سه‌شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۹:۰۰
معناشناسي و روش‌شناسي تأويل آيات نور

كتاب «روش‌هاي تأويل قرآن» اثر دكتر محمدكاظم شاكر از سوي موسسه بوستان كتاب به چاپ سوم رسيد. اين اثر، به مساله «تأويل» يا «هرمنوتيك» مي‌پردازد كه موضوعي در حوزه معرفت ديني به‌شمار مي‌رود و در ادبيات قرآني، جايگاه خاصي دارد._

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)،  واژه تأويل از واژه‌هايي است كه در ادبيات قرآني اهميت به سزايي داشته و در حوزه‌هاي معرفت ديني مانند تفسير، كلام، اصول، فقه، فلسفه و عرفان جايگاه ويژه‌اي پيدا كرده است. در ميان متفكران غربي، تأويل با عنوان «هرمنوتيك» شناخته شده است. اين واژه، نخستين بار در كتاب «هرمنوتيك مقدس» اثر «جي. سي. دانها وسر» ـ‌كه در سال 1654 ميلادي تأليف شدـ آمده و نزديك به يك دهه است كه بحث در مورد تأويل يا هرمنوتيك، مورد توجه متفكران غربي قرار گرفته است.

معمولا متفكران غربي، تأويل را با علوم باطني يكسان انگاشته و اين، چه بسا در اذهان بعضي از انديشه‌وران مسلمان نيز اثر گذاشته و تأويل قرآن را به معناي تفسير باطني قرآن پنداشته‌اند، در حالي كه واژه تأويل علاوه بر معناي لغوي در هر يك از حوزه‌هاي معرفت ديني، به اصطلاحي خاص تبديل شده است. خلط بين معناي لغوي و اصطلاحي تأويل، چه بسا سبب اشتباه و انحراف در تفسير متون ديني شده و مي‌شود. اينجاست كه تحقيق در «معناشناسي تأويل» در هريك از حوزه‌هاي معرفت ديني ضرورت مي‌يابد. از طرف ديگر، بسياري از فرقه‌هاي اسلامي يا منسوب به اسلام، همچون معتزله، اشاعره، خوارج، صوفيه و باطنيه در اثبات صحت اصول اعتقادي‌شان به آنچه كه تأويل قرآنش ناميده‌اند، تمسك جسته‌اند و هريک با محور قرار دادن تفكرات خويش، به آياتي از قرآن استدلال كرده‌‌اند. جبر، تفويض، اباحه‌گري و حتي نفي احكام شريعت و عبادات و نفي رستاخيز، از جمله اموري‌اند كه با تأويل آيات قرآن، نتيجه گرفته شده است.

اكنون اين سوال مطرح مي‌شود كه كدام تأويل را مي‌توان به عنوان تأويل صحيح قرآن پذيرفت؟ پس ضرورت بحث ديگري رخ مي‌نمايد و آن، بحث در «روش‌شناسي تأويل» است. 

براساس مطالب اين كتاب، اثر حاضر عهده‌دار بحث در معناشناسي و روش‌شناسي تأويل قرآن در سه حوزه معرفت ديني است. اين سه حوزه عبارتند از: حوزه متون اسلامي (يعني آيات و روايات)، حوزه مكاتب باطني و حوزه فقه و اصول.

در حوزه نخست، تمامي آيات و رواياتي كه در آنها واژه تأويل و واژه‌هاي مرتبط با آن مانند؛ تنزيل، تفسير، ظاهر، باطن، حد و مطلع آمده، مورد بررسي قرار گرفته‌اند و در حوزه دوم، تفكر تأويلي غلات و باطنيه همراه با موارد زيادي از تأويلات آنها ارائه شده است. در حوزه سوم نيز تأويل اصولي همراه با نمونه‌هايي از تأويلات اصولي و فقهي بررسي قرار شده‌اند.

علت انتخاب اين سه حوزه آن است كه تأويل داراي چهار معناي رايج است: 1. مرجع، مآل و عاقبت؛ 2. تفسير و تبيين؛ 3. رمز و باطن؛ 4. معناي خلاف ظاهر؛ كه دو معناي نخست، معناي واژه تأويل در عصر نزول قرآن و صدور روايات است و به نظر صاحب اين اثر، در آيات و روايات، تأويل بر يكي از اين دو معنا اطلاق شده است. باطنيه و غلات در رأس گروه‌هايي‌اند كه مخترع معناي سوم براي تأويل به حساب مي‌آيند؛ اگرچه ديگران نيز از اين اصطلاح استفاده كرده‌اند و اصطلاح چهارم از اصوليين است.

عمده مباحث اين كتاب، حول دو محور معناشناسي و روش‌شناسي تأويل، در سه حوزه روايي، باطني و اصولي است؛ اگرچه مباحث ديگري نيز از قبيل «عوامل موثر در فهم تأويل قرآن» و «آگاهان به تأويل» را نيز دربردارد.

اين كتاب داراي شش فصل به اين ترتيب است: فصل نخست، كلياتي است درباره معناي لغوي تأويل و سير تحول در معناي آن؛ فرق تفسير و تأويل از نظر علماي لغت؛ تفسير و علوم قرآني؛ بررسي واژه تأويل در قرآن؛ نظريات برخي از مفسران درباره تأويل قرآن و جريان‌‌هاي تأويلي،
فصل دوم با عنوان «معناشناسي تأويل قرآن» در متون اسلامي است. در اين فصل ابتدا با نگاهي به تمام رواياتي كه در آنها واژه تأويل آمده، ضمن بيان معناي تأويل در روايات، رابطه منطقي بين تأويل و تفسير بيان شده است. 

در فصل سوم نيز دو موضوع پي‌گيري شده‌اند؛ يكي عوامل موثر در فهم تأويل قرآن و ديگري آگاهان به تأويل قرآن. در اين فصل با دلايل كافي به اثبات رسيده كه كسي جز پيامبر و علي‌(ع) و اهل‌بيت ايشان به همه تأويل قرآن آگاه نيست و با توجه به ملازمت بي‌بديل علي‌(ع) با پيامبر‌(ص) و اهتمام ايشان بر نگارش تنزيل و تأويل تمام آيات قرآن از يك سو، و جريان منع نگارش سنت پيامبر در يك مدت طولاني و به فراموشي سپرده شدن بخشي از آن و راه يافتن جعليات به بخشي ديگر، هر كسي در مي‌يابد كه مطمئن‌ترين طريق براي دستيابي به تأويل قرآن، استفاده از دانش اهل‌بيت‌(ع) است. 

فصل چهارم به بحث مهم جري و تطبيق، اختصاص دارد. در اين فصل به بيان و تبيين رواياتي پرداخته‌ شده كه الفاظ و مفاهيم قرآن را بر پيامبر‌(ص) و اهل‌بيت‌(ع) و مخالفان آنها منطبق ساخته است. تحقيق نشان داده كه بخش قابل توجهي از روايات تفسيري، جعلي است و نقش نخست در جعل اين‌گونه احاديث، از آن غلات است. 

در فصل پنجم، باطنيه و تأويلات آنها به نقد و نظر كشيده شده‌اند. تأويل در مكتب باطنيه، معادل رمز و باطن است و تأويلات آنها در قالب هيچ‌يك از روابط منطقي و زبان‌شناختي نمي‌گنجد. گاهي مشاهده مي‌شود كه در برخي نوشته‌ها، اين معنا از تاويل را به اماميه نسبت مي‌دهند كه نسبتي نارواست. رابطه بين باطنيه و غلات و تاثيرپذيري باطنيه از فرهنگ‌هاي فلسفي بيگانه، از موضوعات قابل توجه در اين فصل است، به‌طوري كه مي‌توان تفكر باطنيه را معجوني از تفكر غلو تفكر فلسفي بيگانه ناميد. 

در فصل ششم، تأويل در اصول فقه بررسي مي‌شود. اقسام لفظ از نظر ظهور و خفا، معناي تأويل و تفسير در اصول فقه، الفاظ تأويل پذير و الفاظ تاويل‌ناپذير، اقسام تأويل و تحليل در ماهيت تأويل اصولي و عوامل موثر در آن، از مباحث اين فصل‌اند.

چاپ سوم كتاب «روش‌هاي تأويل قرآن» در شمارگان 1200 نسخه، 322 صفحه و بهاي 58000 ريال راهي بازار نشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط