چاپ نخست كتاب «چندمعنايي در قرآن كريم(درآمدي بر توسعه در دلالتهاي قرآني)» تاليف دكتر سيدمحمود طيب حسيني از سوي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر و روانه بازار نشر شد./
چند معنايي در قرآن كريم به بررسي اين موضوع ميپردازد كه آيا واژگان و عبارات قرآن كريم ميتواند حامل معاني و برداشتهاي متعدد باشند يا نه. ممكن است اين سوال در ابتدا ساده به نظر آيد، اما پيشينهاي بس دراز به اندازه تاريخ قرآن كريم دارد.
نويسنده در بخشي از مقدمه كتاب مينويسد: «با توجه به اينكه در دروس سطح حوزه علميه و كتابهايي كه در آن مقطع تدريس ميشود ديدگاه غالب، بر عدم جواز استعمال لفظ در بيش از يك معنا شكل گرفته است، و بهويژه در دو كتاب مهمتر اين مقطع تحصيلي، يعني اصول فقه مرحوم مظفر و كفايةالاصول مرحوم آخوند خراساني، دلايل موافقان استعمال لفظ در بيش از يك معنا مورد نقد قرار گرفته و ديدگاه عدم جواز بلكه بالاتر عدم امكان استعمال لفظ در بيش از يك معنا به طور چشمگيري به اثبات رسيده است. اين فرايند چنين به ذهن طلاب القا ميكند كه در طول تاريخ اين بحث، همواره مخالفان آن در اكثريت بوده و موافقان آن از پايه استدلال قوي برخوردار نبودهاند.
اما از همان آغاز، انكار اين مساله برايم سخت بود و استدلالات عقلي بر اثبات مسالهاي زباني كه تابع ذوق و احساس و قرارداد است نه دقت نظرهاي عقلي، نميتوانست در انكار استعمال لفظ در بيش از يك معنا مرا قانع سازد. بعدها با بررسي بسياري از كتب اصول فقه شيعه و اهل سنت معلوم گشت كه موافقان اين نوع استعمال در طول تاريخ و در زمان معاصر اگر بيشتر از مخالفان آن نباشند، هرگز كمتر نبودهاند، و به نظر ميرسد دلايل آنها در جايگاه محكمتري، در مقايسه با دلايل مخالفان نيز قرار دارد. در مطالعات تفسيري نيز به دست ميآيد كه در ميان مفسران شيعه و نيز مفسران اهل سنت، كساني هستند كه از تعدد معنايي آيات شريفه قرآن سخت دفاع كردهاند. اين همه سبب شد كه در پي فرصتي مناسب باشم تا بهصورت گسترده و مبسوط دامنه اين بحث را در تفسير و علم اصول فقه دنبال كنم. هنگامي كه به رسم قاعده، ناگزير بودم طرح پژوهشي دكتري خود را ارائه دهم، فرصت را مغتنم شمرده موضوع چند معنايي در قرآن كريم را در قالب طرح رساله، و با عنوان "قرآن كريم و مساله استعمال الفاظ در بيش از يك معنا" ارائه دادم و اينك آن طرح پس از بازسازي و صرف وقت بسيار در اصلاح و تكميل و تلخيص آن با عنوان "چند معنايي در قرآن كريم" پيش روي شما قرار گرفته است.»
بر اساس مطالب كتاب، محور اصلي اين نوشتار بحث درباره ديدگاههاي دانشمندان در باب جواز يا عدم جواز چند معنايي است، اما در عين حال به برخي مباحث ديگر مرتبط با اين مساله نيز پرداخته شده است و در فصل آخر، درباره اصليترين محورهاي چند معنايي همراه با ذكر نمونههايي سخن به ميان آمده است.
مجموع مباحث كتاب در شش فصل عرضه شده است. در فصل اول كه به كليات بحث اختصاص يافته، مهمترين موضوع قابل توجه تعريفي است كه از معنا ارائه و سپس ساير مباحث بر اساس همان تعريف بنا نهاده شده است. پر واضح است تا تعريفي مشخص از معنا به دست داده نشود، اختلاف درباره جواز چند معنايي همچنان ادامه خواهد يافت و به جايي نخواهد رسيد. در باب تعريف معنا، از مجموع مباحث انجام شده در گذشته، دو برداشت كلي به نظر ميرسد؛ يك برداشت كه تابع محاورات عرفي اهل زبان است، معنا را كه همان قصد گوينده است، محدود ميكند به همان غرضي كه گوينده، با توجه به قراين حالي و مقالي و فضاي سخن، از كلامش در نظر گرفته است. نتيجه اين برداشت آن است كه با اندك تغيير در غرض گوينده، معناي يك لفظ يا جمله نيز تغيير ميكند و متعدد خواهد شد.
برداشت ديگر كه آن نيز معنا را همان مقصود گوينده ميشمارد، تابع تحليل عقلي متخصصان در زبان و زبانشناسي است. مقصود از تحليل عقلي آن است كه متخصصان در زبان و لغت براي به دست آوردن معناي واژه، پس از بررسي كاربردهاي مختلف يك واژه، آن واژه را از سياق استعمالش بيرون آورده، با قطع نظر از قراين لفظي و غير لفظي، معنايي ـ حتيالامكان ـ عام و مشترك ميان همه كاربردهايش را استنباط ميكنند و به عنوان معناي اصلي آن واژه در نظر ميگيرند و ساير معاني را به اين معناي عام و احيانا انتزاعي ارجاع ميدهند. بر اساس اين تحليل در بسياري موارد به جاي آن كه براي واژهاي معاني متعدد و متفاوت يافت شود، آن واژه داراي يك معنا اما از مصاديق متعدد برخوردار خواهد شد و در نهايت، مجال چند معنايي بسيار محدود ميشود يا اصلا مجالي براي آن يافت نخواهد شد، راهي كه مخالفان چند معنايي و استعمال لفظ در پيش از يك معنا با تكيه بر آن به انكار چنين استعمالي روي آوردهاند.
فصل دوم كتاب به بيان تاريخچه چند معنايي اختصاص دارد و در دو حوزه اصول فقه و تفسير پيگرفته شده است. در علم اصول فقه نيز با توجه به تفاوت سير مباحث در اصول فقه شيعه و اهل سنت، تاريخ بحث در اين حوزه در دو بخش جدا از هم آمده است. در اين بخش، پس از بررسي بيشتر كتابهاي اصول فقه شيعه و اهل سنت، موافقان و مخالفان اين مساله هردو معرفي شدهاند، اما در بخش تاريخچه بحث در تفاسير، بيشتر به بعد ايجابي قضيه نظر شده است، از اينرو تنها موافقان چندمعنايي معرفي شدهاند و با اشاراتي بسيار كوتاه از معرفي مخالفان گذشته است.
در فصل سوم با عنوان «مباني تاثيرگذار در چند معنايي» مساله تعدد معنا اعم از معاني حقيقي يا مجازي يا حقيقي و مجازي در كنار هم، به عنوان زيربناييترين پايه جواز استعمال لفظ در بيش از يك معنا معرفي شده و از اشتراك لفظي در لغت، مشترك معنوي، حقيقت و مجاز، كنايه و تعريض، معاني باطني قرآن و نقش هر يك در تعدد معنا و بسترسازي چندمعنايي سخن به ميان آمده است.
در فصل چهارم ديدگاههاي مختلف (چهار ديدگاه) درباره استعمال لفظ در بيش از يك معنا معرفي و بررسي شدهاند كه عبارتند از: ديدگاه قائل به عدم امكان و عدم جواز استعمال لفظ در بيش از يك معنا؛ ديدگاه قائل به امكان استعمال و عدم وقوع آن؛ ديدگاه قائل به جواز آن در زبان و لغت و عدم جواز و وقوع آن در قرآن كريم و بالاخره ديدگاه قائل به جواز و وقوع آن در زبان بهطور عام و در قرآن كريم بهطور خاص. در اين فصل ضمن نقد دلايل سه ديدگاه نخست، ديدگاه چهارم تاييد و اثبات شده است.
در فصل پنجم شواهدي از استعمال لفظ در بيش از يك معنا، در روايت معصومان نشان داده شده است. اين فصل در واقع به منزله تكمله براي فصل قبل و دليلي مستند در ميان روايات معصومان، براي اثبات ديدگاه چهارم است.
در فصل ششم گونههاي مختلف چند معنايي در قرآن كريم، با ذكر نمونههايي براي هر يك معرفي شده است. اين فصل ميتواند درآمدي باشد براي معرفي گستره چند معنايي در قرآن كريم و حوزههاي مختلفي كه ميتواند مجراي چند معنايي قرار گيرد و زمينهساز برداشتهاي مختلف از قرآن كريم باشد. نمونههاي ذكر شده در اين بخش معدود است، اما در قرآن كريم و روايات معصومان(ع) شواهد فراوان ديگري براي آن ميتوان يافت.
البته موانع و چالشهايي جدي نيز فراروي اين ديدگاه قرار دارد كه بيشتر به طبيعت زبان باز ميگردد. در اين فصل به برخي از اين چالشها اشاراتي شده است. گستره چند معنايي در اين فصل به طور كلي در دو محور ساختار جمله و واژگان جاي گرفته و زير مجموعههاي اين دو محور نيز معرفي شده است. در بخش چند معنايي در واژگان از سه نوع «واژگان اسمي»، «صيغه و هيئت كلمات» و «حروف» سخن به ميان آمده و براي هريك نمونههايي از قرآن كريم شاهد آورده شده است.
از منابع مورد استناد در تدوين اين اثر ميتوان كتابهاي قرآن كريم، كفايةالاصول، المعجمالوسيط، بديعالقرآن، تحريرالتحبير، البيان في غريب اعرابالقرآن، الانصاف، الفهرست، الخصائص، الاحكام في اصولالاحكام، التحرير والتنوير، تاويل مشكلالقرآن، لسانالعرب، المسائلالسفريه، مجازالقرآن، سايهها و لايههاي معنايي، فقه پژوهي قرآني، مفاهيم اخلاقي، مكاتب تفسيري، روششناسي تفسير قرآن، باطن و تأويل قرآن، زبان و تفكر، وجوه قرآن، التعريفات، تفسير تسنيم، دررالفوائد، شواهدالتنزيل و دهها عنوان كتاب ديگر را نام برد.
در انتهاي اين اثر، نمايهاي از آيات، روايات، اسماء مقدس، اعلام و كتابها نيز درج شده است.
چاپ نخست كتاب «چندمعنايي در قرآن كريم،(درآمدي بر توسعه در دلالتهاي قرآني)» در شمارگان 1000 نسخه، 306 صفحه و بهاي 32000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما