مرتضی کاخی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) درباره اسماعیل شاهرودی گفت: شاهرودی شاعر و نقاش بود و از دانشگاه هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته نقاشی فارغالتحصیل شد. او از نخستین شاعرانی بود که به نیما یوشیج گرایش یافت. نیما نیز مقدمهای بر نخستین مجموعه شعر او با عنوان «آخرین نبرد» نوشت.
وی از شاهرودی به عنوان یک تندرو در حوزه شعر یاد کرد و گفت: او در ابتدای راه شاعریاش پیرو نیما بود اما سعی میکرد راه خودش را چون سهراب سپهری، فروغ فرخزاد و احمد شاملو در پیش گیرد. این شاعران نیز در ابتدا شاگرد نیما بودند و پس از مدتی راه خود را پیمودند.
کاخی ادامه داد: این شاعر به شدت تحت تاثیر مدرنیسم اروپایی بود. در استفاده از وزنهای شکسته نیمایی پیرو نیما بود؛ اما در تشبیهات و طراحیهای شعر تندرویهای ویژه خود را داشت.
وی به تصویرهای شاهرودی در شعرش اشاره و تصریح کرد: تصویرهایی که شاهرودی در شعر بهکار میگرفت متفاوت از نیما و سایر شاعران بود تا حدیکه او را در این زمینه انگشتنما کرد.
این استاد دانشگاه در توضیح بیشتر تصویرهای متفاوت شعر شاهرودی اظهار داشت: به عنوان مثال «م و می در سا» نام یکی از کتابهای او (که برگرفته از بیت «بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم» حافظ است)، میتواند تا حدی تفاوتهای شعر شاهرودی را نشان دهد.
وی به بیماری روحی شاهرودی در سالهای پایانی زندگیاش اشاره کرد و توضیح داد: بسیاری از تفاوتهای شعری شاهرودی در زمان حیاتش به وضعیت روحی او نسبت داده شد. شاید اگر به چنین شیوهای شعر نمیگفت، با توجه به تحصیلاتش در رشته نقاشی و استفاده از تصویر، رنگ و تضاد رنگها به رگههای مستحکمتری در شعرش دست مییافت. چون سهراب که در نقاشی شعر میگفت و در شعر نقاشی میکرد.
کاخی ادامه داد: مهدی اخوانثالث نیز در شعرش متاثر از شعر کهن بود و شاملو متاثر از نثر کلاسیک فارسی شعر میگفت. پس شاهرودی نیز میتوانست متاثر از هنر نقاشیاش شعر را به تصویر کشد.
وی از شاهرودی به عنوان شاعری آوانگارد در میان سایر شاعران آوانگارد و نوپرداز زمان خودش یاد کرد و افزود: در شعر، گاه مزاح و با استفاده از عنصر طنز حرف خود را بیان میکرد.
این استاد دانشگاه، شاهرودی را در مجموع شاعری خوشاخلاق و بیآزار خواند و تصریح کرد: اما این شاعر نتوانست در جریان شعری تاثیرگذاری زیادی داشته باشد، شعرش طرفدار زیادی پیدا نکرد و زبانزد همگان نشد؛ چراکه در زمانهای شعر میسرود که سایران تندرویهای او را افسارگسیخته میخواندند و از چنین شیوهای پیروی نمیکردند.
وی یادآور شد: شاهرودی بیش از آنکه شعر خوب در کارنامه شعریاش داشته باشد، در ذات خود شاعر بود. زندگی، رفتار، منش و حتی نقاشیهای او همگی شاعرانه بودند.
کاخی با تاکید بر لزوم مطالعه زبان شعر فارسی به صورت مکتبی و مدرسی، اظهار داشت: اگر شاهرودی با تسلط بر شعر فارسی، شعر خود را با کلمات، واژهها و ترکیبات فارسی غنا میبخشید، شاعر ماندگارتری میشد.
وی در پایان از شعر به عنوان اتفاقی در زبان یاد کرد و افزود: باید زبان شعر یک شاعر تقویت شود و تا زمانیکه این اتفاق نیفتد، شاعر نمیتواند آنچه را که در ضمیرش نهفته، به شیوهای شیوا و شیرین بیان کند.
نظر شما