نويسنده كتاب «ادراكات اعتباري از ديدگاه علامه طباطبايي»:
انديشه اعتباري علامه به منازعات طولاني اصوليان پايان داد
نويسنده كتاب «ادراكات اعتباري از ديدگاه علامه طباطبايي»، علامه طباطبايي را مبدع نظريه ادراكات اعتباري دانست و گفت: طبق اين انديشه، آن دسته از قواعد علم اصول را كه چندين قرن است دچار خطاهاي منطقياند، بايد از منظر ديگري نگاه كنيم. اين نظريه با قابل تغيير دانستن برخي از قواعد اصولي، به منازعات چند صد ساله اصوليان پايان داد.-
وي علامه طباطبايي را نخستين طراح نظريه ادراكات اعتباري دانست و گفت: اين نظريه به شكلي كه علامه مطرح كرد، پيش از آن طرح نشده بود. اين نظريه برخي از مشكلات و چالشها را در حوزه منطق، كلام، فلسفه، ادبيات عرب و اصول فقه حل كرد. در اين كتاب، نتايج معرفتشناسانه و روشي را كه بر نظريه ادراكات اعتباري مترتب بود نيز بررسي كردم. تاثيرات نظريه ادراكات اعتباري بر علم فقه، موضوعي است كه بيش از ساير حوزهها بر آن متمركز شدم. اين نظريه توانست از مغالطاتي كه اصوليان قرنها دچارش بودند، پرده بردارد.
هاشمي توضيح داد: علم اصول، مبنايي است كه فقيه به واسطه آن ميتواند حكمي را صادر كند. يك فقيه بر اساس قواعد اصولي به استناد و استنتاج ميپردازد و ميان دادههاي به دست آمده ارتباط برقرار ميكند. او برداشتهايش را بر اساس علم اصول تنظيم ميكند. در واقع علم اصول، منطق فقه است. انديشه ادراكات اعتباري بر ديدگاه ما در تبيين علم اصول و ارايه استانداردهاي فقه تاثير ميگذارد. اين انديشه به ما ميگويد كه بخشي از قواعد علم اصول چندين قرن است دچار خطاهاي منطقياند و بايد از منظر ديگري به آنها نگاه كنيم. بر اساس اين نظريه، برخي از قواعد اصولي، اعتباري و قابل تغييرند. به اين ترتيب، بسياري از منازعات اصوليان كه قرنها ادامه داشت، قابل حل ميشوند.
وي انديشههاي اعتباري را داراي 10 ويژگي دانست و گفت: اگر به اين ويژگيها توجه نكنيم، با مغالطات منطقي در قضاوتهايمان روبهرو ميشويم.
هاشمي درباره جرقههاي شكلگيري طرح اين نظريه از سوي علامه طباطبايي گفت: علامه كمپاني، استاد اصول فقه علامه طباطبايي بود و بيشترين تاثير را بر وي در طرح اين نظريه داشت و من در فصل نخست اين كتاب نيز به اين تاثير اشاره كردهام. رگههاي بسياري از انديشه اعتباري در كلام علامه كمپاني وجود داشت اما وي به طور منسجم اين نظريه را طرح نكرد. بخشهاي مختلف اين نظريه مانند دانههاي زنجيرند كه در علم اصول گذشتگان پراكنده بودند و علامه طباطبايي با طرح نظريهاش، با يك نخ، دانههاي پراكنده تسبيح را به هم پيوند داد.
وي درباره انگيزههاي علامه طباطبايي در طرح اين نظريه گفت: انگيزه وي از دو امر ناشي ميشود. نخست آنكه او توسط استادش علامه كمپاني متوجه ميشود كه بسياري از منازعات و اختلافنظرها در علم اصول فقه به دليل توجه نكردن به انديشههاي اعتباري است. از سوي ديگر، علامه طباطبايي به دليل تسلط در مباحث معرفتي فلسفه و همچنين آشنايي با نظريه ماركسيستها مبني بر نسبيت حقيقت، به اين نتيجه ميرسد كه بخشي از انديشههاي ما اعتبارياند و ميتوانند مشمول تغيير شوند اما بخش ديگري از آنها مانند فيزيك و فلسفه، حقيقي و غيرقابل تغييرند. او در نظريهاش تاكيد ميكند كه بايد ميان ادراكات اعتباري و حقيقي فرق بگذاريم و بخشي از ادراكات را وحي مُنزَل ندانيم. اين ادراكات اعتباري تنها مختص به اصول فقه نيستند، بلكه در مباحث حقوق اجتماعي نيز ميتوانند بسيار تاثيرگذار باشند. اين نظريه در روش تحقيق دانشهاي اعتباري نيز تاثيرگذار خواهد بود، زيرا كيفيت روش تحقيق در دانشهاي اعتباري و حقيقي متفاوت است.
هاشمي تفسير افعال انساني در حوزه اخلاق فردي و اجتماعي را يكي ديگر از مباحثي دانست كه نظريه ادراكات اعتباري در فهم و بررسي آن موثر است. وي گفت: اين نظريه به تبيين رفتار فرد و جامعه كمك ميكند. قضاوتهاي ارزشي و تشخيص اينكه چه كاري خلاف و چه كاري درست است نيز در حيطه انديشه اعتباري امكانپذير خواهد بود. انديشه اعتباري، بصيرتي را به ما ميدهد كه از طريق آن ميتوانيم در اصول فقه، قانونگذاري و حقوق و همچنين قضاوت درباره ارزشهاي اجتماعي با دقت بيشتري عمل كنيم و از بسياري از مغالطات و خطاها در اين عرصهها بر حذر بمانيم.
كتاب «ادراكات تطبيقي از ديدگاه علامه طباطبايي و تاثير آن بر علم اصول فقه» از سوي انتشارات طراوت منتشر شده است.
نظر شما