فاطمه 8 سالش است و نخستين كتابش را در هفت سالگي نوشته است. او ماجراي نويسنده شدنش را اينگونه تعريف ميكند: «من تصاوير را به داستان تبديل ميكنم. كلاس اول بودم كه معلمم از من خواست با استفاده از تصاوير بخش «ببين و بگو» كتاب درسي، داستان بنويسم و نخستين داستانم را با اين روش نوشتم.»
اين نويسندهي 8 ساله اضافه ميكند: «وقتي داستان را نوشتم و به معلمم نشان دادم به من تا پايان سال تحصيلي فرصت داد تا دربارهي بقيهي تصويرهاي اين بخش از كتاب نيز داستان بنويسم و موفق شدم 16 داستان بنويسم. خانم مرامي يكي از كساني بود كه منرا به داستاننويسي تشويق كرد. پدر و مادرم هم از اين كار راضي بودند.»
فاطمه علاقهي زيادي به كتاب خواندن دارد و ميگويد: «تا حالا نزديك به 500-400 كتاب خواندهام. معمولاً كتابها را از نمايشگاههاي كتاب ميخرم.»
او از كتابخانه استفاده چنداني نميكند و در اينباره توضيح ميدهد: «در مدرسهي ما كتابخانه وجود دارد اما در آن هميشه بسته است!»
نويسندهي كتاب «ببين و بگو» كتاب خواندن را به تماشاي كارتون ترجيح ميدهد و معتقد است: «كتاب خواندن مطالب زيادي را به من ياد ميدهد، به عنوان مثال با استفاده از مطالعه، مطالب آموزندهاي را دربارهي امامان(ع) ياد گرفتهام.»
فاطمه بهترين كتابي را كه تا به حال خوانده است اينگونه معرفي ميكند: ««پسري كه با رود آمد» نوشتهي «لاله جعفري» بهترين كتابي است كه تا به حال خواندهام چون اين كتاب داستان جالب زندگي حضرت موسي(ع) را به من ياد داد. براي من جالب بود كه مادر موسي(ع)، گهوارهي او را به رود انداخت، گهواره به داخل قصر رفت و فرعون كودك درون آنرا بزرگ كرد و همان كودك بعد از اينكه بزرگ شد؛ با ظلم و ستم فرعون مبارزه كرد.
او ادامه ميدهد: «مادرم تعريف ميكند كه از يك سالگي برايم كتاب ميخوانده، خودم هم قبل از رفتن به مدرسه خواندن را ياد گرفتم و از 5 سالگي كتاب ميخواندم. جزء سيام قرآن كريم را هم در همان سن حفظ كردم. از آيههاي قرآن هم در كتابم استفاده كردم و آيههاي مربوط به موضوع داستان را در پايان داستانها آوردهام.»
اين نويسندهي نوقلم دربارهي موضوع داستانهاي كتابش ميگويد: «اولين نقاش خداست، تشكيل باران، عيد نوروز، نماز در مسجد، اذان، همكاري با والدين و گردش علمي نام بعضي از داستانهاي كتاب من هستند.»
نظر شما