به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، اين اثر، جايگاه و مقام رفيع و منيع مولود قدسي زهراي مرضيه(س) و مصائبي كه بر آن حضرت وارد شد را از ميان متون اهل سنت استخراج و ارائه كرده است.

همه فرق و مذاهب اسلامي، به خدا، قرآن و پيامبر مكرم اسلام(ص) ايمان دارند و بر پايه قرآن كريم، هركس شهادتين (اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله) را بر زبان جاري سازد، مسلمان است. اتفاقاتي كه امروز ميان مذاهب به ويژه مذاهب شيعه و سني ديده مي‌شود، نمي‌توان واژه اختلافات را بر آن گذاشت، چرا كه اين اختلافات بسيار ناچيز است.

جداي از مساله تاريخي وقايع اسلام كه بر اساس متون شيعه و سني اتفاق افتاده و همه مسلمين آن را قبول دارند؛ اين ديگر ربطي به شيعه بودن يا سني بودن ندارد. جالب اين‌جاست كه بيشتر اين وقايع برمي‌گردد به فرهنگ آداب و سنن قوم عرب. همان قومي كه در آيه شريفه قرآن آمده است: «الاعراب اشد كفرا و نفاقا؛ عرب از كفر و نفاق بدتر است» اين آيه نشان مي‌دهد كه هم پيامبر مكرم اسلام(ص) و هم خداوند مي‌دانستند كه قوم عرب چه قومي است؟! قومي كه هيچ‌گاه علم را نفهميد، انديشه را نفهميد و حتي دين مبين اسلام را نيز نفهميد. ابن‌خلدون در مقدمه تاريخ‌اش مي‌نويسد قومي كه اسلام را فهميد و آن را در جهان انتشار داد؛ ايراني‌ها بودند. به جز ايراني‌ها، هيچ قومي به نشر و تبليغ اسلام اقدام نكردند. 

بر اساس مطالب كتاب، منشا همه كتاب‌هاي حديثي شيعه و سني و همه مذاهب اسلامي به ايران و مردم ايران برمي‌گردد، ايرانياني كه پيامبر(ص) در شان آنان فرمود: «اگر علم در ثريا بودي همانا ايرانيان به آن دست يازيدندي.» بر همين اساس، عرب، قومي وحشي و غير متمدن بود كه حتي با آمدن دين اسلام به طور موقت آن را درك كردند و بلافاصله پس از رحلت نبي مكرم اسلام(ص) بيشتر اعراب از دين برگشتند و آنان كه مسلمان باقي ماندند به آداب و سنن دوران جاهليت برگشتند. امروز نيز در بيشتر كشورهاي عربي، متاسفانه اسلام آمريكايي جاري است نه اسلام ناب محمدي!!

تاريخ زندگي فاطمه(س) تجسم مصائب است. او در زندگي كوتاه مدت خود كه به 20 بهار نرسيد؛ غم‌ها و غصه‌هاي فراواني را چشيد كه روزگار تحمل آن را ندارد. چنان‌چه فاطمه(س) خود مي‌فرمايد: «اگر مصائب وارده بر من به روزهاي روشن وارد مي‌گشت، آنها را به ظلمت و تاريكي مبدل مي‌ساخت».

فاطمه(س) وقتي كه ديده به جهان گشود، خانه رسالت امنيت نداشت و مورد تهاجم اوباش قريش بود، زيرا آنان با سنگباران شديد، اهل‌بيت پيامبر(ص) را به وحشت و اضطراب مي‌انداختند.

از عمر دختر گرامي پيامبر(ص) هنوز بيش از سه سال نگذشته بود كه محاصره اقتصادي، سياسي و اجتماعي قريش پيش آمد و رسول خدا(ص) و ساير بني‌هاشم از خطر دشمن به شعب ابوطالب پناه برده و سه سال تمام در برابر آفتاب سوزان -‌بدون لوازم زندگي- خاطرات تلخي را به ثبت رساندند.

فاطمه(س) همه اين تلخي‌ها را چشيد و خود را براي مصائب بزرگتر و بيشتر آماده ساخت، تا اين كه در پنج سالگي به سوگ مادر نشست و توانش به ناتواني تبديل شد. چنان‌چه امام صادق(ع) در اين باره مي‌فرمايند: «فاطمه(س) بعد از فوت خديجه بي‌تاب شد و دامن پدر را گرفت و مرتب به دور او مي‌گرديد و مي‌گفت: "مادرم كو؟!"».

وضع رقت‌بار فاطمه(س) طوري بود كه پيامبر خدا(ص) نمي‌توانست او را آرام كند و نمي‌خواست دل دختر را در فراق هميشگي مادر، بيشتر بشكند... سرانجام پيك وحي در رسيد و با سلام و پيام خدايي، فاطمه(س) را آرام ساخت.

به هر تقدير، زندگي حضرت فاطمه(س) و حضرت علي(ع) با عزت و صميميت گذشت تا اين كه رسول خدا(ص) به ملكوت اعلي پيوست. از اين زمان تا زماني كه وي به ديار حق شتافت، حضرت فاطمه(س) خندان ديده نشد. زيرا در اين زمان دو مساله اساسي پيش آمد: جريان سقيفه و ماجراي فدك.

اين دو موضوع، در واقع حادثه‌هايي مهم در تاريخ اسلام به شمار مي‌رود كه به ظهور و بروز ديدگاه‌هاي مختلف درباره رهبري اسلامي منجر شد كه بي‌شك به رشد و اعتلا و شكوفايي دين مبين اسلام، صدماتي وارد كرد. به هر حال چون اين كتاب به مصائب حضرت زهرا(س) اختصاص دارد، شايسته است به پژوهش برادر ديني‌مان، دكتر فاروق صفي‌زاده، استاد دانشگاه توجه ويژه‌اي شود، زيرا وي تا حد زيادي توانسته است از ميان صدها روايت ضد و نقيض و گزارش‌هاي سره و ناسره، با تكيه بر اسناد و مدارك منطقي و مدلل به پژوهش و ارايه تمامي ابعاد و زواياي آن بپردازد. 

دكتر فاروق صفي‌زاده در بخشي از پيشگفتار كتاب حاضر مي‌نويسد: «اينجانب كه خود از مجتهدين اهل سنت مي‌باشم (مذهب شافعي) بر اساس روايات و متون اهل سنت به مصائب حضرت فاطمه زهرا(س) دخت گرامي پيامبر مكرم اسلام پرداخته‌ام و همه متن‌ها را از متون اهل سنت برگزيده‌ام و از متون شيعه نيز سودهايي جسته‌ام. اميدوارم همه فضلا و دانشمندان اهل سنت، بدون تعصب مذهبي و ديني، اين اثر را مطالعه كنند و اگر نقدي داشته باشند، آن را به نشاني مولف بفرستند كه در چاپ‌هاي بعدي، نقد آنان بدون سانسور و عينا به چاپ مي‌رسد. قضيه فدك و سقط جنين حضرت محسن و غدير خم، عينا در متون اهل سنت درج شده است. اميدوارم با اين آثار، علماي دو گروه شيعه و سني بتوانند به وحدت كلمه و همبستگي دست پيدا كنند همان گونه كه خداوند مي‌فرمايد: "واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا". هدف من از نوشتن اين كتاب ايجاد وحدت ميان شيعه و سني بوده است. هدف جانبداري از تشيع يا مذهب خاصي نيست. چشم به راه نقدهاي علمي علما و فضلاي دو گروه (شيعه و سني) در اين زمينه هستم».

چاپ نخست كتاب «مصائب حضرت زهرا(س) در متون اهل سنت» در شمارگان 2000 نسخه، 434 صفحه و بهاي 65000 ريال راهي بازار نشرشد.