وی به سیری که غزل طی کرده، اشاره و تصریح کرد: در دورهای شاعران قصیدهسرا برای نشان دادن ذوق خود در شعر، قصیده را در ابتدا با غزل و آوردن تشبیب و نسیب آغاز میکردند. این روند تازمانیکه سنایی قالب غزل را مستقل میکند ادامه مییابد و چند شاخه را در غزل به وجود میآورد که یکی از این شاخهها به سعدی میرسد.
این استاد دانشگاه با تاکید بر این امر که سعدی غزل را به بالاترین درجه از نظر فصاحت، بلاغت و درونمایههای زبانی رسانده است اظهار داشت: برخی، غزل سعدی را غزلگونه (تغزل) خواندهاند و غزل حقیقی را از آن مولانا و حافظ دانستهاند. این درحالی است که این امر هیچ مبنای علمی ندارد و تنها بازی با کلمات بهحساب میآید.
وی در ادامه توضیح داد: حافظ که شاعری در نهایت فصاحت، بلاغت و عمق معناست نیز خود را دنبالهرو سعدی معرفی میکند و او را استاد سخن میخواند.
کاخی علت هجوم برخی از صاحبنظران ادبی به غزل سعدی را نپرداختن سعدی به دیگر مسائل در غزلش خواند و تشریح کرد: برخی معتقدند غزل باید آیینه وقایعی باشد که در پیرامون شاعر رخ میدهد. اما روی حقیقی غزل همان است که در غزل سعدی میبینیم. البته جور و ستم زمانه و مسائل اجتماعی نیز میتوانند در غزل انعکاس یابند چون نمونههایی در غزل معاصر از شاعرانی چون شهریار، سایه، حسین منزوی و قیصر امینپور.
وی افزود: سعدی نیز اشاراتی از این دست را گاه در غزلهایش آورده است. اما همانگونه که علی دشتی در کتاب خود با عنوان «در قلمرو سعدی» آورده، سعدی یک قلمرو دارد.
این پژوهشگر ادبی در تشریح قلمرو سعدی گفت: بخشی از قلمرو سعدی غزل است. اگر در جایی قصد نصیحت داشته، قالب دیگری را برای سخن گفتن در نظر گرفته است؛ چراکه تنها غزل نمیسراید و غزل او فقط غزل است.
وی یادآور شد: مولانا نیز باوجود همعصر بودن با حمله مغولها به ایران، در غزلهایش به این مساله نمیپردازد. از سوی دیگر باید در نظر داشته باشیم که سعدی نهایت فصاحت و عمق را در حوزه غزل وارد کرده و در این زمینه در اوج قرار گرفته است.
کاخی به خواندن غزلهای سعدی در دوران جوانی اشاره و تصریح کرد: من نیز در دوران جوانی تاحدودی نسبت به غزلهای سعدی بیتوجه بودم اما وقتی من و همسالان من تجربههای بیشتری کسب و جان کلام را به درستی درک کردیم، سعدی را در غزلسرایی والاترین شاعران یافتیم. به عنوان مثال محمدرضا شفیعیکدکنی و سایه، سعدی را در اوج سخنوری میدانند.
وی در ادامه با تاکید بر این امر که حافظ نیز بهترین غزلهایش را در پیروی از سعدی سروده است، گفت: حافظ در برخی از مواقع همان وزن و قافیههای سعدی را البته به مقتضی زمان خودش بهکار گرفته است.
مولف کتاب «قدر مجموعه گل» به گذشت بیش از 100 سال از عمر غزل در کشورهای اروپایی و آمریکایی اشاره کرد و توضیح داد: بسیاری از شاعران این کشورها در قالب «ghazal» شعر میگویند. رباعی و غزل دو قالب مختص زبان فارسی اند که در ادبیات فارسی تولد یافته و به سراسر دنیا رفتهاند. مانند هایکوهای ژاپنی که در کشورهای دیگر رواج یافتهاند.
وی با تاکید بر این موضوع که منظور از غزل تنها شعر عاشقانه نیست توضیح داد: اگر در غزل گذشته و معاصر گاه پراکندهگوییهایی دیده میشود، ضعف این قالب شعری نیست بلکه شاعر نتوانسته است از تمام ظرفیتهای قالب غزل بهره گیرد.
کاخی باردیگر به سعدی و ویژگی آثار او اشاره کرد و اظهار داشت: اگر در ارتباط با سعدی از «قلمرو سعدی» یاد میشود، به این دلیل است که سعدی اسیر قافیه نیست. زمانیکه میخواهد نصیحت کند به گلستان میرود یا قصیده میسراید. مطایبه و شوخیهایش را در بخش «مطایبات» میگنجاند. اما زمانی که میخواهد غزل بگوید تنها نگاه عاشقانه دارد. از اینروست که به عنوان یکی از 10 شاعر برتر جهان شناخته میشود.
وی افزود: سعدی پراکندهگویی نمیکند؛ چراکه در تمامی شاخهها و قالبهای زبانی تبحر دارد. اما حافظ تنها غزل را برای بیان اندیشههایش بهکار میگیرد، پس در مضمون غزلهایش گاه پراکندگیهایی دیده میشود.
این پژوهشگر ادبی در پایان، از سعدی به عنوان مرد مقتدر زمان خودش یاد کرد و گفت: حتی شاهان منطقه فارس نیز از پیروان سعدی بودهاند. در نتیجه، سعدی در پرده سخن نمیگفته و بسیار صریح سخن خود را بیان کرده است. برخلاف سعدی، حافظ تنها شاعر بود و قدرت مقابله با شاهان و اقویای زمان خود را نداشت و حریف افرادی چون امیر مبارزالدین نميشد. اگر غزل او اشارهای برخلاف میل این افراد داشت، برایش دردسر ساز میشد. بر همین اساس مجبور به مدحگویی از افرادی چون حاجی قوام بوده است تا به روز حادثه نجاتبخش او شوند.
نظر شما