غلامعلي حدادعادل در آيين گشايش كنفرانس جهاني «از بلخ تا قونيه» گفت: مثنوي تركيب بهنجاري از علم و عشق است. مولانا عشق را درمان حرص و آزي ميداند كه جهان امروز به آن مبتلا شده است. ميتوان مثنوي را در مقايسه با شاهنامه فردوسي، عشقنامه دانست.-
اصغر دادبه، دبير علمي همايش، در ابتداي مراسم، پيش از همه در جايگاه سخنرانان قرار گرفت و به حاضران و مدعوين خيرمقدم گفت.
موسويبجنوردي، دومين سخنران بود. او مولانا را بر فرهنگ و رفتار ايرانيان تاثيرگذار دانست و گفت: تاثير او حتي در فرهنگ عامه نيز مشهود است. ما در واقع، با مولانا زندگي ميكنيم.
وي افزود: مكتب مولانا، مكتب عشق است. او عشق را درمان همه دردها ميداند و از همين عشق است كه به صلح ميرسد. ايرانيان با چنين فرهنگي زندگي ميكنند و نقش مهمي در انديشه بشري بر عهده داشتهاند.
موسويبجنوردي در پايان ابراز اميدواري كرد كه اين همايش، نتايج علمي قابل قبولي داشته باشد.
سپس حدادعادل، مثنوي را ميوه عمر مولانا دانست و گفت: اين اثر، تركيب بهنجاري از علم و دانش است كه در نيمه اول و دوم عمر او حاصل شد. مثنوي مولوي، نتيجه ديدار شورانگيز مولانا و شمس تبريزي است. شوريدگي و شيفتگي مولانا پس از اين ديدار تا سي سال ادامه يافت و به خلق مثنوي منجر شد.
وي افزود: مولانا احساس كرده بود كه بايد به سرودن كتاب جامعي مانند مثنوي همت بگمارد. «نينامه» مثنوي كه آغازگر اين اثر است، فهرست اين كتاب قلمداد ميشود. مولانا كتابش را با شيوهاي بديع آغاز كرد كه آغاز ساير كتابها متفاوت بود.
وي «ني» را تمثيلي از خود مولانا در مثوي دانست و گفت: اين نينامه به بيان عشق اختصاص دارد و ما ميتوانيم در مقايسه با شاهنامه فردوسي، مثنوي را عشقنامه بدانيم.
حدادعادل سپس به تحليل مختصر ابيات نينامه پرداخت و گفت: مولوي در چهار بيت نخست نينامه از فراغ مينالد، همان دردي كه زندگي او را دگرگون كرد. او در چهار بيت دوم، تاكيد ميكند كه اين ني را يك چوب خشك ميانتهي ندانيد، زيرا همراه ناله اين ني، رازي وجود دارد كه هر فردي آن را درنمييابد. هر يك از افراد، به گمان خود تصوري از حقيقت دارند اما تعداد افرادي كه به مقصود واقعي ني پي ميبرند، بسي اندك است.
وي افزود: چهار بيت سوم نينامه، حديث نفس مولانا است. او راز را جوشش عشق ميداند و معتقد است اين راز را فردي درمييابد كه چشمش را به روي بسياري از چيزها بسته باشد. او در چهار بيت چهارم بار ديگر تاكيد ميكند كه اين سخنان را خامان درك نميكنند.
رييس كميسيون فرهنگي مجلس ادامه داد: مولوي هجده بيت بر اين شانزده بيت ميافزايد و سه بيت نخست آن را با نصيحت آغاز ميكند. مولانا در اين ابيات، به دردها و گرفتاريهاي اخلاقي اشاره و انسان اسير سيم و زر را به آزادي و گسيختن از بندهاي اسارت دعوت ميكند.
وي افزود: او در پنج بيت بعدي، عشق را درمان اين دردها معرفي ميكند و ميگويد مرا ملامت نكنيد كه چرا اسرار عشق را برملا ميكنم، چرا كه خود عشق است كه اين طور ميخواهد. ظهور و بروز يافتن و آشكار شدن، در ذات عشق است.
حدادعادل درباره محتواي ابيات پاياني نينامه گفت: او در اين ابيات به مخاطبانش ميگويد كه اگر آينه حقايق خداوندي كه در درون توست، تو را از حقيقت خبر نميدهد، به اين دليل است كه زنگار رخ آن آينه پاك نشده است.
وي در نتيجهگيري از سخنانش گفت: همه مردم جهان به ويژه جهان امروز به شنيدن پيام مولانا محتاجند. او ما را از حرص و ساير عيوب اخلاقي مانند حسد، برتريطلبي و ريا بر حذر ميدارد. مولوي بر دوري از آز و حرص تاكيد ويژه ميورزد، گويي انسان را ميبيند كه در آتش حرص ميسوزد و نابود ميشود.
حدادعادل ادامه داد: امروز شاهد ورود حرص و برتريطلبي در بسياري از عرصهها مانند سياست، اقتصاد، اداره، كارخانه، خانه و علوم مختلفيم. بيش از چهارصد سال است كه جهان، اسير آز و طمع غربيان شده. آيا استعمارگري جز يك جلوه ناهنجار و زشت از حرص است؟
وي در پايان گفت: اين حرص و آز در قالب سرمايهداري لجامگسيخته و بيرحم غربي فعال شده و حتي در درون دنياي غرب نيز بحران ايجاد كرده است. عشق ما را بر آن ميدارد كه آز را زير پا بگذاريم، در معشوق فاني شويم و از اين فاني شدن، باقي بمانيم. بايد توجه كنيم كه ميان عشق مولانا و آن چه امروز از مفهوم عشق ميفهميم، تفاوت بسيار است.
گزارش تكميلي از نشست اين همايش متعاقبا بر خروجي «ايبنا» قرار ميگيرد.
نظر شما