سه‌شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۰۹:۳۷
عاشورا؛ ثمره انتقام‌جويي قريش از رسول خدا(ص)

کتاب «پيشواي شهيدان» نوشته آيت‌الله سيدرضا صدر و به اهتمام سيدباقر خسروشاهي از سوي موسسه بوستان كتاب تجديد چاپ شد.\

به گزارش خبرگزاري کتاب ايران(ايبنا)، اين دفتر، روايت لحظه لحظه هجرت امام حسين(ع) از مدينه به مكه و از عرفات به قربانگاه نينواست و در واقع، روايت هجرت غريبانه از مدينه به خانه خدا و خداست. هم‌چنين گزارش صحنه به صحنه شهادت امام و يارانش در روز عاشورا؛ گزارش هنگامه نبرد، غريو فتح و چگونگي عشق‌بازي كه حسين در آن محاسن به خون خضاب كرد.

بر اساس مطالب كتاب، در تاريك‌ترين روزگار بشري، در تيره‌ترين روز جهان، رادمري مصمم و فداكار، براي نجات بشر به پا خاست و همه نيروي خود را در اين راه به كار برد. از همه چيز خود دست كشيد و هستي خويش را فدا كرد.

اين مرد، محمد(ص) بود، مردي كه براي دعوت به توحيد و يگانه‌پرستي قد برافراشت، مردي كه هدايت بشر را پيشه خود ساخت. مردي كه براي مبارزه با ظلم و بيدادگري قيام كرد و از چهره زشت ستم‌گري پرده برداشت. مردي كه بهترين ارمغان را براي بشر آورد؛ ارمغاني كه چشم بشر، بهتر از آن نديده بود و نخواهد ديد؛ ارمغاني كه گوش بشر، برتر از آن نشنيده بود و نخواهد شنيد.

ارمغان اين رادمرد بزرگ، نشان دادن راه خوش‌بختي به بشر بود و دعوت بشر به پيمودن آن راه، راه خوش‌بختي فرد، راه خوش‌بختي اجتماع، در همه جا و در همه زمان‌ها. اين راه خوش‌بختي را خودش «اسلام» ناميد. اسلام، يعني آسايش جاويدان، يعني هميشه خوب زيستن، در زندگي خوش بودن و پس از مرگ نيز خوش بودن.

اسلام آمد تا قلدري و زورگويي را ريشه كن كند؛ تا فقر را از صحنه روزگار براندازد، تا از بشر انسان سازد؛ تا وي را از خودخواهي و حيوان‌گرايي بپيرايد؛ تا او را به زيبايي‌ها و نيكي‌ها بيارايد. اسلام آمد، تا نژادپرستي را بكوبد؛ تا تعصب را از ميان بشر بروبد. تعصب از هرگونه باشد، چه تعصب نژادي، تعصب قبيله‌اي، تعصب ديني و... ناپسند است و با انسان بودن سازگار نيست. تعصب، از «من» پرستي ريشه مي‌گيرد.

پيامبر اسلام(ص)، دعوتش را با مهر آغاز كرد و تعاليمي كه از مهر برخاسته بود، به دنياي بشريت ارزاني داشت و پيامبر مهر و رحمةللعالمين لقب يافت.

تعاليم اسلام، بر دو گروه بسيار گران آمد: قريشيان و يهوديان. اين دو گروه، سرسختانه در برابر اسلام به پا خاستند! و مهر الهي را با قهر پاسخ دادند و در برابر دعوت حق، ستيزگي‌ها نشان دادند! اگر ماجراجويي اين دو گروه و هم‌دستانشان نبود، به زودي سراسر جهان زير پوشش اسلام قرار مي‌گرفت و عدل آسماني در همه جهان برپا مي‌شد.

قريشيان، خود را طبقه‌اي ممتاز مي‌دانستند و براي خويش شخصيت استثنايي قايل بودند. چون عرب بودند، چون قريش بودند، چون در شهر مقدس مكه سكونت داشتند، چون كليددار خانه كعبه بودند، چون آقازاده بودند و از دودمان اسماعيل به شمار مي‌رفتند.

عرب، به غارت‌گري و تاراج و برده‌گيري مي‌باليد و افتخار مي‌كرد. عشق، در ميان عرب، ننگ بود. اسلام در چنين محيطي ظهور كرد و با چنين مردي روبه‌رو شد. اسلامي آمده بود امتيازها را الغا كند، جهل و ناداني را براندازد، تعصب را ريشه كن سازد، غارت‌گران را بر جاي خود بنشاند، عفو را جانشين انتقام قرار دهد.

نخستين مقاومت قريش در برابر اسلام، دفاع از بت‌پرستي بود! بت‌پرستي، خضوع انسان است در برابر موجودي پست‌تر از خود، خواه سنگ باشد و خواه درخت، خواه گاو باشد و خواه آتش. دعوت اسلام به مساوات و مبارزه‌اش با قلدران و گردن‌كلفتان و دفاعش از حقوق بينوايان و مستضعفان و قيامش براي نجات رنج‌بران و ستم‌كشان، در كام قريشيان لذت‌بخش نبود.

عرب در برابر اسلام جبهه‌بندي كرد و قريش در صف اول جبهه قرار گرفت. شگفتي اين جاست، با آن كه اسلام، از ميان عرب برخاست، عرب‌ها از آن استقبال نكردند، ولي مسلك‌هايي كه امروز در ميان دگران پيدا شد، مورد استقبال قرار گرفت! چرا؟!

پيغمبر اسلام اگر از عرب نبود و از قريش نبود، عرب‌ها هيچ‌گاه به او و آئينش ايمان نمي‌آوردند!

... وقتي كه بني‌اميه رهبري قريش را در اسلام به دست گرفتند، عشاير قريش در بني‌اميه مجسم شد و آنان را در به دست آوردن حكومت ياري كردند تا به نام اسلام، در نابودي اسلام گام بردارند، روزي كه عثمان بر جاي عمر به حكومت نشست، ابوسفيان سر مزار حمزه سيدالشهدا رفت و خطاب به قبر آن شهيد كرده، چنين گفت: «برخيز و ببين! آن چه را كه ما و تو بر سر آن مي‌جنگيديم، اكنون به دست بچه‌هاي ما افتاده است!»

انتقام جويي قريش، از رسول خدا(ص) پس از وفات آن حضرت شروع شد، و در سال 61 هجري، به بالاترين اوج خود رسيد. از علي(ع) انتقام گرفتند. از زهرا(س) دخت پيامبر(ص) انتقام گرفتند. از حسن(ع) پسر پيغمبر(ص) انتقام گرفتند. از حسين(ع) انتقام گرفتند. از زينب(س) هم.

پيشوا
پيشوا، كسي است كه گفتارش رهبري كند، رفتارش رهبري كند و مردم خودآگاه از وي پيروي كنند. خردمندي، راست‌گويي، درست‌كاري، دوري از خيانت، روشن‌ترين صفات پيشواست. تاريخ انسانيت، پيشوايي هم‌چون حسين(ع) سراغ ندارد. حسين(ع) در خاندان پيشوايي چشم گشوده، از پيشوايي شيرخورده و در آغوش پيشوايي پرورش يافته و در زير سايه پيشوايي بزرگ شده است.

حسين(ع) پيشواست. پدرش علي(ع) پيشواست. نيايش رسول خدا(ص) پيشواست. مادرش فاطمه(س) پيشواي زنان جهان است. برادرش حسن(ع) پيشواست. خواهرش زينب(س) پيشواست و بانوي بانوان مجاهد است.

پيشواياني كه اسلام به دنياي بشر عرضه داشته، همگي فرزندان حسين(ع) هستند. خاندان حسين(ع) خاندان پيشوايي و رهبري است. افراد اين خاندان، مردمي گمنام نبودند، همگي شناخته شده بودند. كوچك‌ترين رفتارشان، از ديده‌ها پنهان نبود. كوتاه‌ترين گفتارشان، از گوش‌ها نهان نمي‌شد. دوستان، گفتار آنان را به خاطر مي‌سپردند، تا پيروي كنند، دشمنان دقايق زندگي آنها را زيرنظر داشتند، تا نقطه ضعفي بيابند و بتازند.

حسين(ع)، حسين بود در زمان جد بزرگوار، و حسين بود در زمان پدر، و حسين بود در زمان برادر و حسين بود در زمان خودش. حسين، محمد بود، علي بود، حسن بود و آنان حسين بودند. همه يكي بودند؛ يك هدف داشتند، يك سخن مي‌گفتند، يك روش داشتند، يك راه رفتند: «راه خدا».

شهادت
شهادت حسين(ع) در زماني رخ داد كه اسلام دگرگونه شده و ضد اسلام به نام اسلام عرضه شده بود. تاريكي ضلالت جهان را فرا گرفته بود و به جز نامي از اسلام چيزي نمانده بود؛ آن هم اسلامي كه يزيد رهبرش باشد. مردم، كفر را ايمان، ظلم را عدل، دروغ را راستي، دغل را درستي، هرزگي و باده‌گساري را فضيلت و تقوا، نيرنگ و حقه‌بازي را افتخار مي‌دانستند. حق را با آن‌كس مي‌پنداشتند كه قدرت در دست دارد و شمشير به كف.

حسين(ع) و يزيد لعين را، شهادت شناسانيد و يزيديان را از حسينيان جدا ساخت و دين را معرفي كرد.

در شهادت حسين(ع)، رازي نهفته است كه در پيروزي نهفته نيست. حسين، مي‌توانست پيروز شود، ولي پيروزي را كنار زد و شهادت را برگزيد، چون پيروزي، درخشندگي شهادت را فاقد بود و گوهر را از سنگ جدا نمي‌ساخت. شهادت حسين(ع) حقيقتي را كه در پشت پرده نگه داشته بودند، آشكار ساخت و مجهولي را معلوم كرد و نشان داد كيانند كه به راه باطل مي‌روند و كيانند كه به راه حق مي‌روند.

شهادت، نوري است كه تاريكي اجتماع را برطرف مي‌سازد و شهيد بهترين خدمت‌گزار بشر است؛ چون پاداشي انتظار ندارد، مزدي نمي‌خواهد.

شهادت حسين(ع) مبدا تحولات فكري بشر و ريشه تكامل اخلاقي است. فكر بشر را رهنمايي كرد. اخلاق را بالا برد، عقل را كامل كرد، خامي را از ميان برداشت و پخته ساخت. شهادت حسين(ع)، محمد(ص) را به بشر شناساند، علي(ع) را شناساند، اسلام را شناساند، فضيلت را شناساند و شناخت‌هاي پي‌درپي به بشر عرضه داشت؛ درهاي معرفت را به روي او باز كرد و راه سعادت نمايان شد.

جنبش عاطفي، جنبش احساساتي و فداكاري است، از مردمي كه در تاريخ به نام توابين ناميده شدند، آرامش را گرفت و كارشان به جايي رسيد كه خوشي آزارشان مي‌داد. آسايش براي آنها تلخ بود. زندگي رنج بود و مرگ، شهد و شكر بود. يك‌جا به پا خاستند و جان‌بازي كردند تا همگي كشته شدند.

سپاه شام به گروهي از توابين امان داد. آنها پاسخ دادند كه ما امان داشتيم، در خانه‌هاي خود بوديم، آسايش داشتيم، خطري ما را تهديد نمي‌كرد، ما امان را به دور انداخته از خانه و آشيانه بريديم، از زن و فرزند بريديم، تا مرگ را در آغوش بگيريم.

نوبت به مختار ثقفي رسيد و جنبش خون‌خواهي حسين(ع) آغاز شد. فريادهاي يا لثارات‌الحسين(ع) زمين را مي‌لرزاند. اين جوانمردان نيز كوشيدند، تا همگي كشته شدند.

نوبت به شهيد فخ رسيد. اين رادمرد‌ هاشمي نيز قيام كرد، با يارانش جان‌بازي كرد تا همگي كشته شدند. سرانجام حكومت يزيديان منقرض شد و مروانيان زمام حكومت را در دست گرفتند. زيد قيام كرد و كشته شد، پسرش يحيي قيام كرد و كشته شد. 

عباسيان، به نام آل محمد قيام كردند و حكومت بني‌اميه را برانداختند.
 
از روز شهادت حسين(ع) تاكنون، صدها جنبش در جهان پيدا شد و هنوز ادامه دارد. سوگواري‌ها و عزاداري‌هاي حسين(ع)، نمونه‌اي از جنبش عاطفي جاويدان است، جنبشي كه پيراسته مي‌كند و آراسته مي‌سازد.

كتاب حاضر در سه بخش، حيات و شهادت امام حسين(ع) و اسيري خاندانش را به تصوير كشيده است. شهادت و جهاد، اسارت، و شهيد و شهادت، عناوين بخش‌هاي اين اثرند.

در انتهاي اين كتاب، نمايه‌اي از آيات، اشعار، برخي رويدادها تاريخي و اعلام نيز درج شده است.

چاپ دهم کتاب «پيشواي شهيدان» در شمارگان 1000 نسخه، 448 صفحه و بهاي 77000 ريال راهي بازار نشر شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط