دوشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۰ - ۱۱:۴۹
كتابفروش كار فرهنگي مي‌كند يا كاسبي؟

فروشنده با كاپشن و كلاه و شال‌گردن زمستاني كنار بخاري نيمه‌جاني دست‌هايش را گرم مي‌كند. سراغ جديدترين كتاب برنده سال گذشته نوبل ادبيات را مي‌گيرم و جوان پس از اين‌كه با بي‌ميلي سرش را به سمت قفسه‌ها مي‌چرخاند، مي‌گويد: نداريم! اين رفتار سرد در يكي دو كتابفروشي ديگر هم تكرار مي‌شود و در ميان انبوه كتابفروشي‌هاي كوچك و بزرگ خيابان انقلاب سردرگم مي‌شوم.-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، كتابفروشي در ايران از جمله مشاغلي است كه در زمره حرفه فروشندگي قرار مي‌گيرد، در حالي كه بين فروشنده يك لباس يا كفش و فروشنده كتاب تفاوت‌هاي زيادي است.

اطلاع از محتواي كتاب، نام نويسنده، آخرين چاپ كتاب و...  موضوعاتي است كه هر كتابفروش بايد از آن مطلع باشد اما كتابفروش‌هاي كنوني ما بيش از آن‌كه به محتواي اثر توجهي داشته باشند، نام كتاب، نويسنده، مترجم، قيمت و ناشر را به همراه قفسه كتاب در ذهن خود ثبت مي‌كنند و وقتي سراغ كتابي را از آن‌ها مي‌گيريم، با اندكي تفكر و فشار بر حافظه‌شان، بود و نبود آن را خبر مي‌دهند.

«مجتبي حسيني حدود 6 سال سابقه كار در كتابفروشي‌هاي مختلف را دارد، او اكنون در بخش فروش كتاب‌هاي كنكوري فعاليت مي‌كند و مي‌گويد: هر كتابي در اين حوزه و هر رشته‌اي را كه بخواهيد مي‌شناسم و بعد از شنيدن اسمش مي‌توانم با چشمان بسته جاي آن را به شما نشان دهم.

او با بيان اين‌كه اسم و جاي كتاب را با هم حفظ كرده است، ادامه مي‌دهد: اين لازمه كار ماست، البته درباره خود كتاب‌ها هم كمي مي‌دانم كه كداميك تست است يا كدام كتاب مسايل تشريحي را آموزش مي‌دهد ولي بيشتر نه.

اين روزها كتاب‌هاي زيادي در حوزه‌هاي مختلف بر ويترين كتابفروشي‌ها قرار دارد، كتاب‌هايي براي دانش‌آموزان كلاس اولي تا دانشجويان رشته دكتري تخصصي، آثاري هم درباره فال قهوه و كف‌بيني هم در بازار است و  اما بهترين جاي ويترين نيز به كتاب‌هاي «رومن رولان» و «دوريس لسينگ» اختصاص دارد.

كتابفروشان به عنوان آخرين حلقه اتصال صنعت نشر كشور نقشي مهم و حياتي در خريد و فروش كتاب به عهده دارند. قبلا مرسوم بود هر فرد علاقه‌مند به كتاب و كتابخواني، كتابفروشي را به عنوان شغل خود انتخاب مي‌كرد تا علاوه بر مطالعه آثار مختلف، وقت بيشتري را كنار كتاب سپري كند، اما امروز بسياري از جوانان با نگاهي كاسب‌كارانه وارد اين شغل مي‌شوند و پس از مدتي نمي‌توانند در اين حرفه دوام بياورند و شغل خود را عوض مي‌كنند.

ضرورت توجه به آموزش
در جهان امروز، بسياري از مردم به نقش اثرگذار آموزش بر رشد و توسعه بسياري از مشاغل تاكيد مي‌كنند، با توجه به اين‌كه در كشور ما اغلب حرفه‌ها به صورت سنتي استاد ـ شاگردي آموزش داده شده، بهره‌مندي از آموزش مي‌تواند به رشد و ارتقاي صنعت نشر كشور كمك كند.

اتحاديه ناشران و كتابفروشان تهران به عنوان متولي اصلي كتابفروشان، دوره‌هاي آموزشي متعددي را براي اين قشر پيش‌بيني كرده است كه البته با استقبال خوبي از سوي مخاطبان روبه‌رو شد.

اين اتحاديه در پايان هر دوره آموزشي گواهينامه‌اي به شركت‌كنندگان مي‌دهد كه براي هر يك از آنان نوعي معرفي‌نامه معتبر از سوي صنف به شمار مي‌آيد. همان‌گونه كه در شغلي علاوه بر تجربه، آموزش‌هاي آكادميك و علمي وجود دارد، كتابفروشي نيز از اين قاعده مستثني نيست و بايد در اين زمينه فعال و پويا عمل كنند.

فتح‌الله فروغي، رييس كميسيون آموزش اتحاديه ناشران و كتابفروشان تهران با بيان اين كه آموزش كتابفروشان يك ضرورت است، مي‌گويد: پیچیدگی و شرایط خاص فروشندگی در دنیای کنونی تجارت و نيز پیدایش تکنیک‌ها و مهارت‌های فروش به عنوان یکی از شعبه‌های دانش بازرگانی، نشانگر اهميت آموزش در اين حرفه است.

او ادامه مي‌دهد: بسیاری از کارمندان کتابفروشی‌ها در کار خود تداوم و استمراری ندارند و فقدان این آموزش‌ها را می‌توان یکی از دلایل کاهش علاقه کتابفروشان به کارشان دانست.

فروغي با اشاره به چگونگي ترتيب حضور افراد اين دوره توضيح مي‌دهد: اگر شرکت کنندگان، مدیر کتابفروشی باشند، با کسب دانش و تجارب حرفه‌ای لازم در کار خود با موفقیت بیشتری روبه‌رو می‌شوند و مي‌توانند به کار خود استمرار دهند و اگر شركت‌كنندگان کارمند کتابفروشی باشند نيز پس از آموزش می‌توانند به عنوان یک کتابفروش حرفه‌ای و آموزش دیده در کار خود عمل كنند.

رييس كميسيون آموزش اتحاديه ناشران و كتابفروشان تهران با اشاره به برنامه‌ريزي‌هاي انجام شده در دوره آموزشي كتابفروشان  مي‌گويد: اجرای پنج دوره آموزشی در هر سال و در مجموع 15 دوره آموزشی در طول سه سال، توسط كميسيون آموزش اتحاديه دنبال شد.

فروغي با بيان اين‌كه دوره‌ها بر سه محور دانش، نگرش و مهارت برنامه‌ريزي شده‌اند، مي‌افزايد: کتابفروشان با حضور در این دوره‌های آموزشی، علاوه بر این که دانش حرفه‌ای خود را ارتقا می‌دهند، نگرشی علمی و حرفه‌ای به شغل کتابفروشی پیدا می‌کنند.

به گفته وي، افراد در اين دوره‌ها با مهارت‌های مختلفی مانند ارتباط با مشتری، نحوه طبقه‌بندی موضوعی کتاب، چگونگی ارتباط با مراکز پخش و موسسه‌های انتشاراتی، فروشندگی و برنامه‌ریزی آشنا مي‌شوند.

ويژگي‌هاي يك كتابفروش
در كنار تمام اين مسايل نبايد فراموش كنيم كه فروشندگي، حرفه‌اي سخت و پرمشقت است. از صبح تا شب افراد مختلف با فرهنگ‌ها و آداب گوناگون به كتابفروشي رفت و آمد مي‌كنند. در اين ميان برخورداري از مهارت‌هايي مانند مديريت استرس، كنترل خشم، تصميم‌گيري، راهنمايي و قاطعيت‌ورزي ضرورتي است كه هر كتابفروشي را به داشتن آن ملزم مي‌كند.

از سوي ديگر اطلاع از محتوای کتاب‌ یکی از ضروریات هر کتابفروش است، برخی کتابفروش‌ها نسبت به محتوی کتاب بی‌اطلاعند و در مقابل سوالات مشتری شانه بالا می‌اندازند، در حالی که مطالعه مقدمه یا فصول آغازین کتاب می‌تواند اطلاعات خوب و مناسبی به کتابفروش بدهد. كتابفروشي مانند ساير حرفه‌هاي فروشندگي نيست و آگاهي از ظرايف و نكات ويژه در اين شغل مي‌تواند به موفقيت فرد منجر شود.

یک کتابفروش باید بداند زمانی که در فروشگاه ایستاده است، تنها با واژه‌ها با مخاطبان خود ارتباط برقرار نمی‌کند، بلکه حالات و رفتار او هم در شغلش نقش ويژه‌اي دارد.

در اين ميان زهرا حسين‌زادگان، مدرس رشته مديريت دانشگاه آزاد اسلامي معتقد است، كتابفروش‌ها علاوه بر اينكه بايد با تكنيك‌هاي ارتباطي آشنا باشند، بايد خود كتاب را هم بشناسند كه برخي از اين تكنيك‌ها مربوط به بخش ارتباطات بين فردي و روان‌شناسي فروش است.

او ادامه مي‌دهد: فروشنده‌هاي كتاب‌ معمولا ارتباط با خريدار را نمي‌شناسند، كار تخصصي آن‌ها فروش كتاب نيست و بسياري از آن‌ها با كتاب‌هاي فروشگاه خود آشنا نيستند.

حسين‌زادگان با بيان اينكه عده‌اي تصور مي‌كنند كتابفروش فقط بايد كتاب را به مخاطب تحويل دهد، مي‌گويد: اين در حالي است كه يك كتابفروش اول بايد مخاطب را با كتاب‌هاي موجود در كتابفروشي آشنا كند، سپس كتاب‌هاي خود را به او معرفي كرده و بفروشد.

اين دكتراي مديريت فرهنگي از اصطلاح «فروش يخچال به اسكيموها»، نام مي‌برد و مي‌افزايد: اين روش فروشنده بايد ابتدا در مخاطب ايجاد نياز كند و در مرحله دوم اين نياز را برآورده سازد و اين موضوع نيازمند اين است كه فروشنده بداند چه چيزي را مي‌خواهد عرضه كند، مشتري‌اش را بشناسد و بتواند با او ارتباط برقرار كند.

او با اشاره به برخي از تجربه‌هاي موفق فروشندگي كتاب، عنوان مي‌كند:‌ كتابفروشان باسابقه و حرفه‌اي اغلب اهل مطالعه و كتابخواني هستند و با محتواي هر اثري آشنايند، زيرا به خوبي مي‌دانند كه ظاهر كتاب نمي‌تواند نياز مخاطبان را برآورده سازد و ضروري است كه هر كتابفروشي از محتواي آن باخبر باشد، در نمايشگاه كتاب معمولا فروشندگاني موفق هستند كه اطلاعاتي از كتاب داشته باشند و فروشندگان موقتي نمي‌توانند به اندازه آنها موفق باشند.

حسين‌زادگان با اشاره به برپايي دوره‌‌هاي آموزش كتابفروشان در اتحاديه ناشران و كتابفروشان تهران، مي‌گويد: اين كلا‌س‌ها مخاطبان خود را به اين فكر وادار مي‌كند كه هر كسي نمي‌تواند فروشنده كتاب باشد و بايد دوره‌ ببيند، اين كلاس‌ها احساس نياز و جرقه را در ذهن آن‌ها ايجاد مي‌كند كه بايد از فروشندگان ديگر متفاوت باشند و تكنيك‌هاي فروشندگي فرهنگي را بشناسند.

در چرخه توليد و نشر كتاب، نقش کتابفروش پررنگ‌تر از ديگر شغل‌هاست، زيرا او مي‌تواند با هدايت درست و اصولي مشتري، اثر مورد نظر را به او معرفي كند. جذب مشتري بايد اولويت اصلي يك كتابفروش باشد، اگر يك كتابفروش نسبت به اثر مورد نظر مشتري آگاهي داشته باشد، مخاطب به راحتي پيشنهاد او را قبول و اگر بار ديگر قصد خريد كتاب داشته باشد، به آن كتابفروشي مراجعه مي‌كند.

اكنون كه تبليغات در حوزه كتاب و كتابخواني در كشور ضعيف و محدود است، كتابفروشان بايد با اطلاع از فنون تبليغات، مشتري را جذب كتاب‌هاي نو و جديد بازار كنند. ارتباطات غيركلامي به عنوان ديگر عامل محرك خريد كتاب، در بسياري از اوقات نحوه نشستن،‌ راه رفتن، صحبت كردن، خنديدن يا حتي نگاه كردن به يك مشتري مي‌تواند در جذب يا دفع علاقه‌مندان موثر باشد. يك كتابفروش با آگاهي از اين عوامل مي‌تواند در كار خود موفق باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها