كتاب «اخلاق در نهجالبلاغه» نوشته سيدحسين هاشمي از سوي موسسه بوستان كتاب تجديد چاپ شد. اين اثر، گوشههايي از مطالب اخلاقي در نهجالبلاغه است كه در قالب كلمات و جملات اعجابانگيز، بيماريهاي اخلاقي و خطر آنها و راههاي درمان را به همه انسانها ارائه ميدهد.\
بخش نخست كتاب به بيان خطر حركت در سايه نفس اماره پرداخته و راههاي مقابله و درمان آن را بيان كرده است. در فصل دوم، آثار شكمبارگي و راه درمان اين بيماري نشان داده ميشود. در فصل سوم درباره شهوتطلبي، خطرات رذيله و راههاي مقابله با آن سخن رفته است.
بخش دوم هشت فصل دارد كه در فصل نخست، علاوه بر تشريح خطر بيماري كبر كه آثار فردي، اجتماعي و سياسي آن ميتواند فرد و جامعه را نابود كند، به علتهاي ابتلا به اين بيماري و درمان آن پرداخته شده است. فصل دوم به بيان فخر پرداخته است. فصل سوم، بررسي عصبيت را عهدهدار است. در اين فصل، علاوه بر آثار تخريبي عصبيت، به ريشههاي آن اشاره شده كه جهل از مهمترين آنها به شمار ميرود. در فصل چهارم، درباره حرص، نكوهش و درمان آن سخن رفته است. از علتهاي مهم ابتلا به اين بيماري، بدگماني به خداست. فصل پنجم، درباره حسد نوشته شده. در نكوهش اين بيماري همين بس اگر شدت بگيرد، باعث ايجاد قتل ميشود. در فصل ششم، به بيان عجب پرداخته و در نكوهش و مفاسد آن سخن رانده شده است و در نهايت، منشا و راه درمان آن ذكر شده كه از مهمترين راههاي درمان آن، درك خطر عجب است. فصل هفتم با محور «رياست» علاوه بر نكوهش اين رذيله اخلاقي، عوامل ايجاد ريا و درمان آن ذكر شده و نشانههاي رياكار نيز آمده است. فصل هشتم، در خصوص غضب است. در اين فصل، عوامل خشم و راه درمان آن بيان ميشود.
بخش سوم، درباره رذايل زبان است كه هفت فصل دارد. فصل نخست، درباره غيبت و نكوهش آن است و در آن، ريشهها و انگيزههاي غيبت كننده بيان و در پايان به بيان درمان اين بيماري پرداخته ميشود. فصل دوم، به بيان تعريف دروغ، نكوهش و راه درمان آن پرداخته است. ياد دوزخ از مهمترين راههاي درمان آن به حساب ميآيد. فصل چهارم، درباره تهمت است كه ريشههاي بروز و ظهور آن بيان شده است. بهترين راه درمان شخص مورد اتهام، دوري از مواضع اتهام است. فصل پنجم، عهدهدار بحث سخنچيني است. در اين فصل ضمن نكوهش سخن چيني، تفاوت آن با سعايت بيان شده و در پايان به راه درمان اشاره شده است. فصل ششم، به تشريح مضرات ناسزاگويي اختصاص دارد كه علاوه بر تعريف و نكوهش آن، به درمان اين بيماري نيز اشاره شده است. از مهمترين راههاي درمان، ياد معاد است. فصل هفتم، در خصوص استهزاست. در اين فصل نيز، به تعريف، نكوهش و راه درمان آن پرداخته ميشود.
بيترديد جايگاه نهجالبلاغه در ميان نوشتهها، همانند جايگاه اميرالمومنين(ع) در ميان بشر است. اگر مقام علي(ع) بعد از پيامبر(ص) است، نهجالبلاغه علي(ع) هم برادر قرآن و در رتبه بعد از او قرار دارد؛ چنانچه در كلام نبوي، پيامبر(ص) شهر علم، و علي(ع) درب آن است.
نهجالبلاغه در بيان توحيد فروزشي دارد كه فحول كلام و حكمت را متحير ساخته است، آنگونه كه آمده: «ما وحده من كيفه و لا حققته اصاب من مثله و لا اياه عني من شبهه و لا صمده و لا من اشار اليه؛ آن كس كه كيفيتي برايش قائل شود، او را يكتا ندانسته و كسي كه براي او مانند قرار دهد، به حقيقتش پينبرده و هركس او را شبيه چيزي بداند، به مقصد نرسيده است.» چنان كه كلامش در بيان نبوت و معاد، ايمان و يقين، راه رستگاري و دامهاي شيطان و خطراتي كه سعادت بشر را تهديد ميكند ـاعم از هواي نفس، جاذبههاي دنيا، صفات كبر، فخر و رياـ بعد از قرآن بينظير است. اين كتاب را به حق «اخالقرآن» ناميدهاند. او كه هاروني است براي موسي(ع) در پيشبرد اهداف قرآن، تا دردهاي روحي بشر را شفا دهد، چراغ هدايت را در ميان آشوبهاي سياسي ـ اجتماعي و انحرافات فردي در مسير سعادت بشر روشن كند و او را از تاريكيها و فتنهها رهايي بخشد.
به عقيده نويسنده، عظمت نهجالبلاغه را ميتوان در دفاع از مظلوم و دشمني با ظالم يافت: «والله لو اعطيت الاقاليمالسبعة بما تحت افلاكها علي ان اعصيالله في نمله اسلبها جلب شعيرة ما فعلته؛ سوگند به خدا! اگر اقليمهاي هفتگانه را در اختيار من بگذارند، با آن چه در زير آسمانهاست به من بدهند، تا خدا را نافرماني كنم كه پوست جويي را از مورچهاي ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد.»
در قسمتي از مقدمه كتاب حاضر آمده است: «نهجالبلاغه دارويي است كه عارفان و عالمان روشنضمير وقتي به اين نسخه شفابخش رسيدهاند، دست از او برنداشته و درمان خويش را در آن يافتهاند كه از آن جمله ميتوان به علامه و فيلسوف شهيد مرتضي مطهري اشاره كرد. او مينويسد: "از كودكي با نام نهجالبلاغه آشنا بودم و آن را در ميان كتابهاي مرحوم پدرم ـاعليالله مقامهـ ميشناختم. پس از آن، در تمام مدت تحصيل، نام نهجالبلاغه بعد از قرآن، بيش از هر كتاب ديگر به گوشم ميخورد؛ اما با دنياي نهجالبلاغه بيگانه بودم... به اصفهان رفتم و تصادف كوچكي مرا با فردي آشنا با نهجالبلاغه آشنا كرد. دست مرا گرفت و اندكي وارد دنياي نهجالبلاغه كرد. آن وقت بود كه عميقاً احساس كردم اين كتاب را نميشناختم... چهره نهجالبلاغه در نظرم عوض شد، مورد علاقهام قرار گرفت، محبوبم شد."»
گردآوري نهجالبلاغه به همت عالمي از سلاله سادات، مرحوم سيد رضي صورت گرفت. سيد رضي(متولد 359 هجري قمري و متوفاي 406 هجري قمري) نامش محمد، كنيهاش «ابوالحسن»، دومين پسر دانشمند «حسينبن احمد» ملقب به «طاهر ذوالمناقب»بود. لقب وي «رضي» است كه فارسي زبانان او را «سيدرضي» ميخوانند.
سيدرضي از خاندانهاي بزرگ علمي، ديني و پارساي شيعه اماميه، وابسته به دودمان پاك پيغمبر(ص)، سلاله اميرالمومنين(ع) و فاطمه زهرا(س) بانوي بانوان جهان است. در خانواده او مردان و زنان دانشمند و بزرگوار بلند آوازه زياد بودهاند. وي در نيمه دوم قرن چهارم ميزيست و نسب او از جانب پدر با پنج واسطه به حضرت موسيبن جعفر امام هفتم(ع) ميرسد(محمدبن حسينبن موسيبن محمدبن موسيبن ابراهيم مجاب فرزند بزرگوار امام موسي كاظم"ع"). او از جانب مادر نيز علوي است و نسب او مانند پدر به حضرت امام حسين(ع) منتهي ميشود. در حقيقت او از طرف پدر و مادر «حسيني» است. مادر وي (فاطمه) نواده ناصر كبير است كه با چهار واسطه، به حضرت امام زينالعابدين(ع) نسبت ميرساند.
سيدرضي بعد از سي سالگي در مدت كمي قرآن را حفظ كرد. وي عالم، اديب، عفيف، شريفالنفس، داراي همت عالي، ملتزم به دين و قوانيناش بود و از هيچ كسي جايزه يا صله قبول نميكرد. در عظمت وي همين بس كه او سخنان اميرالمومنين(ع) را به نام نهجالبلاغه تدوين كرد.
در انتهاي اين اثر، علاوه بر كتابنامه، نمايهاي از آيات و روايت، زينتبخش كتاب حاضرند.
چاپ دوم كتاب «اخلاق در نهجالبلاغه» در شمارگان 1000 نسخه، 276 صفحه و بهاي 46000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما