پيدايش و هبوط آدم پس از وسوسه حواست.

اين شاهنامه‌پژوه گفت: اين مضمون در ادبيات ما بسيار تكرار شده است. حتي اگر اين سخن جزو اسراييليات باشد، نمي‌توان آن را در بحث‌هاي ادبي كنار گذاشت. من در اين روايت مضمون زن‌ستيزانه‌اي استنباط نمي‌كنم. همين روايت در سنت عرفاني مضامين بسيار زيبايي پديد آورده است.

وي در پايان سخنانش گفت: كتاب نتيجه‌گيري ندارد. بحث‌هاي تحقيقي انجام شده است اما بدون نتيجه‌گيري. به هر حال اگر ما بخواهيم از مباحث كتاب به يك نتيجه برسيم، بايد گفت كه در ادبيات فارسي آن‌چه غلبه دارد زن‌ستايي است، نه زن‌ستيزي. 

محمدخاني: زنان در تاريخ كمتر جاي دارند
علی‌اصغر محمد خاني معاون فرهنگي شهر كتاب گفت: به تعبير يكي از صاحبنظران، زن ستيزي در همه جا داراي استعداد بالقوه‌اي است. اين نكته را هم بارها شنيده‌ايم كه تاريخ ما مذكر است و زنان در اين تاريخ كمتر جاي دارند.

وي افزود: اگر به فلسفه شرق و غرب بنگريم مي‌بينيم كه ديدگاه‌هاي مناسبي درباره زنان وجود نداشته است. جداي از اين كه آثار فلسفي به قلم مردان نوشته شده است.

وي افزود: در حوزه ادبيات كلاسيك فارسي و نگاه شاعران به زن، آثاري منتشر شده است كه مريم حسيني از آن‌ها استفاده كرده‌اند. در آن آثار اين پرسش مطرح شده است كه آيا در ادبيات فارسي تصوير درستي از زنان ارايه شده است؟ يا ما ميراث‌دار عقل مذكريم؟ كار حسيني براي پاسخ به اين پرسش است.

محمدخاني يادآور شد: وي در كتابش چند نگرش دارد. نخست نگرش فلسفي است. در چنين نگرشي آسمان و خورشيد مذكر دانسته شده و نفس و ماه، مؤنث. براي پي‌گيري بحث نيز به آثار اخوان‌الصفا و هيأت بطلميوس مراجعه كرده‌اند. يك نگرش ديگر ايشان، از ديد ديني است. از اين رو جايگاه زن را در دين‌هاي پيش از اسلام بررسي كرده و آنگاه به تصوير زن در اسلام پرداخته است.

وي افزود: بخشي هم به رمزپردازي زن در ادبيات فارسي اختصاص داده شده است. جلوه‌هاي زن ستيزي در روايت‌هاي ادبيات كلاسيك فارسي را هم در كتاب ايشان مي‌توان ديد. در اين بخش بيشتر به آثار قرن ششم، مثل «طوطی‌نامه» و «سندبادنامه»، توجه داشته‌اند. اين آثار ريشه هندي دارند. آثار ديگر كه ريشه‌هاي ايراني دارند نيز مورد بررسي قرار گرفته است. همانند «بختيارنامه» و «سمك عيار». در اين آثار جلوه‌هاي زن ستيزي بسيار كمتر از نوع هندي است. درست است كه نگرش چنين آثاري مردانه است، اما زن ستيزانه نيست.

وي افزود: حسيني شاعران را به سه دسته تقسيم كرده. يك دسته شاعران «زن ستيز» هستند؛ مثل خاقاني، سنايي و انوري. دسته دوم را شاعران «زن‌گريز» نام گذاشته‌اند؛ مثل ناصرخسرو، سعدي و مولوي. دسته آخر را هم «زن‌ستايان» نام‌گذاري كرده‌اند. عطار را مي‌توان از اين دسته دانست. مي‌دانيم كه زن در آثار عطار جايگاه والايي دارد. در نزد فردوسي هم به همين‌گونه است و آن بيت‌هاي الحاقي شاهنامه را كه زن‌ستيزانه است، نبايد از فردوسي دانست. نظامي را هم، به تعبير حسيني، مي‌توان فمينيسم ناميد.

معاون فرهنگي شهر كتاب يادآور شد: در كتاب «ريشه‌هاي زن ستيزي در ادبيات كلاسيك فارسي» مريم حسيني، بايد به نكته‌هايي از اين دست توجه بيشتري مي‌شد، يكي تاثير فرهنگ عامه بر شاعران است. ديگر شرايط تاريخي و جغرافيايي است. اين را هم بايد گفت كه شعرها را نمي‌توان به‌صورت مجرد نگاه كرد.

وي افزود: بسياري از بيت‌ها از زبان شخصيت‌ها بازگو شده‌اند. مانند بيت‌هاي نظامي كه گوياي سخن شخصيت‌هاي داستان اوست، نه ديدگاه خود نظامي. با همه اين‌ها كتاب حسيني را بايد كتاب خوش‌خواني دانست و براي كساني كه مي‌خواهند ريشه‌ها را بيابند، ماخذ مناسبي است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط