چاپ نخست جلد سوم كتاب «تفسير القرآن الكريم: تفسير سوره بقره(2)» تاليف صدرالدين محمد شيرازي(ملاصدرا) به تصحيح، تحقيق و مقدمه محسن بيدارفر و با نظارت آيتالله سيدمحمد خامنهاي، از سوي انتشارات بنياد حكمت اسلامي صدرا منتشر و روانه بازار نشر شد.\
صدرالدين محمدبن ابراهيم شيرازي كه در ميان عامه مردم به ملاصدرا مشهور است، از همان دوران زندگيش در ميان اهل دانش به «صدرالحكماء» و يا «صدرالمتالهين» نام گرفت. تولد وي حدود سال 979 هـجري قمري در شيراز بوده است. وي در كنار پدر كه يكي از اشراف آن ديار بود و ظاهرا در سمت وزارت سلطان وقت اشتغال داشت، تحصيلات مقدماتي را به پايان رسانيد و پس از فوت پدر، موطن اصلي خود را به قصد ادامه تحصيل، ترك و به اصفهان عزيمت كرد. آن روز اصفهان، عاصمه كشور ايران و مركز حكومت سلاطين صفويه بود و از اين رهگذر، از جهت علوم نقليه و عقليه رونق فراوان داشت. ملاصدرا علوم عقليه را از محضر حكيم عصر خويش، سيد محمدباقر معروف به ميرداماد، و علوم نقليه را از محضر نادره عصر خويش، شيخ بهاءالدين محمد عاملي فرا گرفت، و موفق شد كه از هردو استاد خود اجازه محكمه دريافت كند.
وي پس از كسب فضائل علمي و احساس فراغت از تحصيل، اصفهان را ترك و به شيراز، موطن خود مراجعت كرد؛ و چنانكه عادت ديرينه ابناء عصر قديم و حديث همين است، محسود بعضي از مدعيان علم واقع شد و به قدري مورد تعدي و ايذاء و اهانت آنان قرار گرفت كه در نتيجه از شيراز خارج شد و در يكي از قراء اطراف قم به نام كهك سكني گزيد و باب خويش را بر اغيار بست و سالها در كمال عزلت و انزوا به مجاهده و انجام رياضات و تزكيه و تصفيه نفس پرداخت، تا آنكه توانست در سايه تحمل مشقت و سعي و تلاش از درون خويش، دريچهاي به عالم قدس بگشايد و آنچه از حقايق علمي را كه از راه استدلال و برهان ميتوانست بدست آورد و پيش از آن بدست آورده بود، از طريق مكاشفه، مشاهده كند.
ملاصدرا پس از طي مراحل سير و سلوك و وصول به كمال نفساني، به تاليف و تصنيف، تعليم و تربيت و تاسيس مكتب فلسفي خويش پرداخته و تا آخر عمر به همين امر اشتغال داشته است. حسب اسناد و مدارك موجود، وي آخرين بخش از زندگي پربركت خويش را در قم گذرانده و قبل از آن در شيراز و در مدرسهاي كه امروز به مدرسه خان مشهور است، تدريس ميكرده، كه عليالظاهر شاگردان خاص ايشان نظير مرحوم فيض كاشاني و عبدالرزاق لاهيجي (دو داماد او) علاوه بر قم در آنجا نيز درس ايشان را درك كردهاند. شيخ حسين تنكابني، ملامحمد ايرواني، شاه ابوالولي شيرازي و ميرزا ابراهيم و قوامالدين احمد (دو فرزند او) نيز از شاگردان نامدار ايشان هستند.
ملاصدرا و تفسير قرآن
بيشتر تفاسيري كه بر قرآن نوشته شده ـبلحاظ اهميت موضوع و عظمت محور آن، يعني كلام و كتاب الهيـ داراي اهميت و احترام ميباشد اما در اين ميان، تفسير صدرالمتالهين حكيم ملاصدرا امتياز و ويژگي بيشتري دارد كه به سبب امتيازات كتاب و شخصيت والاي مولف آن است.
با يك بررسي ميتوان اثبات كرد كه كمتر مفسري به تفسير كلام الهي پرداخته كه داراي اين عمق و گستره دانش اكتسابي و ارج معرفت شهودي و الهامي باشد كه در صدرالمتالهين بوده و در عين حال سليقه و ذوق ادبي و نگاه عرفاني و فلسفي او را داشته باشد و با نگاهي آميخته با همه اين مزايا و مكارم، به كلام الهي نظر كند و يافتههاي شهودي و شخصي خود را در قالب شرح و بيان علمي و ذوقي قرآن بيان كند.
با وجود يكدست نبودن تفسير قرآن صدرالمتالهين، به سبب تصنيف آن در دورههاي مختلف عمري خود، باز روح حاكم بر آن، روحي واحد است و سيماي مولف و خاستگاه كلام او را نشان ميدهد.
صدرالمتالهين با پشتوانه آنچه كه بنا كرده بود، وارد تفسيرنويسي شده است. اين تفسير پرداخت سالهاي آخر عمر شريف اوست، و پرواضح است كه او به هنگام آغاز، آن دستاوردهاي پيشين خود را همراه داشته است، و از نتايج كوششهاي پيشينيان نيز كه در هموار ساختن اين مسير كوشيدهاند بهرهمند شده است.
ملاصدرا طرحي كه براي نوشتن تفسير داشته، همان است كه به اشاره ميگويد: «تفسيري كه چشم مردمان مانند آن را نديده باشد.» يعني ميخواسته است تفسير او از طرفي سرآمد تفاسير گذشته باشد، و از طرفي كفه سنگين بحث در اين تفسير با مباحث توحيدي باشد، و ديگر مسائل به عنوان پيشدرآمد مورد مطالعه قرار گيرد؛ از اينرو روش ورود و خروج او در تفسير، همان روشي است كه در كتاب حكمت متعاليه پي ميگيرد، و خود در بيان اين روش چنين گفته است: «در آغاز و نيمه راه هرمبحثي، ما نيز همچون ديگران پيش ميرويم، تا خواننده در آغاز با مطالبي كه از پيش با آنها آشنايي دارد برخورد كند و از همان ابتدا در برابر ما جبهه نگيرد، ولي در پايان، راه خود را ميرويم و سخن ويژه خود را آشكار ميكنيم.»
نمايي از اين روش را نيز در آغاز ورود به تفسير سوره فاتحه اظهار ميكند و در بيان روشي كه مفسر بايد پي بگيرد، چنين ميگويد: «آن كه ميخواهد در ژرفناي اقيانوس قرآن فرو رود، ميبايد نخست ديگر تفاسير را بنگرد، و از پندار هرگروهي آگاه شود، و اسرار هرمذهبي از مسلمانان را به دست آورد، و آنگاه در اين درياي بيپايان فرو رود، تا گوهرهايي گرانبها از اين غواصي به چنگ آرد.»
بناي تفسير ملاصدرا بر اين است كه قرآن براي استفاده همه طبقات مردم نازل شده است و ويژه گروه خاصي نيست، و يكي از وجوه اعجاز قرآن نيز همين است كه همگان با هرمقدار درك و فهم ميتوانند از اين كتاب آسماني بهره گيرند؛ پس بايد يك تفسير، تمامي طبقات را زير پوش بگيرد، ولي به گونهاي كه خواننده را تعالي بخشد و نه اين كه او را در همان حد نگهدارد.
اين مجلد، دومين جلد از تفسير سوره بقره است كه ملاصدرا در آن، آيات 23 تا 37 را شرح و تفسير ميكند.
چاپ نخست كتاب «تفسير القرآن الكريم: تفسير سوره بقره» (جلد سوم) در شمارگان 2000 نسخه، 509 صفحه و بهاي 155000 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما