کافی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: در ادبیات آیینی ما، رمضان و شبهای قدر به دو گونه یکی در قالب شعر زاهدانه و عرفانی و دیگری در قالب شعرهای مضمونپرورانه پرداخته شدهاند. گونه نخست بیشتر در قرنهای ششم و هفتم هجری رواج داشته و بیشتر نکات اخلاقی ماه رمضان و شبهای قدر گوشزده شده است.
وی ادامه داد: به عنوان مثال حکیم سنایی یا حتی عطار در اشعار خود بیشتر نگاهی زاهدانه دارند. به عبارت دیگر نگاه به ماه مبارک رمضان و شبهای قدر به عنوان یک کارکرد اخلاقی در شعر زاهدانه مورد توجه بودهاند.
این شاعر آیینی با تاکید بر عمیقتر شدن موضوع در تبدیل ادبیات زاهدانه به ادبیات عرفانی اظهار کرد: آنجا که ادبیات زاهدانه به ادبیات عرفانی تبدیل میشود مساله ماه رمضان و لیالی قدر با عمق موضوع عرفان پیوند دارند و شاعران بسیار دقیقتر و عمیقتر به آن پرداختهاند. همچنین این نوع شعر فراوانی مییابد.
وی افزود: اغلب شاعران اهل عرفان به سراغ این موضوع در شعرهای خود رفتهاند اما مولوی و حافظ برتر از دیگران بودهاند. از سوی دیگر مساله روزه و امساک در دستورات و آیین صوفیانه نیز وجود دارد برهمین اساس در اشعار صوفیانه نیز این موضوع پرداخته شده است.
کافی در ادامه به مضمونپروری در شعر فارسی اشاره کرد و گفت: این گونه شعری بیشتر در سبک هندی رواج داشته است. شاعران این سبک همانگونه که از تمامی عناصر طبیعت یا نمونههایی از جامعه در اشعار خود بهره میگیرند، از موضوع ماه مبارک رمضان و شبهای قدر نیز براي مضمونسازی استفاده کردهاند.
وی در پایان گفت: شاید این نوع شعر فراوانی دوره پیشین را نداشته باشد و تنها یک مفهوم یا موضوع دستمایه سرایش شعرها قرار گرفته است اما در این گونه شعری و با مضمون لیالی قدر آثار بیدل دهلوی برتر از آثار دیگر شاعران است؛ چراکه بیدل از یک سو مضمونپرور است و از سوی دیگر گرایشهای عرفانی دارد. بنابراین در اشعارش هر دو دیدگاه را میبینیم.
یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۰:۱۰
نظر شما