دهبزرگي، كارشناس ادبيات و عرفان در نشست نقد و بررسي كتاب «حديث عشق از ديدگاه چهار متفكر» گفت: مسايل اساسي عرفان به نحوي در كتاب شرح داده شدهاند كه خواننده به خوبي قادر به درك آنهاست. به همين دليل به نظر ميرسد نويسنده كتاب، اين مسايل را در زندگياش تجربه كرده باشد.
دهبزرگي اين كتاب را سرشار از مسايل اصلي و علمي در دو حوزه فلسفه و عرفان برشمرد و گفت: اين مسايل به نحوي در كتاب شرح داده شدهاند كه خواننده به خوبي قادر به درك آنهاست. به همين دليل به نظر ميرسد نويسنده كتاب اين اصول را در زندگياش تجربه كرده باشد.
وي «همسخني چهار متفكر درباره عشق» را موضوع اصلي كتاب خواند و گفت: اين چهار متفكر دريافتهاي متفاوت از عشق دارند. فلاسفه براي درك عشق راه عقل را برميگزينند، اما عرفا با كسب معرفت به اين مهم ميرسند. فلاسفه به دليل پايبندي به عقل تحربهاي از عشق ندارند، اما عارفان با پيوند عقل و نظر عشق را تجربه ميكنند.
دهبزرگي ادامه داد: نويسنده كتاب بر «حقيقت انسانيه» تاكيد بسيار دارد، به طوري كه ميتوان گفت سراسر اين كتاب شرح و القاي همين مفهوم است. حقيقت انسانيه به معناي ظهور حقيقت الهي در انسان است، به گونهاي كه انسان مظهر تجلي اسماء الهي شود.
وي يادآور شد: جاي يك مقدمه مبسوط در اين كتاب خالي است. همچنين در برخي بخشهاي اين كتاب جملات و اصطلاحات غامض، بيمعني و تكراري به چشم ميخورند كه نثر سليس كتاب را دچار ناهمگوني كردهاند. وجود نداشتن نشانهگذاري صحيح نيز يكي ديگر از نكات اين كتاب است كه جاي اصلاح و بازبيني دارد.
دهبزرگي اين كتاب را با وجود برخي ايرادات، داراي محاسن بسيار دانست و گفت: چهار متفكري كه در اين كتاب مورد بررسي قرار گرفتهاند، به خوبي معرفي شدهاند. به اعتقاد من، فصل پنجم اين كتاب بهترين و مفيدترين بخش آن است، زيرا خلاصهاي از بيست و هشت لمعه عراقي را شامل ميشود و اين امكان را براي خواننده فراهم ميآورد كه خلاصهاي روان و سليس از لمعات دشوار عراقي را بخواند.
وي در پايان سخنش گفت: نويسنده كتاب انسجام منطقي را رعايت كرده و از عهده تفهيم شيوه فكري چهار متفكر به خوبي برآمده است.
سپس نادمي اظهار كرد: عدهاي تصور ميكند كه فلاسفه برخلافه عرفا از عشق بهرهاي ندارند كه تصور اشتباهي است. از ويژگيهاي عشق، تجربي بودن آن است. عشق، صيادي ميكند و با ذات انسان سر و كار دارد. منيت دشمن عشق است، به همين دليل است كه در عرفان به فقر ذاتي پي ميبريم و غناي معشوق را درمييابيم.
وي افزود: نويسنده كتاب، مبحث عشق از نگاه افلاطون را بسيار روان بيان كرده است. اروس يا عشق افلاطوني مجرد اما زيادهخواه است، زيرا ميخواهد به خير محض برسد. او ما را با فقر ذاتيمان آشنا ميكند.
نادمي ادامه داد: صابري در اين كتاب كمتر به اظهار نظر پرداخته و تنها با چهار متفكر همصدايي كرده و همچنين به عشقهاي مجازي نپرداخته است. نكته ديگر اين كه در اين كتاب مشخص نيست نويسنده به عرفان گرايش بيشتري دارد يا فلسفه.
وي يادآور شد: نشانهگذاريهاي كتاب نيز در برخي موارد نياز به اصلاح و بازبيني دارند.
سپس صابري گفت: پرداختن به عشقهاي مجازي نيازمند پردازش بيشتر اين كتاب و در نتيجه افزايش حجم آن بود. اين كتاب رساله دكتراي من به شمار ميآيد و در اين رساله براي انتخاب موضوع محدوديتهايي وجود داشت.
وي توضيحاتي درباره كتابش ارايه كرد و گفت: معرفتزايي نخستين ويژگي عشق است، عشق انسان را بينا ميكند و او را به سوي علم سوق ميدهد. نتيجه عشق، يك علم كشفي و شهودي است، نه درسي و بحثي. عاشق براي رسيدن به معشوق بايد از هستياش بگذرد.
صابري ادامه داد: حقيقت انسانيه، اصطلاحي عرفاني و مساوي با انسان كامل است. برخي از عرفا عشق را يكي از اسماء خداوند ميدانند. بايد عاشق معشوق الهي شد تا گوش و چشم جان باز شود.
اين نويسنده با اشاره به عقيده برخي فلاسفه مبني بر انكار عقل از سوي عرفا گفت: اين عقيده نادرست است، زيرا عرفا عقل را پايه قرار ميدهند، البته عقلي كه به بندگي درآيد.
وي افزود: روح ما عاشق است و اين روح عاشق بايد به نحوي از بدن خارج شود. اين چنين است كه عشق، انسان را به موت اختياري ميرساند.
صابري با اشاره به اشكالات اين كتاب كه از سوي كارشناسان مطرح شد گفت: همانگ.نه كه گفتم، اين كتاب رساله دكتريام بود كه برخي از موارد آن براي انتشار تصحيح نشدهاند. در چاپهاي بعدي كتاب تمامي اين موارد در نظر گرفته و اصلاح ميشوند.
وي همچنين اين كتاب را اشاعهگر اسلام دانست.
نظر شما