شنبه ۲۱ فروردین ۱۳۸۹ - ۱۱:۵۵
عقل‌گرايي در تفاسير قرن چهاردهم

كتاب «عقل‌گرايي در تفاسير قرن چهاردهم» به قلم دكتر شادي نفيسي از سوي موسسه بوستان كتاب به چاپ سوم رسيد. اثر حاضر با بررسي انديشه ديني و تفسير در دوره معاصر (بر مبناي الميزان، المنار، في ظلال‌القرآن، الجواهر و نمونه) درصدد تبيين زمينه‌هاي فراهم‌ آورنده تحول در انديشه مسلمانان و به تبع، مفسران است. \

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، تفسيرنگاري سرگذشتي بس طولاني و پرفراز و نشيب دارد. از همان روزهاي نخست نزول وحي كه آيات الهي بر زبان رسول اكرم(ص) جاري مي‌گشت و بر مردم خوانده مي‌شد، بودند كساني كه براي درك بهتر كلام الهي و پيام آسماني قرآن، نزد پيامبر(ص) مي‌آمدند و از حضرتش(ص) تفسير و توضيح آيه را جويا مي‌شدند. در واقع، پيامبر بزرگوار اسلام(ص) نخستين مفسر قرآن بودند.

در اين ايام پرسش‌هاي تفسيري اندك بود. درخشندگي وحي، چشم‌ها را خيره ساخته بود. مبارزه با دشمن بيروني و خصم دروني، مسلمانان را به خود مشغول داشته بود. وجود مبارك پيامبر(ص)، برترين الگوي مسلماني و روشن‌ترين تفسير دينداري بود. و در كنار اين همه، خلوص زبان و سادگي و بي‌پيراگي فهم مسلمانان صدر اسلام، موجب شده بود كه بيان قرآن را تا حدود زيادي درك نمايند و پرسش‌هايشان اندك باشد.

اين ايام كوتاه و سرنوشت‌ساز سپري شد و از آن پس، وضع مسلمانان تغيير كرد. خورشيد وحي غروب كرد و عمر درخشان پيامبر(ص) به فرجام رسيد و زندگي را بدرود گفت. دشمن بيروني مغلوب گشت و تمام جزيرةالعرب به دست مسلمانان افتاد و جنگ با كشورهاي ديگر، پيروزي‌هايي پي در پي را به همراه داشت. ثروت و قدرت از هر سو به آنان روي آورد. قدم گذاشتن به سرزمين‌هاي ديگر، درآميختن با ملت‌ها و تمدن‌هاي جديد، آشنايي با دانش نوين، از دست رفتن خلوص زبانشان را در پي داشت. اينك با دور شدن از زمان صدر اسلام و با تغيير و تحول در وضعيت جامعه مسلمانان، نياز به تفسير براي درك بهتر قرآن، بيشتر احساس مي‌شد. از اين پس تفسير، مسيري پرفراز و نشيب را طي كرد كه اهل فن، آن را به مراحلي چند تقسيم کرده و براي هر دوره ويژگي‌هايي برشمرده‌اند.

در اين ميان، تفسير دوره معاصر، سرآغاز مرحله‌اي نوين در تاريخ تفسير به شمار مي‌آيد. تفسير در اين دوره دستخوش تحولي عظيم، از حيث كميت و كيفيت شده است. در نتيجه روي آوردن بيش از پيش مسلمانان به اسلام، قرآن و تفسير آن، تفاسير متعددي در سراسر جهان پا به عرصه تاليف گذاشتند. جلوه‌گر شدن پرسش‌هاي جديد و بهره بردن از يافته‌هاي گسترده علمي، تفاسير را حجيم ساخته و صنعت چاپ امكان تكثير آنها را در نسخه‌هاي متعدد فراهم آورده است.
پرداختن به مباحث سياسي، اجتماعي و علمي در تفسير اين دوره، امري نوظهور است كه هيچ‌گاه با اين شدت و وسعت جلوه‌گر نشده بود. همچنين در اين دوره، شاهد اوج گرفتن بحث درباره برخي موضوعات قرآني، نظير؛ وحي، ملائكه، جن، شيطان، معجزات، قيامت و برخي موضوعات متعلق به علوم قرآني، همچون داستان‌هاي قرآني و اعجاز آن و پايبندي به برخي اصول تفسيري، مانند وحدت موضوعي كل قرآن و سوره‌هاي آن و در نتيجه، بحث از ارتباط سوره و آيات و اهميت يافتن مساله سياق هستيم. تفاسير معاصر از حيث ابداع و به كارگيري روش‌هاي تفسيري جديد، روش بررسي موضوعي قرآن و تفسير مقاله‌اي هم از تفاسير پيش از خود متمايز است.

كتاب حاضر در دو فصل سامان يافته است. فصل نخست كتاب در چند بخش تدوين شده است. در بخش نخست، نگرش مسلمانان اين دوره به دانش جديد تبيين شده و در بخش دوم، تحول نهاد و نگرش سياسي و تاثير آن بر حوزه تفكر ديني بررسي شده است. در بخش سوم، تاثير مستشرقان بر حوزه تفكر ديني تبيين مي‌شود. در بخش چهارم، تاثير مكاتب جديد اجتماعي، اقتصادي و فلسفي عنوان شده و در بخش پنجم، تاثير دستاوردهاي جديد علمي و همچنين كلام مسيحيت بر حوزه تفكر ديني نمايانده شده است. در اين فصول سعي شده تا با بررسي تاريخ انديشه ديني و تفسير در دوره معاصر، زمينه‌هاي فراهم آورنده تحول در انديشه مسلمانان و به تبع آن مفسران را بازشناسانده و در حد امكان و اختصار بنماياند. اين امر به ما كمك مي‌كند تا شناختي كامل‌تر از انديشه‌هاي ديني و تاثيرپذيري آنها از ديگر حوزه‌هاي معرفتي و غير معرفتي (نظير عوامل اجتماعي و سياسي و فرهنگي) به دست آوريم. همچنين مي‌توان گفت كه دست‌کم به ما جايگاه درست انديشه‌ها و معرفت‌هايي را كه در مقطع كوتاه زمان ثابت و خلل‌ناپذير به نظر مي‌رسند، مي‌نماياند.

براي فصل دوم با عنوان جلوه‌هايي از عقلگرايي در تفسير، چند موضوع مهم محوري در تفسير انتخاب شده و در پنج تفسير مورد نظر، بررسي مي‌شود. اين موضوعات عبارتند از: عقل، علم، آياتي از قرآن كه در آن از طبيعت و علوم سخن گفته شده است، ملائكه، جن، شيطان، معجزات پيامبران، امدادهاي غيبي و عذاب‌هاي الهي. اين موضوعات در دو بخش تنظيم شده‌اند كه هر يك بر مباحث متعددي شامل مي‌شوند.
 
در بخش نخست، مساله عقل، علم و تفسير آيات علمي قرآن از ديدگاه هر يك از پنج تفسير بررسي شده‌اند و در بخش دوم، موضوعات معجزات پيامبران، امدادهاي غيبي و عذاب‌هاي الهي در قالب داستان‌هاي قرآ، در كنار مساله ملائكه، جن و شيطان، از ديدگاه هر يك از پنج مفسر مورد نظر، بررسي شده‌اند. در اين فصل، با انتخاب اين موضوعات كوشيده شده است تا نشان دهد از يك سو، علم به عنوان مهم‌ترين دستاورد عقل بشري تا چه حد در تفسير قرآن نقش دارد و از سوي ديگر به جايگاه والاي اصول و مباني عقلي در تفسير واقف شويم تا با شناخت آن بتوانيم برخوردي روشمند با قرآن را در پيش گيريم، باشد كه به درك بهتر آن نايل آييم.

هنگام بررسي يك موضوع در تفاسير، براي دست‌يابي به نگرشي جامع از عقايد هر مفسر، ديدگاه هر مفسر را در مبحثي مستقل مطرح شده‌اند و موضوعات مرتبط را در كنار هم آورده است. در بخش نخست، موضوع عقل و علم و تفسير آيات علمي از نگاه پنج مفسر، در پنج مبحث مستقل مطرح شده‌اند. در بخش دوم نيز همين شيوه به كار گرفته شده است. ملائكه، جن و شيطان، همچون مساله معجزات پيامبران و امدادهاي غيبي و عذاب‌هاي الهي از امور ماوراي مادي تلقي مي‌شوند كه به جهان غيب تعلق دارند. از اين‌رو، در بخش دوم نيز اين موضوعات را از ديدگاه هر مفسر، يك جا مطرح كرده است.

آيات انتخاب شده براي اين دو بخش، با مطالعه قرآن و همچنين مراجعه به كتبي كه به نقد تفاسير پرداخته‌اند، تعيين شده‌اند و كوشش شده آيات مشابهي در تمام پنج تفسير، بررسي شوند تا امكان مقايسه بين ديدگاه‌هاي اين مفسران نيز ميسر باشد. آن چه در تفسير اين موضوعات مورد توجه قرار گرفته‌اند، عبارتند از: روش تفسيري مفسر مورد نظر، از اين آيات، به مجاز و تمثيل گراييدن او و بهره گرفتن او از مطالب علمي و شيوه‌اي كه در صورت بروز تعارض بين تفسير آيات و مباحث علمي پي مي‌گيرد. همچنين دست‌يابي به نظر او درباره هدف قرآن از پرداختن به اين موضوعات، روش بيان قرآن در اين مقام و مخاطبان قرآن.

بايد توجه داشت كه پنج تفسير مورد بررسي اين اثر، تفاوت‌هاي بسيار با هم داشته‌اند. از اين ميان، تفسير المنار با پرداختن به دوازده جزء قرآن، كوتاه‌ترين اين تفاسير است. اين كمبود در مباحثي كه در سوره‌هاي بخش دوم قرآن بيشتر مطرح شده، كاملا محسوس است. علاوه بر اين، هر يك از اين تفاسير، با تمام موضوعات قرآني در يك حد از اهميت برخورد نكرده‌اند. از اين‌رو، در بعضي موضوعات به تفصيل بيشتري وارد شده‌اند و از بخشي ديگر به اختصار گذشته‌اند. همين امر موجب شده تا پاره‌اي از مباحث، غني‌تر بنمايند و برخي ديگر به اجمال مطرح شوند. در اين فصل نيز هدف، ارزيابي ديدگاه‌ها نبوده است ـ‌اگرچه در مواردي تاملاتي عنوان شده است‌ـ بلكه سعي شده تنها به طرح و ارائه منصفانه ديدگاه‌هاي هر يك از مفسران بپردازد. با وجود تعداد فراوان فيش‌هاي فراهم شده در اين فصل، براي احتراز از اطاله كلام كوشش شده تا طريق اختصار را بپيمايد، گزيده بگويد و در حد امكان مطالب را دسته‌بندي كند.

طرحي كه براي اين فصل در نظر گرفته شده است و فيش‌هايي كه فراهم آمده، بسيار گسترده‌تر بوده؛ اما محدوديت زماني و مجال اين تحقيق اجازه نداده تا همه مباحث ارائه شوند.

دكتر نفيسي(نويسنده اين اثر) در انتهاي مقدمه خود يادآور مي‌شود: «در آخر بايد به چند توضيح كلي درباره اين تحقيق اشاره شود.
نخست آن كه مراد از عقلگرايي كه در عنوان اين تحقيق و در سطور آن مكررا از آن استفاده شده است، به هيچ روي، مكتب فلسفي خاصي كه به اين عنوان نام گرفته باشد، نيست. بلكه از عقلگرايي بدان‌گونه كه تفسيرپژوهان معاصر مراد كرده‌اند، هرگونه تلاش عقلاني جهت همسوسازي يافته‌هاي بشري با معارف قرآني و يا نقد فرآيند فهم ديني با عقلانيت مراد كرده‌ام كه به نوعي علمي نگري به معناي اخص آن نيز وارد اين بحث خواهد بود.
دوم آن كه بنابراين گذاشته شده كه هر توضيحي كه درباره يك آيه از قرآن آمده باشد، تفسير ناميده شود نه آن كه لزوما همه قرآن يا بخش عظيمي از آن مورد بحث قرار گيرد. بنابراين، هر نوع نوشته به صورت كتاب، مقاله و اعلاميه يا سخنراني كه آيه يا آياتي را بررسي كنند، تفسير خوانده مي‌شود.»

چاپ سوم كتاب «عقل‌گرايي در تفاسير قرن چهاردهم» در شمارگان 1000 نسخه، 460 صفحه و بهاي 90000 ريال راهي بازار نشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط