ايبنا نوجوان: نشست نقد و بررسي مجموعهي طنز «تركشهاي ولگرد» عصر ديروز 29 آبان در كتابخانهي تخصصي شاهد برگزار شد.
در ابتداي جلسه، احمد عربلو با بيان اينكه داوود اميريان، طنزهاي دفاع مقدس مينويسد و در اين حوزه تقريباً هيچ رقيبي ندارد، گفت: از جملهي مشكلاتي كه در بسياري از كتابها به چشم ميآيد، بحث تصويرگري كتابهاست كه با متن همخوان نيست و كيفيت آن را پايين ميآورد. در اين مجموعه نيز چنين اتفاقي افتاده است.
وي افزود: نكتهاي كه در اين كتاب وجود دارد، اين است كه متنهاي اين اثر بيشتر شبيه به خاطرهاند و توصيفهاي داستاني و شخصيتپردازيهاي آن مانند داستان نيست كه شايد اين به خاطر حضور نويسندهي كتاب در جبهه بوده و چون خود با آن فضاها و شخصيتها آشناست زياد آن را توصيف نكرده است.
اين نويسندهي حوزهي كودك و نوجوان با بيان اينكه در شناسنامه و فيپاي اين كتاب موضوع داستانها «هجو و لطيفه» مشخص شده است، عنوان كرد: داستانهايي كه در اين كتاب آمدهاند بيشتر طنز محسوب ميشوند تا لطيفه زيرا يكسري وقايع مستند را مطرح ميكنند كه برخي از آنها اهداف طنز را نيز برآورده ميكند.
سپس حميدرضا داداشي گفت: از ويژگيهاي داستانهاي اميريان اين است كه كهنه نميشوند، زيرا بسياري از نويسندگان حوزهي كودك و نوجوان داستانها را از نگاه كودكي خود مينويسند و به همين دليل ميبينيم كه گاهي، داستانهايشان به مرور زمان كهنه ميأشوند و حتي نياز به بازنويسي پيدا ميكنند ولي بهنظر من كارهاي اميريان به اين زوديها كهنه نميشوند و هميشه خواننده خواهند داشت.
نويسندهي كتاب «پشت ديوار مدرسه» با بيان اينكه اميريان در نگارش داستانها به بسياري از جوانب توجه دارد و به اصطلاح، حواسش كاملاً جمع است، گفت: از انتخاب عنوان كتابها تا شيوهي پردازش داستان و شخصيتها مشخص است كه كار، آگاهانه انجام شده است. به طور مثال در اين كتاب در يكي از داستانها راوي ميگويد «ما هفت ـ هشت نفر بوديم در يك اتاق بزرگ، كرد، لر، اصفهاني و ...» اين نكته، علاوه بر ايجاد موقعيت طنز، غيرمستقيم به اين نكته اشاره ميكند كه در جنگ تحميلي تمام اقوام ايراني در كنار يكديگر حضور داشتند و با دشمن ميجنگيدند.
وي همچنين دربارهي خاطره يا داستان بودن متنهاي اين اثر اظهار كرد: تقريباً تمام نويسندگان در آثار خود از خاطرات كودكي و دنياي اطرافشان ايده ميگيرند و داستانهايشان را بر اساس تجربياتشان پردازش ميكنند، در نتيجه به صرف اينكه داستانهاي اين كتاب برگرفته از خاطرات اميريان و بر مبناي حقيقت است، نميتوان گفت اصلاً ويژگيهاي داستاني را ندارند.
«فرخنده حقشنو» از ديگر كارشناسان حاضر در اين نشست با بيان اينكه خاطرهنويسي در كشور ما از دوران دفاع مقدس رونق گرفت و رشد پيدا كرد، گفت: داستانهاي اين كتاب به ويژه در چهار جلد نخست، بيشتر خاطره ـ داستان هستند.
وي از ويژگيهاي خاطره، به «شخصي بودن» يا بيان داستان از زاويهي ديد راوي اشاره كرد و گفت: خاطره، از گذشته آغاز ميشود و در نقطهاي از گذشته به پايان ميرسد، ضمن اينكه لزوم نبايد در آن تحول شخصيتي ببينيم؛ بنابراين بهنظر من، متنهاي اين اثر بيشتر اين ويژگيها را دارند و تنها داستان «آبجي ماشاءالله» داستاني بود.
اين داستاننويس و پژوهشگر افزود: تعريف طنز در لغت ميشود «شوخي» و در ادبيات، بررسي ناهنجاريها و اختلافهاي موجود در جامعه است كه دربارهي طنز بودن داستانهاي اين مجموعه جاي بحث بيشتري وجود دارد.
سپس مسعود خداوردي با بيان اينكه در اين اثر غلطهاي تايپي و درهم ريختگيهاي در چينش صفحات وجود دارد، گفت: موضوعي كه من را در اين اثر رنج ميدهد اين است كه مشخص نيست، راویِ داستان در شهر زندگي ميكند يا در روستا. اگر در شهر زندگي ميكند، چرا هيچ تصويري از چيزهايي كه در شهر وجود دارد نميدهد و اگر در روستا زندگي ميكند، چرا هيچ تصويري از فضاي روستا و عطر و بوي آن به مخاطب نميدهد؟ وي با بيان اينكه در اين كتاب دربارهي قوميتهاي مختلف صحبت شده است اما از لهجهي آنها هيچ اثري در داستانها وجود ندارد گفت: لحن روايتها يكنواخت است. در ابتدا احساس ميشود راوي يك نفر است اما در ادامه مشخص ميشود كه راوي تغيير ميكند در جايي يك روحاني، در جايي يك نوجوان و ... است اما همه با يك لحن بيان شدهاند.
عليالله سليمي، منتقد ديگر اين برنامه با بيان اينكه با يك مجموعهي پنج جلدي مواجهيم كه حدود 40 داستان دارد، گفت: به هر حال در ميان اين همه داستان كه وجود دارد تمام آنها نميتواند انتظارات منتقدان را برآورده كند. به اعتقاد من در اين كتاب چند داستان داريم كه ويژگيهاي داستاني را دارند و باقي متنها ساختاري لطيفهگونه دارند و فضايي را تعريف ميكنند و در انتها لبخندي بر لب مخاطب مينشانند.
وي افزود: نويسنده بيشتر به سراغ فضاهايي رفته كه طنز در آنها وجود دارد و برخي از اين فضاها ملموس نيست و شخصيتپردازي نشده است. نويسنده، اين داستانها را خيلي راحت نوشته و مانند گفتوگويي طولاني است؛ به همين دليل در حرفهاي راوي نيز كلمات محاورهاي وجود دارد اما مخاطب نوجوان به خاطر همين سادهنگاريها با اثر ارتباط بهتري برقرار ميكند.
سپس محمدرضا شرفي با اشاره به اينكه احساس ميشود اميريان آگاهانه به سوي خاطره رفته است، گقت: با توجه به اينكه ميتوان صميميت و باورپذيري را براي داستاننويسي از خاطره بگيريم اما خاطره نبايد بر داستان سنگيني كند؛ بلكه بايد ويژگيهاي خاطره با عناصر داستان تلفيق شود. به طور مثال در برخي داستانها به جايي ميرسيم كه داستان تمام شده اما مانند خاطره روايت ادامه پيدا ميكند.
او افزود: در اين مجموعه، هم ميتوان طنز پيدا كرد و هم لطيفه، اما بيشتر داستانها جنبهي لطيفه دارند زيرا جنبهي آموزش اخلاقي دادن نويسنده پررنگ بوده است. در بسياري از داستانها نيز حالت تعليق و هيجان وجود ندارد و مخاطب بهراحتي ميتواند پايان داستان را حدس بزند. برخي داستانها مانند گزارش است و داستانها پراكندهاند و هر جلد آن موضوع خاصي را دنبال نميكند.
در ادامه، حسين ربيعي با بيان چند پرسش از جمله اينكه آيا ميتوانيم هر داستاني را كه در فضاي جبهه يا در فضاي شهري كه بمباران ميشود، داستان جنگ بناميم، گفت: در برخي داستانها، راوي با دروغگويي كار خود را پيش ميبرد و جايي به سادهلوحي مردم اشاره دارد كه تمام اينها ارزشهاي اخلاقي را زير سوال ميبرد.
عزتالله الوندي نيز با بيان اينكه داستانهاي مجموعهي «تركشهاي ولگرد» عمداً به صورت خاطره نوشته شدهاند، گفت: برخي از اين داستانها علاوه بر اينكه عناصر طنز را در خود دارند، مسالهاي را كه مد نظر نويسنده بوده را نيز ارايه ميدهند و ماجراي اصلي داستان را مطرح ميكنند. اما گاهي ممكن است نقاط ضعفي در كار وجود داشته باشد و انسجام داستان را از بين ببرد.
در پايان، داوود اميريان نويسنده مجموعهي «تركشهاي ولگرد» با اشاره به اينكه زماني كه طرح اين داستانها را مينوشته، فشار از سوي نشر شاهد براي انتشار سريعتر اثر زياد بوده است و داستانها قدري عجولانه تمام شدهاند، گفت: صحبتهاي منتقدان دربارهي لحن يكنواخت را ميپذيرم و اين سخني كاملاً درست است. همچنين دربارهي خاطره و داستان من تفاوت اينها را ميدانم و اين سبك را به طور عمد براي نگارش انتخاب كردهام تا صميميت را با مخاطب حفظ كنم.
مجموعهي طنز پنج جلدي «تركشهاي ولگرد» بهتازگي از سوي نشر شاهد به چاپ دوم رسيده است و ما قبلاً يكي از داستان/خاطرههاي آن را برايتان منتشر كرده بوديم كه ميتوانيد آن رااينجا بخوانيد.
دوشنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۰ - ۱۰:۴۱
نظر شما