شنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۰ - ۱۰:۰۸
كم‌توجهي ايرانيان به فلسفه تحليلي، عيب نيست

جلال پيكاني كتاب «تاريخ فلسفه تحليلي» نوشته «اندرس ودبرگ» را ترجمه كرد. وي گفت: به يقين مخاطبان ايراني، به اين دليل به فسلفه قاره‌اي گرويده‌اند كه آن را بيشتر پاسخ‌گوي علايق‌شان يافته‌اند. از همين رو، نمي‌توان به آنان به دليل كم‌توجهي به فلسفه تحليلي، خرده گرفت.-

اين مترجم و مدرس دانشگاه در گفت‌وگو با خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، درباره كتابي كه ترجمه آن را بر عهده داشته است، توضيح داد: اين اثر، جلد سوم مجموعه تقريبا مختصري است كه به موضوع تاريخ فلسفه غرب اختصاص دارد و فلسفه غرب را از منظر فلسفه تحليلي و با تكيه بر منطق جديد بررسي كرده است.

وي افزود: كتابي كه ترجمه كرده‌ام، شامل جلد سوم اين مجموعه است كه به طور ويژه به فلسفه تحليلي مي‌پردازد. ودبرگ در اين بخش، فلسفه پنج فيلسوف شاخص سنت تحليلي را به اجمال در شش بخش معرفي كرده است. آراي فرگه، بولتسانو، كارناپ، راسل و ويتگنشتاين اول و دوم در اين كتاب بررسي شده‌اند. يك بخش از كتاب نيز به موضوع «صوري‌سازي» يا همان نظريه فرماليسم اختصاص دارد.

عضو هيات علمي دانشگاه پيام نور تبريز، اين اثر را برخوردار از ويژگي‌هايي دانست كه سبب منحصربه‌فرد بودن آن مي‌شوند. وي گفت: در سراسر اين كتاب، گزاره‌هاي فلسفي سنت تحليلي در قالب منطق جديد بررسي شده‌اند.

وي در ادامه به مهجور ماندن فلسفه تحليلي در كشورمان نسبت به فلسفه قاره‌اي اشاره كرد و درباره چرايي آن گفت: توجه سنت قاره‌اي به مسايل فرهنگي و اجتماعي و علاقه ايرانيان به اين مباحث، از جمله مهم‌ترين دلايل گرايش فلسفه ايران به سنت قاره‌اي است. بسياري از اهالي فسلفه كشورمان در توضيح دليل اين امر، با اين نظر موافق‌اند.

پيكاني با اشاره به دخيل بودن عوامل ديگري در اين گرايش گفت: به برخي ديگر از عوامل نيز مي‌توان اشاره كرد كه در شكل‌گيري اين گرايش موثر بوده‌اند. از سويي، نگاه جامعه ايراني همواره با شعر و عرفان آميخته بوده است و از سوي ديگر، مسايل و برداشت‌هاي عرفاني و شعري در فلسفه قاره‌اي نيز به چشم مي‌خورند. از آن جايي كه فلسفه هرگز از بينش عمومي جوامع جدا نيست، اهالي فلسفه ايران نيز به دليل برخي اشتراك رويكردها، به فسلفه قاره‌اي بيشتر روي خوش نشان دادند.

اين مترجم و مدرس دانشگاه ادامه داد: به بيان ديگر، مي‌توان گفت كه امكان برداشت‌هاي عرفاني از سخنان فلاسفه قاره‌اي، مخاطب ايراني را به سوي اين سنت سوق داده است.

وي قايل شدن تفكيك ميان فلسفه قاره‌اي و تحليلي را از جمله مواردي دانست كه در ايران بيش از غرب رايج است و گفت: بسياري از غربيان در سال‌هاي اخير تفكيك سنت فلسفه قاره‌اي و تحليلي را امر بي‌اساسي مي‌دانند و آن را زير سوال مي‌برند. به اعتقاد آنان، مرز اين دو سنت فسلفي چندان جدي يا مشخص نيست، چرا كه در برخي موارد به هم نزديك مي‌شوند.

پيكاني توضيح داد: آنان هرمنوتيك را مثالي براي اين ادعاي خود ذكر مي‌كنند، چرا كه هرمنوتيك يكي از دغدغه‌هاي فلاسفه اگزيستانسياليست قاره‌اي است كه در سال‌هاي اخير مورد توجه انديشه‌وران سنت تحليلي نيز قرار گرفته است.

وي لزوم توجه به فلسفه تحليلي به موازات سنت قاره‌اي در ايران را از ضروريات غيرقابل چشم‌‌پوشي ندانست و گفت: مخاطبان يك موضوع جهاني، بخش‌هايي از آن را مي‌پذيرند كه با فرهنگ و نيازهايشان تطابق داشته باشد. به يقين مخاطبان ايراني، از آن جهت به سمت فسلفه قاره‌اي گرويده‌اند كه آن را بيشتر پاسخ‌گوي علايق‌شان يافتند. از هيمن رو، نمي‌توان بر آنان به دليل كم‌توجهي به فلسفه تحليلي، خرده گرفت.

كتاب «تاريخ فلسفه تحليلي» مراحل چاپ را در انتشارات حكمت مي‌گذراند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط