چهارشنبه ۳۰ فروردین ۱۳۹۱ - ۱۰:۵۰
ابومحبوب: فریدون و ضحاک می‌توانند یکی باشند‍

احمد ابومحبوب، مدرس سلسله درس‌های «شاهنامه‌پژوهی» سرای اهل قلم در دومین جلسه از این نشست‌ها با نگاهی اسطوره‌ای به شاهنامه به بررسی عناصر مهم داستان ضحاک و فریدون پرداخت. وی ضحاک را آغازگر یک دوران جدید فرهنگی دانست و با تاکید بر برخی از عناصر به کار رفته در این داستان این پرسش را مطرح کرد که «آیا فریدون وجه دیگری از ضحاک است؟»

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، دومین جلسه از سلسله درس‌های «شاهنامه‌پژوهی» با حضور احمد ابومحبوب و جمعی از علاقه‌مندان این حوزه عصر سه‌شنبه، 29 فروردین در سرای اهل قلم برگزار شد. 

در این جلسه ابومحبوب، بیت‌المقدس، عدد سه، طلسم، مار، شیر، سروش و آخرالزمان را از جمله عناصر مهم داستان ضحاک دانست و دراین‌باره توضیح داد: در زمانی که ضحاک در ایران نیست فریدون از رود اروند عبور می‌کند و به شهری می‌رسد که بیت‌المقدس نام دارد، البته این بیت‌المقدس گنگ‌دژ است نه آن شهری که امروز در فلسطین به این نام شناخته می‌شود.

مدرس این جلسه در ادامه بخش‌هایی از داستان شاهنامه را روخوانی کرد و پس از آن درباره اهمیت نمادین عدد سه در داستان ضحاک و فریدون اظهار کرد: عدد سه از نظر اسطوره‌ای نماد مذکر است همان‌طور که عدد چهار مفهوم مونث دارد. در مقابله ضحاک و فریدون با ساختارهایی سه‌تایی روبه‌رو هستیم؛ یکی از این ساختارها ضحاک است. خواب ضحاک هم این ساختار سه‌گانه را دارد و در خواب سه نفر به او حمله می‌کنند که وسطی فریدون است و قامتی کوتاه‌تر از بقیه دارد. فریدون هم سه پسر دارد و سلطه عدد سه، پس از زمان ضحاک هم تداوم می‌یابد. در اینجا این سوال به وجود می‌آید که آیا فریدون وجه دیگری از ضحاک است؟ این سوالی است که درآینده به آن پاسخ می‌دهیم.

وی درباره عنصر طلسم و تاثیر آن بر داستان ضحاک و فریدون گفت: شهری که ضحاک بر آن حکومت می‌کرد طلسم شده بود. طلسمی که ضحاک آن را به وجودآورده بود. طلسم یا طلسمان کلمه‌ای یونانی است که از دو ریشه «طل» به معنای دور و نهایت و انجام و «مان» به معنای مرد و بشر گرفته شده است. کل این کلمه تکمیل کردن معنا می‌دهد و در زبان یونانی به اشیایی طلسم می‌گویند که پس از تکمیل شدن مراسم مذهبی جنبه تقدس پیدا می‌کنند.

این پژوهشگر ادامه داد: فریدون وقتی از رود می‌گذرد شهری را می‌بیند که طلسم شده است و این را مي‌شکند یعنی جنبه تقدس ضحاک و سرزمینش را از بین می‌برد. به نظر می‌رسد ضحاک در اسطوره‌های کهن دارای تقدس و به نوعی یک چهره مذهبی بوده است اما چه آیینی را می‌توان به ضحاک نسبت داد؟

ابومحبوب با قرائت بخش‌های دیگری از شاهنامه به این سوال پاسخ داد و گفت: مارها نمادهایی هستند که بر اساس آن می‌توانیم آن‌را تشخیص دهیم. تصویر دو ماری که به دور جامی پیچیده‌اند و آب دهانشان در جام می‌ریزد تصویری میترایی است که برای پیروان این آیین ابتدای ورود به میترایی را نشان می‌دهد. این تصویر نماد «نوچه» یعنی آغازگر راه است و دو مار شانه‌های ضحاک با این دو مار میترایی قابل تطبیق هستند. گویا ضحاک آغازگر یک دوران فرهنگی جدید بوده است.

او افزود: فردوسی در داستان ضحاک می‌گوید ضحاک زمانی خواب سقوط حکومتش را دید که هنوز 40 سال به پایان حکومتش باقی مانده بود.این به آن معناست که ضحاک هنوز به پختگی نرسیده بود. عدد چهل در آیین میترایی نشانه کمال و پختگی است و بعدها این عدد به ادبیات عرفانی ما نیز راه پیدا کرد.

این استاد دانشگاه درباره سرنوشت ضحاک در مقابله با فریدون گفت: ضحاک در نبرد با فریدون کشته نمی‌شود وقتی فریدون قصد کشتن او را دارد سروش پیش می‌آید و از فریدون می‌خواهد ضحاک را زنده بگذارد و در کوه دماوند به بند بکشد تا اقوام و خویشانش به کمک او نیایند؛ به این ترتیب ضحاک زنده مي‌ماند و تداوم می‌یابد تا در آخرالزمان برای آشوب ظهور کند و سوشیانت به مبارزه با او برخیزد. اما مگر ضحاک خویشانی داشته است؟ پدر ضحاک کشته شده است و او صاحب فرزندی نیز نیست. پس باید چیزی در وجود او بوده باشد که به شکلی تداوم تاریخی پیدا کرده باشد.

این محقق درباره زروان و نمادهای به جا مانده از آن توضیح داد: زروان با سر شیر و بدن مرد تصویر شده است. درنمادهای به دست‌آمده از زروان او یک چوبدستی به دست دارد و ماری از پای تا سر به دور بدن او پیچیده و سرش در کنار سر شیر قرار گرفته است.

وی درباره عنصر شیر در داستان ضحاک و فریدون اظهار کرد: در آیین میترایی، میترا تجلی‌های مختلفی در بش‌های گوناگون هستی دارد. در میان حیوانات به شکل شیر و در میان خوردنی‌ها به شکل عسل تجلی می‌یابد. در سنگ ‌نگاره‌هایی که در محرابه‌های میترایی به دست آمده میترا به صورت جوانی تصویر شده که بر پشت گاوی سوار است و گاو را می‌کشد. در تخت جمشید نیز میترا به شکل شیری که به پشت گاوی جهیده و او را گاز گرفته نشان داده شده است که هر دو نماد عوض شدن دوران هستند.

ابومحبوب شیر را نماد توسعه و گسترش آیین میترایی عنوان کرد و افزود: فردوسی بارها توصیف شیر و فروزندگی را در داستان ضحاک و درباره او به کار برده است و به دلیل بار مثبت این توصیفات می‌توان دوران ضحاک را نماد دوره‌ای از دوره‌های میترایی دانست که هنوز به کمال نرسیده است؛ ضحاک می‌تواند نمادی از «زروان»، خدای زمان خود نیز باشد اما در تاریخ مشخص نیست که آیا زروانیسم به میتراییسم تبدیل شده است یا هر دو در کنار هم حضور داشته‌اند.

این نویسنده درباره نقش سروش در داستان فریدون و ضحاک اظهار کرد: سروش نماد پارسایی و معادل جبرئیل در آیین اسلام است. در داستان ضحاک، سروش مانع می‌شود که فریدون ضحاک را از بین ببرد و از فریدون می‌خواهد تا وقتی که «زمان» مورد نظر فرابرسد، ضحاک را در کوه دماوند به بند بکشد.

وی در پایان این بخش از داستان ضحاک را اسطوره‌ای آخرالزمانی عنوان کرد و گفت: اسطوره آخرالزمانی، اسطوره تحول و به معنای پایان یک دوره از زندگی بشریت و آغاز دوره‌ای جدید است.

دومین جلسه «شاهنامه‌پژوهی» با پرسش‌های‌ حاضران درباره شاهنامه، آیین میترایی، اسطوره و پاسخ دکتر ابومحبوب به این سوالات پایان پذیرفت.

سلسله درس‌های «شاهنامه‌پژوهی» سه‌شنبه هر هفته در سرای اهل قلم برگزار می‌شود.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها