داستان «مردي كه شترش را نفرين كرد» يكي از داستانهاي كتاب «خواب عجيب پيامبر(ص)» نوشتهي مرتضي دانشمند است. اين داستان زيبا را با هم ميخوانيم.
«صداي زنگولهي شترها در فضا پيچيده بود. آفتاب بعدازظهر بر بيابان ميتابيد و همه خسته بودند. شتر پيامبر(ص) در بين شترها جلو ميرفت. يك دفعه فرياد مردي بلند شد. مرد كه شترش از بقيهي شترها عقب افتاده بود، با عصبانيت فرياد كشيد: «اي شتر لعنتي! خاك بر سرت! از همه شترها عقب افتادي.»
پيامبر(ص) به پشت سر نگاه كرد. مرد را ديد، گفت: «چه كسي شتر خودش را نفرين ميكند؟»
همه به پيامبر(ص) نگاه كردند. مرد هم نگاه كرد و ساكت شد.
پيامبر(ص) گفت: «اگر به شتر دشنام ميدهي پس چرا سوارش ميشوي؟ اگر در اين سفر ميخواهي به شترت دشنام دهي، راهت را از ما جدا كن و از راه ديگري برو.»
بعد با مهرباني به يارانش فرمود: «هيچ گاه نفرين نكنيد، نه به خودتان نه به فرزندانتان و نه به اموالتان.»
صف شترها دوباره به راه افتاد. مرد حس كرد شترش جان تازهاي گرفته است. آخر كسي درد او را فهميده بود.»
كتاب «خواب عجيب پيامبر(ص)» به قلم مرتضي دانشمند نوشته شده و توسط سيدحسن موسوي تصويرگري شده است.
اين كتاب ششمين جلد از مجموعهي «قصههاي شيرين از زندگي پيامبر ما» است كه از سوي انتشارات بوستان كتاب قم منتشر شده است و در آن چهار داستان كوتاه با عنوانهاي «خواب عجيب پيامبر(ص)»، «نماز جماعت يكنفري»، «مردي كه شترش را نفرين كرد» و «پيرمردي كه جوان شد» ميخوانيم.
چاپ نخست كتاب «خواب عجيب پيامبر(ص)» در 16 صفحه و با بهاي 1900 تومان به كتابفروشيها آمده است.
نظر شما