مترجم كتاب «شكوي الغريب» در نشست بررسي اين كتاب گفت: عين القضات نظير كانت، نقاد عظماي عقل بشري است، اما آراي او نه تنها مورد استقبال قرار نگرفت، بلكه موجبات سربدارياش را نيز فراهم آورد! او محكوم شد، زيرا در زمان افول منحني علم ميزيست و برخلاف جهت آب شنا ميكرد.
محمدخاني در ابتداي اين جلسه شخصيت و تفكر عينالقضات را پيچيده برشمرد و گفت: او نيز نظير حلاج و سهروردي، مقتول افكارش شد.
وي با اشاره به تاثيرگيري فراوان عين القضات از احمد و امام محمد غزالي گفت: تمهيدات، شكوي الغريب و زبده الحقاق از جمله مهمترين آثار او شناخته شدهاند. رساله شكوي الغريب شامل دفاعيات او در زندان است. ترجمه «جمشيدنژاد اول» از اين اثر نيز در واقع ترجمه دوم اين اثر به شمار ميآيد. اين رساله به زبانهاي فرانسه و انگليسي نيز ترجمه شده است. همچنين كتابهاي متعددي درباره عين القضات به فارسي منتشر شدهاند.
مدير شهر كتاب ادامه داد: اتهاماتي كه به وي زده ميشد، مربوط به تفكرات او در باب اتحاد خالق و مخلوق، عقيده به امام معصوم، رويت خداوند، اعتقاد به تصوف و نياز به مريد شيخ، مساله ابليس و همچنين برخي عقايد ديگر او بوده است.
در ادامه اين جلسه «جمشيدنژاد اول» گفت: در جريان مطالعهاي كه در باب شناختشناسي داشتم، عين القضات را يك نقاد عظماي عقل بشري يافتم. تفكري كه كانت در رنسانس اروپايي مطرح كرد، عين القضات در سرآغاز قرن ششم هجري مطرح كرده بود. نقادي كانت از عقل ناب با استقبال سنت رنسانس مواجه شد و هنوز هم به حوزه انديشگي او آفرينها ميگويند، اما اين وضعيت براي عين القضات معكوس بود.
اين مدرس دانشگاه ادامه داد: او به نقد خرد پرداخت و حتي نيروهاي ديگري را پيشنهاد ميكند كه در انسان وجود دارند، اما نياز به بازسازي دارند.
«جمشيدنژاد اول» اين اثر را نامهاي سرگشاده به علماي جهانِ آباد آن روز دانست و گفت: نقادي و پيشنهادهاي عين القضات نه تنها مورد استقبال نگرفت، بلكه موجبات حبس و مرگ وي را نيز فراهم آورد. عين القضات در اين رساله نسبيت در شناخت را مطرح كرد كه هيچ توجهي به آن نشد، در حالي نظريه نسبيت در فيزيك انيشتين توجهات زيادي را برانگيخت.
وي در پاسخ به اين سوال كه «به واقع چرا چنين بيتوجهي به عين القضات و برخي ديگر از انديشمندان ما وجود داشت؟» افزود: اين سوال تنها يك پاسخ دارد و آن، شنا كردن آنان بر خلاف جهت آب است. فردي كه بر خلاف جهت آب شنا ميكند، ناچار به تحمل سيليهاي امواج است. عين القضات در زمان افول منحني رشد علم و حتي تقواي معرفتي ظهور كرده بود.
اين نويسنده و مترجم در پايان سخنانش يادآور شد كه زبان اين اثر بسيار فخيم بود و در ترجمه نيز سعي شده است اين فخامت حفظ شود.
سپس بلخاري گفت: عينالقضات همداني سربداري دلخون از رنگ و مكر و فريب روزگار، شكوي الغريب از زندان بغداد «راي» براي علماي بُلدان نوشت تا سخنش را بشنوند، به حمايت او برخيزند و از مرگش برهانند. اين رساله اگرچه كوتاه است، اما دفاعيهاي بلند با هدف دفاع از حالات و اشراقات عرفا و اهل تصوف به ويژه شطحيات آنان به شمار ميآيد. عين القضات در اين رساله كوشيد ثابت كند كه اقوال عارفان مستند به كلمات طيبه قرآن و روايات زكيه اولياست.
وي افزود: عينالقضات تنها سي و سه سال زندگي كرد (492 ـ 525 هجري) و هوش بينظيري داشت. او نخستين گامهاي فكري خود را به پيروي از امام محمد غزالي برداشت و زبده الحقايق را متاثر از او نوشت، اما آشنايي با احمد غزالي و برگزيدنش به مرادي و شيخ طريقت خود و همچنين رسيدن به حالات كشفي و اخبار غيبي، او را شيفته فردي كرد كه امام محمد تكفيرش كرده بود؛ ابن سينا.
وي افزود: او در عظيمترين اثرش يعني تمهيدات آراي قرآن و روايات در مورد معاد و آخرت را نظير ابن سينا در رساله اضحوي تاويل كرد و تمامي آنها را بر قاعده تمثل شرح داد. عينالقضات در اين اثر از مكاشفات و كراماتش گفت، ابليس را محبوب شمرد و معاد جسماني را انكار كرد كه اين موارد از جمله دلايل اصلي محاكمه و سربدارياش شد.
ادامه داد: او در زندان بغداد رساله شكوي را نوشت و از خود دفاع كرد. اين دفاعيه يكي از درخشانترين رسالههاي اهل معنا در دفاع از آرا و اعتقاداتشان به شمار ميآيد. وي در اين رساله از حسد و تعصب دشمنانش گفت و با تاكيد بر اين معنا كه هر علمي زبان و مصطلحات خاص خود را دارد، شطحيات عرفا را زبان خاص آنان دانست كه جز اصحاب اين معنا و آگاهان به اسرار نبايد درصدد نقد و انكار برآيند، مگر آن كه به ساحت معنوي اين معاني نزديك شده و تاويل عرفا از حقيقت را دريافته باشند.
وي يادآور شد: جالب اين كه او جنيد را آغاز حضور رسمي عرفا در تمدن اسلامي دانسته و آورده است كه جنيد پس از پيامبر اكرم(ص) و حضرت علي(ع) سرور عرفاست، زيرا علم لدني دارد.
وي در پايان سخنانش گفت: دفاعيات او كه هر يك از آنها از قرآن و سنت حجتي با خود داشت، موثر واقع نشد و اين عارف رباني در سي و سه سالگي به شهادت رسيد.
نظر شما