مترجم كتاب «قانون مردمان» گفت: رالز مصداق نظريه عدالت را تا حدودي در سياست خارجي آمريكا و انگليس ميديد اما سياست اين كشورها را مبناي نظريهاش قرار نداد تا از اين طريق، تمام اقدامات آنها را عادلانه بداند. او با هر بيعدالتي چه از سوي دولت ليبرال ـ دموكرات آمريكا و چه هر دولت ديگري مخالف بود.-
وي افزود: رالز در اين اثر تاكيد ميكند كه تمامي مردمان، لزوما درباره يك دكترين سياسي به اجماع نميرسند. دكترين ليبراليسم سياسي اهميت دارد اما فرهنگ برخي جوامع به گونهاي است كه با تك تك مباني اين دكترين منطبق نيست. آن چه رالز در اين دكترين بر آن تاكيد دارد، رعايت حقوق مردم و تامين عدالت آنان است، در حالي كه يك جامعه ميتواند دكترين ليبراليسم سياسي را پياده نكند اما موفق به رعايت حقوق بشر شود.
محسني ادامه داد: رالز، برخي جوامع مسلمان را مثالي براي اين مدعاي خود ذكر ميكند و آنها را «جوامع آبرومند» مينامد. اين رويكرد رالز، نشانگر پذيرش پلوراليسم سياسي از سوي اوست. «اجماع همپوشان» مهمترين موضوعي است كه در اين بحث مطرح ميشود. رالز در اين بحث بيان ميكند كه همه مردمان نميتوانند درباره يك دكترين سياسي به توافق برسند و اين موضوع براي ملتها و فرهنگهاي مختلف نيز صادق است. در چنين شرايطي، كشورهاي مختلف ميتوانند درباره مجموعهاي از مسايل، به اجماع برسند. برابري افراد با يكديگر و رعايت حقوق بشر، مهمترين اصول عدالت در ميان ملل مختلفند كه در اجماع همپوشان در نظر گرفته ميشوند.
وي افزود: رالز نظريه اجماع همپوشان را در قالب پلوراليسم سياسي طرح ميكند تا از اين طريق با كمي اغماض، جوامع غير ليبرال ـ دموكرات را نيز به رسميت بشناسد، از همين رو، وي اين جوامع را نيز ذيل نظريه «ايدهآل» مطرح ميكند.
محسني ادامه داد: از منظر رالز، در جوامع غيرايدهآل، دولتهايي قانونشكن حاكمند كه جامعه را همواره تحت فشار قرار ميدهند. او آلمان نازي را به عنوان دولت قانونشكن معرفي ميكند.
وي رالز را مهمترين نظريهپرداز و فيلسوف ليبراليست دانست و گفت: طبق نظر برخي از كارشناسان «تئوري عدالت» رالز مهمترين كتاب حوزه فلسفه سياسي در قرن بيستم است. نظريه عدالت در سنت فلسفي غرب به سه شاخه تقسيم ميشود كه نخستين آنها متعلق به افلاطون و دومين نظريه متعلق به «بنتهام» و ساير فايدهگرايان است. رالز نظريه سومي را در حوزه عدالت را مطرح ميكند. او كه از مخالفان فايدهگرايي است، بديلي براي نظريه عدالت فايدهگرايان ارايه ميدهد. قوت نظريه رالز تا جايي است كه «رابرت نوزيك» با وجود مخالفت با رالز، در كتاب «آنارشي، دولت و يوتوپيا» مينويسد كه نظريه عدالت رالز، تنها از يك متفكر هوشمند و خلاق برميآيد.
محسني به مصداقهاي رالز براي جوامع ليبرال ـ دموكرات اشاره كرد و گفت: رالز در زمان حياتش معتقد بود مصداق نظريهاش را ميتوان در سياست خارجي آمريكا و انگليس ديد. با اين ادعا كه آنان سعي كردند تا حدودي ميان آزادي و عدالت آشتي برقرار كنند. او همچنين معتقد بود كه برخي از كشورهاي «آبرومند» نيز موفق به رعايت حقوق بشر شدند. با وجود اين بايد در نظر داشت كه او آمريكا و انگليس را مبناي نظريهاش قرار نداد تا از اين طريق، تمام اقدامات اين كشور را مطابق با حقوق بشر بداند. براي مثال او بمباران «ناكازاكي» توسط آمريكا را عملي ميداند كه تنها از يك ياغي سر ميزند. به همين دليل موضع احتمالي رالز در برابر اقدامات اخير آمريكا و همچنين اعتراضات مردم به نظام سرمايهداري قابل حدس است.
اين مترجم افزود: شايد رالز به اين دليل برخي از سياستهاي آمريكا و انگليس را مطابق نظريهاش ميدانست كه ميخواست جهان سياسي را آن گونه كه هست ببيند و به حداقلها مفايت كند. او از امر واقع شروع ميكند و از همان نقطه، نظريهپردازيهايش را آغاز ميكند.
محسني يادآوري كرد: از سوي ديگر، رالز بر اصول كلي عدالت تاكيد داشت، اصولي كه مجموعهاي از حقوق را براي مردم در حوزههاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي در نظر ميگيرد. بر اين اساس اگر اين حقوق اوليه بدون هيچ اعمال محدوديتي براي شهروندان در نظر گرفته شوند، عدالت تا اندازه زيادي محقق شده است. اگر اين حقوق از ميان بروند، جنبشها و اعتراضات مردم در يك جامعه را ميتوان دليلي بر بيعدالتي آن جامعه دانست. با وجود اين تفاسير بر اساس آن چه از نظرات رالز برميآيد، او با هر بيعدالتي مخالف است، حال اين بيعدالتي از سوي دولت ليبرال ـ دموكرات آمريكا سر بزند يا هر دولت ديگري.
چاپ نخست كتاب «قانون مردمان» با شمارگان 1650 نسخه، 272 صفحه و به بهاي 60000 ريال از سوي انتشارات ققنوس منتشر شده است.
نظر شما