به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)،دکتر زهره زرشناس يکي از پژوهشگران حوزه فرهنگ و زبانهاي باستاني است که در سالهاي اخير، آثاری درباره زبان و ادبيات و مطالعات سغدي، ميراث ادبي روايي در ايران باستان، جستارهايي در زبانهاي ايراني ميانه شرقي منتشر کرده است. نشست شهر كتاب مركزي به بررسي كارنامه زبانشناسي زرشناس اختصاص داشت.
کتاب «تيشتر يشت» نوشته زهره زرشناس يکي از بزرگترين «يشت»هاي اوستا را مورد بررسي قرار داده است. «يشت» به معناي «پرستش و نيايش» و از نظر لغوي با واژه کهن «يسن» و واژههاي جشن «ايزد» در زبان فارسي هم ريشه است. مجموعه يشتها، نام بخشي از کتاب اوستا و شامل سرودهايي در ستايش خدايان قديم ايراني نظير آناهيد، مهر و تيشتر است.
نويسندگان اين کتاب کوشيدهاند تا برگردان فارسي واژه به واژهاي از متن اوستايي در اختيار پژوهندگان ايراني قرار گيرد. اين مجموعه شامل 21 يشت است که تيشتريشت، يشت هشتم از اين مجموعه در توصيف ستاره تيشتر است. ستاره تيشتر در اوستا ايزد باران است و نامش در بخش هاي مختلف اوستا آمده است.
افزون بر نام ايزد باران، تيشتر نام چهارمين ماه سال در تقويم ايران باستان و سيزدهمين روز هر ماه است که در زبان فارسي زردشتيان تقارن روز تير و ماه تير را «جشن تيرگان» مينامند و در اين جشن در کنار آبهاي جاري و رودخانهها و باغها به نيايش و شادماني ميپردازند و بر يکديگر آب ميپاشند.
تيشتر يشت، داراي 16 کرده مشتمل بر 62 بند است. تعداد ابيات در هر کرده ثابت نيست. بيت نخست هر کرده با عبارت: «تيشتر، ستاره رايومند فرهمند را ميستاييم» و بيت آخر آن با عبارت «به سبب شکوه و فرهاش...» آغاز و اين دو عبارت ترجيع بندوار تکرار ميشود.
بندهاي 1 تا 12 به توصيف ستاره تيشتر با آپوش، ديو خشکسالي اختصاص دارد، بندهاي 35 به بعد، در ستايش تيشتر و توصيف کارهاي نيک اين ايزد است و توصيه شده است که مردم او را آنگونه که شايسته اوست ستايش کنند تا از قحطسالي، سياهدشمن، بيماري و غيره در امان باشند.
در بند 36، از طلوع ستاره تيشتر در پايان سال سخن به ميان آمده است که به نظر رايخلت با توجه به واژه اوستايي ميانسال، به احتمال منظور از پايان سال، روز انقلاب تابستاني (ميانه ماه تير) است.
«زن و واژه: گفتارهايي درباره زنان و زبان سغدي» ديگر كتاب زرشناس است. اين مجموعه حاوي مقالاتي است در باب زنان و زبان سغدي. در مقاله نخست با عنوان «القاب شاهدختها و شاهبانوان سغد» از شاهدختهاي سغدي كه وارث تاج و تحت بودهاند، از همسران گوناگون شاهان سغد كه مرتبه و منزلتهاي مختلفي داشتهاند، از نقش ملكه بر سكههاي سغدي و از خاتون بخارا كه مدت 15 سال بر سرزمين سغد فرمانروايي كرده، سخن به ميان آمده است.
در مقاله دوم سخن درباره بانواني است كه دوشادوش مردان به بالاترين مراتب ديني رسيدهاند و اين امر در هر سه گروه متن سغدي (بودايي، مانوي و مسيحي) مشاهده ميشود، در بخش ديگر كتاب مقالهاي با عنوان «سغدي، زبان ميانگان براي انتقال قصههاي كهن» درج شده است. زيرا سغديان مردمي بازرگان بودند كه در طول جاده ابريشم به كار بازرگاني و انتقال كالا از چين به ايران و هند مشغول بودند و چون پيرو ادياني همچون بودايي، مسيحي و مانوي بودند به تبليغ اين اديان و در نتيجه انتقال مفاهيم فرهنگي پرداختهاند.
موضوع يكي ديگر از مقالات كتاب بررسي ساختار توانشي در زمان سغدي ـ يكي از مباحث پيچيده دستور زبان سغدي و مقايسه آن با زبان بلوچي است. در بخش انتهايي كتاب نيز واژههايي سغدي چون اهريمن، آوازه، فر، ديو، حوض و كشاورز هريك در قالب مقالهاي تبيين شده است.
در اين كتاب آمده است كه زبان و فرهنگ، دو مقوله متاثر از يكديگرند. زبان به منزله جزئي از فرهنگ جامعه، هم در ساختار و اجزاي خويش و هم در كاربرد، از ارزشهاي فرهنگي جامعه تاثير ميپذيرد و حتي در مراتبي، با آنها شكل ميگيرد و متقابلا در تكوين و توسعه فرهنگ و هويت بخشيدن نقش تعيينكننده دارد. زبان، نه تنها نشاندهنده نگرش فرهنگي سخنگويان معاصر است كه نگرش فرهنگي گذشتگان را نيز مينماياند. متنها و داستانهاي كهن، منابع ارزشمند و درخور توجهي براي بررسي برخي مسائل فرهنگياند.
کتاب «دستنامه سغدي» (دستور زبان سغدي) ديگر كتاب زرشناس است، زبان سغدي از قرن 2 تا قرن 12 ميلادي (اواخر سلسله ساماني) در ايران رواج داشته و نوعي زبان ميانجي در آن دورهها به شمار ميآيد.
اين كتاب در دوره کارشناسي ارشد و دکتري رشته فرهنگ و زبانهاي باستاني، راهگشاي دانشجويان است و حاصل تجربيات و پژوهش طولاني زرشناس در حوزه زبانهاي باستاني، به ويژه زبان سغدي است. زبان سغدي زبان بينالمللي حوزه فرهنگي جاده ابريشم در جهان باستان به شمار ميآيد.
زبان سغدي قرنها کارکردي مانند زبان انگليسي امروز داشته و به نوعي زبان ميانجي تجار جاده ابريشم بوده است. اين نخستين کتابي محسوب ميشود که با توجه به يافتههاي اروپاييان در حوزه دستور زبان سغدي تاليف شده است.
موقعيت اين زبان در ايران باستان و زمان سامانيان، براي کساني که به زبانهاي آغازين فارسي، زبان شاهان و اميران ساماني علاقهمندند، بسيار جذاب است. چون اين زبان از قرن دوم ميلادي تا قرن 12 يا 13 ميلادي زبان ميانجي فارسي بوده است.
ديدگاه زرشناس بر نقش اين زبان در شکلگيري زبان فارسي و جايگاه آن در مواجهه با زبانهاي بيگانه وارد شده به زبان فارسي چنين است كه اين زبان از نظر واژهسازي و واژهگزيني به زبان فارسي کمک شاياني ميکند و قادر است از جهات زيادي آن را در مقابل هجوم بسياري از واژههاي بيگانه محافظت کند.
به باور اين استاد دانشگاه، ما در زبان سغدي اصطلاحات و لغات بسياري داريم که ميتوانند به صورت معادل در دستور زبان فارسي به کار روند. همچنين اين زبان گويشهايي فلات پامير را نيز تقويت ميکند.
كتاب ديگر زرشناس «ميراث ادبي روايي در ايران باستان» نام دارد. در اين كتاب به معرفي ميراث ادبي روايي زبانهاي ايراني در ايران باستان (ايران پيش از اسلام) پرداخته ميشود. محدوده تاريخي پيش از اسلام بر اساس روش معمول زبانشناسي تاريخي به دو دوره باستاني و ميانه بخش شده است.
در دوره باستاني ميراث ادبي روايي چهار زبان مادي، سكايي، فارسي باستان و اوستايي و در دوره ميانه ميراث ادبي روايي دو زبان پهلوي اشكاني و فارسي ميانه از گروه غربي زبانهاي ايراني در اين كتاب معرفي ميشود.
«زبان و ادبيات ايران باستان» كتاب ديگر زرشناس است. در اين كتاب زبانهاي ايراني دوره باستان كه از قديمترين زمان تا فروپاشي شاهنشاهي هخامنشي كاربرد داشتهاند شرح داده شده است. چهار زبان مادي، سكايي، فارسيباستان و اوستايي از جمله اين زبانهاست.
از دوره باستان افزون بر اطلاعات اندك و اشارههايي كه به ادبيات شفاهي زبانهاي مادي و سكايي درمآخذ باستاني شده است، آثار ادبي مكتوب دو زبان اوستايي و فارسي باستان برجاي مانده است و نيز از فعاليت ادبي درخشاني كه سغديان، پارتيان و بلخيان در دوره ميانه داشتهاند ميتوان دريافت كه اين ايرانيان، گونههاي ادبي يا دست كم ادبيات شفاهي را در دوران باستان بارور ساختند ولي از آثار ادبي آنان اطلاعاتي در دست نيست.
دکتر زهره زرشناس در آذرماه سال 1335 در تهران چشم به جهان گشود. پس از دريافت مدرک فوق ليسانس فرهنگ و زبانهاي باستاني از دانشگاه تهران، در سال 1357 با كسب رتبه نخست در آزمون ورودي (کنکور) دانشگاه تهران در دوره دکتراي فرهنگ و زبانهاي باستاني به تحصيل پرداخت و در سال 1365 موفق به اخذ مدرک دکترا از دانشگاه تهران شد.
زرشناس از سال 1357 عضو هيئت علمي فرهنگستان زبان ايران و پس از پيروزي انقلاب اسلامي به ترتيب استاديار موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي و دانشيار و استاد پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي بوده است. از سال 1368 تاکنون به تدريس در مقاطع کارشناسي ارشد و دکترا در پژوهشگاه علوم انساني، دانشگاه تهران، دانشگاه آزاد اسلامي ( واحد علوم و تحقيقات ) و بنياد ايران شناسي اشتغال دارد و تاکنون راهنمايي و هدايت بيش از 100 پايان نامه کارشناسي ارشد و دکترا را بر عهده داشته است.
دکتر زرشناس با تأليف بيش از 80 مقاله در مجلات علمي ايراني و خارجي و تأليف 5 کتاب در سال 1380 موفق به کسب درجه استادي شده و عضو چندين انجمن علمي ايراني و خارجي مانند انجمن ايرانشناسان اروپا (SIE) از سال 2006، انجمن زبانشناسي و انجمن ايرانشناسي است.
چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۳:۱۰
نظر شما