شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۳:۳۶
افهمی: حتی خورشید ما با خورشید آمریکای لاتین فرق دارد!

جواد افهمي، نویسنده، معتقد است كه تا وقتی نویسندگی شغل دوم یا چندم باشد، نمی‌توان به پیشرفت آن امیدوار بود. وی مشكل ديگر داستان‌نويسي در ايران را مكاتب وارداتی دانست كه اغلب به شكل خام در آثار نويسندگان نمايان مي‌شوند و گفت: در حالي كه شرايط اجتماعي و محيطي ما ،حتي آفتاب و زمين اينجا با آفتاب و زمين آمريكاي لاتين متفاوت است، دلیلی ندارد از مکاتب ادبی آن سرزمین استفاده کنیم.-

 به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، افهمي با بيان تفاوت‌هاي دو‌گونه داستان‌نويسي و رمان‌نویسی سخنان خود را آغاز كرد و گفت: داستان كوتاه و رمان، هر كدام ابزار و مخاطب خاص خود را دارند و شباهتي به هم ندارند. 

وي افزود: اين روزها برخي اوقات وقتي نويسنده داستان كوتاهش را پيش ناشر مي‌برد، ناشر اخم و تخم مي‌كند و توجيهش آن است كه داستان كوتاه فعلا بازار ندارد. شايد ناشر هم دوست ندارد اين پاسخ غير‌فرهنگي را بدهد، ولي اين مساله بخشي از شرايطي است كه براي هر دو قشر ناشر و نويسنده به وجود آمده است.

نويسنده «سوران سرد» در ادامه با بيان برخي اختصاصات داستان كوتاه، توضيح داد: بخشي از تعريف داستان كوتاه ايجازگويي و ضربه‌دار بودن آن است و اين ضربه بايد آن‌قدر قوي باشد كه بتوانيم نام داستان كوتاه را روي آن بگذاريم.

افهمي در پاسخ به اين سوال كه «فكر مي‌كنيد چرا برخي رمان‌نويسي را در ايران حرفه‌اي نمي‌دانند؟» گفت: رمان‌نويسي براي نويسندگان ايراني شايد شغل سوم باشد. نويسندگان ايراني اغلب از صبح تا شب به شغل ديگري مشغولند و شب‌ها با وجود خستگي با چه قدرتي مي‌توانند بنويسند و چگونه بايد از آنان انتظار نوشتن رمان‌هاي ماندگار و پر ورق را داشت؟ هرچند ما همیشه نويسندگان توانا و با استعدادي داشتیم و داريم.

خالق «خورشيد بر شانه راستشان مي‌تابيد» در پاسخ به سوال ديگري مبني بر اين‌كه «چرا بسياري از آثار داستان‌نويسان ما براساس الگوبرداري‌هاي سطحي از مكاتب غربي خلق مي‌شوند؛ همچنان كه به گفته برخي از نويسندگان اين پديده در ميان آثار داستان‌نويسان صاحب نام نيز ديده مي‌شود؟» گفت: رمان پديده دنياي مدرن است؛ البته ما خودمان نيز در داستان و ادبيات مجموعه‌اي غني داريم. در اين باره بحث‌هاي ريشه‌داري را بايد مطرح كرد. وقتي ما از پديده و جريان به صورت غايب استفاده مي‌كنيم، بايد آن را به طور مشهود درآوريم و بومی کنیم و در اين صورت است كه مكتب، تبديل مي‌شود به داستان ما.

اين داستان‌نويس در ادامه اضافه كرد : ايراد ما آن است كه پديده‌ها را عيني نمي‌كنيم و مي‌خواهيم فقط چند سطري از مكاتب وارداتي بخوانيم كه اين كافي نيست؛‌ چرا كه محصول ما بايد بومي و محلي خود ما شود، نه آن‌كه به صورت خام و بدون وطني شدن ارايه شود.

افهمي توضيح داد: ما در مرحله اول بايد فرهنگ، تمدن و حتي رنگ آفتاب و رنگ پوستمان را باور كنيم و بدانيم كه حتي آفتاب و زمين اينجا با مثلا آمريكاي لاتين متفاوت است و روابط و مناسبات انساني ما با آنان فرق دارد. تامل بر اين پديده‌ها است كه مي‌تواند به ما تشخص بدهد؛ حتي اگر اثري ميني‌مال خلق شود.

اين نويسنده در پايان سخنانش اين‌گونه گفت: واضح است كه با كپي‌بردراي اثری متفاوت براي جهانيان خلق نكرده‌ايم و حرفي انساني و جهاني نزده‌ايم؛ چرا كه اثر كپي‌بردراي شده اثري جذاب براي مخاطب وطني و غير وطني نخواهد بود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط