به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، نشست گروه تاريخ سراي اهل قلم موسسه خانه كتاب به نقد و بررسي كتاب «تاريخ آغازين فراماسونري در ايران» اختصاص داشت كه با حضور جعفر گلشن (منتقد و كارشناس تاريخ)، يحيي آريابخشايش (نويسنده كتاب) و خديجه معصومي (دبير نشست) عصر يكشنبه (11 دي) برگزار شد.
در ابتداي نشست جعفر گلشن، پژوهشگر تاريخ كه بيش از 15 سال است در زمينه تاريخ معاصر ايران در حوزه هنري فعاليت ميكند و از چگونگي فراهمآوري اين كتاب اطلاعاتي در دست دارد، درباره اهميت اين مجموعه كتاب گفت: «تاريخ آغازين فراماسونري در ايران» مجموعه پنج جلدي است که جلد نخست و دوم اين مجموعه توسط حميدرضا شاهآبادي و از جلد سوم به بعد زير نظر يحيي آريا بخشايش در دفتر ادبيات انقلاب اسلامي حوزه هنري تدوين شده است.
وي افزود: اين مجموعه منبعي تاريخي و به عنوان كتابي اسنادي در باب لژ بيداري ايرانيان به جامعه ايراني عرضه شده است و پس از گذشت 100 سال از اين لژ براي نخستينبار است كه منتشر ميشود و پيش از اين به اسناد تاريخي دسترسي نداشتيم. از حسن اتفاق پس از پيروزي انقلاب اسلامي در پي جستجوي خانههاي صاحبان رژيم پهلوي (ذکاءالملک فروغي) اين اسناد تاريخي كشف و براي انتشار به حوزه هنري سپرده شد.
اين پژوهشگر تاريخ در ادامه سخنانش گفت: پيشتر كتابهايي در زمينه شناساندن فراماسونري در ايران منتشر شده بود. كتاب محمود عرفان و يا كتابهاي متعدد ديگري كه پيش از دوره رضا شاهي منتشر شده بود اطلاعات دقيق، مستند و جامعي در اختيار ما نميگذاشت و تنها يك دفترچه از ابراهيم حكيمالملك بود كه نام اعضا را ذكر ميكرد.
وي افزود: اين كتاب ميتواند كمك ارزندهاي به پژوهشگران تاريخ مجلس ارايه دهد و يكي از منابع اصلي در اين زمينه بهشمار ميآيد. با خواندن اين بخش ميتوانيم به اين مسأله دست يابيم كه در مجلس دوم دو حزب فعال وجود داشته كه قالب مجلسيان در آن ذكر شده است و پژوهشگر و محقق تاريخ با مراجعه به اسناد فراماسونري در ايران ميتواند اطلاعات ارزندهاي از مجلس دوم و سوم به دست بياورد.
گلشن اظهار كرد: همچنين اطلاعاتي از لابيهاي پشت صحنه مجلس هم به دست ميآوريم و ميبينيم كه در دوره مشروطيت نيز چنين بوده و اگر به نطقها دقت كنيم مشخص ميشود، جهتها كاملا نشان دهنده هماهنگيهاي خارج از مجلس است. از اين نظر اين كتاب ميتواند منبعي مهم تلقي شود و نشان ميدهد كه بر چه مسايلي تكيه ميكند و چه مقدار در اهداف آنها ميتواند اثرگذار باشد.
وي افزود: جلد پنجم جداول ارزشمندي را دربردارد و طبقهبنديهايي را در زمينه روابط سياسي، اجتماعي و فرهنگي درباره تاريخ ايران، دوران مشروطيت و جنگ جهاني دوم به تصوير ميكشد و اثر شايستهاي بهشمار ميآيد كه ميتواند براي تاريخپژوهان منبع كاربردي باشد.
سپس يحيي آريابخشايش، گردآورنده «تاريخ آغازين فراماسونري در ايران» گفت: از سال 1382 ادامه تدوين اين مجموعه را به عهده گرفتم، پيش از اين حميدرضا شاهآبادي دو جلد نخستين را تهيه كرده بود كه جلد نخست به سابقه فراماسونري در ايران ميپرداخت و جلد دوم معرفي اعضا و شناساندن كساني را كه وارد اين لژ شدند، به عهده داشت.
وي به دو بند بسيار مهم براي كساني كه ميخواستند وارد اين لژ شوند اشاره كرد و گفت: نخست عقايد سياسي و مذهبي افراد بسيار مهم بوده و دوم هدف آنها از وارد شدن در فراماسونري چه بوده است؟ كه بيشتر آنها عقايد سياسي را مشروطهخواه و آزاديخواه اعلام كردند و درباره عقايد مذهبي خود گفتند كه تعصبات ديني نداشتهاند.
وي افزود: در بررسي اسناد ميتوانيم در داخل لژ افرادي از مسلمانان شيعه دوازده امامي بيابيم ولي سنيها بسيار كمتر در اين لژ حضور داشتهاند، كليميها، مسيحيها و زرتشتيها نيز در اين لژ بيداري عضو بودهاند و حتي روحانيوني نظير آيتالله طباطبايي، شيخ زنجان روحاني، سيد حسن تقيزاده و... نيز در لژ بيداري ايرانيان عضو بودهاند.
آريابخشايش به اهداف فراماسونريها اشاره كرد كه چرا وارد اين لژ شدهاند و در پاسخ گفتهاند كه براي خدمت به هموطن و نوع بشر و خدمت به انسانيت و ترقي و پيشرفت جامعه وارد لژ بيداري ايرانيان شدهاند. اسناد تاريخي نشان ميدهد اين افراد با حسن نيت داخل لژ شدند و افرادي مانند كمالالملك و دهخدا نيز كه وارد اين لژ شدهاند با قصد خدمت به جامعه ايراني آمدند و ما نبايد تمام فراماسونريها را خائن بدانيم.
وي افزود: اساس مجلدهاي قبلي اين كتاب به اسناد است و حتي يك سند هم باقي نميماند كه به آن اشاره نشده باشد ولي ذهنيتي كه درباره جلد پنجم كتاب (جلد پاياني) دارم اين است كه در اين جلد اسناد 9 نفر ديگر از کساني که براي عضويت به لژ بيداري ايران معرفي شده بودند آمده است. همچنين پايان کار اين جنبش در ايران طبق سندي که از همين مجموعه اسناد به دست آمد منتشر شده است، بنابراين جلد پنج اين مجموعه کاربردي است و براي پژوهش در مورد «لژ بيداري در ايران» مفيد است.
وي به مقايسه لژ فرانسه و لژ انگلستان پرداخت و گفت: اين دو لژ تفاوت ماهوي با هم داشتند و ما انگلستان را جزو فراماسونريهاي كهنه و محافظهكار معرفي ميكنيم كه با سياست در عمل ظاهر نميشوند و ميگويند با مذهب كاري نداريم ولي لژ فرانسه نوين است و نوگراست، در سياست دخالت ميكند و در ستيز است و ميگويد نبايد مذهب بر ما مستولي شود و نبايد تعصب ديني داشته باشيم.
وي افزود: اولين لژ فرانسه در ايران شكل ميگيرد و از طريق مدارس فرانسوي نظير «آليانس» ميخواهد فرهنگ فرانسوي را در ايران گسترش دهد كه در اولين اقدام با موفقيت همراه بوده است. همچنين فرانسويها را نشان ميدهد كه از فضاي موجود در دوره مشروطه استفاده كردند و فرصت را مغتنم شمردند و لژ بيداري ايران را بنيانگذاري كردند و معتقد بودند كه در اين لژ زنان نيز ميتوانند حضور بيابند. در لژ انگلستان تنها مردان ميتوانستند داخل فضاي فراماسونري شوند و فرانسويها با عضويت زنان در لژ خلاف اساسنامه فراماسونريها رفتار كردند.
وي به يكي از كمبودهاي اين كتاب اشاره كرد و گفت: موردي كه احساس ميكنم جايش در اين كتاب خالي است رابطه مدرسه علوم سياسي با لژ بيداري ايرانيان است كه نياز به تحقيق جامع و كاملي دارد.
دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰ - ۰۹:۵۸
نظر شما