سه‌شنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۲۰:۳۸
ابومحبوب: ‌فریدون منجی قوم ایرانی است

احمد ابومحبوب در سومین نشست سلسله درس‌های «شاهنامه‌پژوهی» سرای اهل قلم به ادامه بررسی تطبیقی شخصیت‌های ضحاک و فریدون در شاهنامه پرداخت و همچنین با دیدی تاریخی قیام فریدون را بررسی کرد.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) سومین نشست سلسله‌ درس‌های شاهنامه‌پژوهی سرای اهل قلم با حضور احمد ابومحبوب و جمعی از علاقه‌مندان ادبیات کلاسیک ایران عصر سه‌شنبه 5 اردیبهشت برگزار شد. 

ابومحبوب در این نشست ضمن ادامه بررسی تطبیقی دو شخصیت ضحاک و فریدون گفت: عنصری که با فریدون ارتباط دارد و در شاهنامه مدام تکرار می‌شود «گرز» است. گرز نماد قدرت و تبار است و وجهی نمادین دارد.

وی افزود: سر این گرز مانند گاو است و این گاو را نمادی از تبار ایرانیان کهن و آرایی در سرستون‌های تخت جمشید و دیگر بناها مشاهده می‌کنیم. البته این نماد بیشتر از دوران هخامنشی تا ابتدای اشکانیان مشاهده می‌شود.

این شاهنامه پژوه در ادامه به تبارشناسی واژه فریدون پرداخت و گفت: کلمه فریدون از ریشه باستانی عدد 3 است. فریدون مرکب است از «فری» یعنی 3 و ایتون. ایتون به معنای «چنین»، «این‌گونه» و یا «اینسان» است که تبدیل به ایدون می‌شوند. بنابراین معنای فریدون می‌شود: «این‌چنین 3 تایی». تقابل 3 فریدونی و 3 اهریمنی از همین‌ مساله آغاز می‌شود.

وی افزود: عدد سه در این داستان جنبه نمادین دارد و در داستان رستم عدد 2 مهم است. عدد 3 از نظر اسطوره‌ شناسی نماد مذکر است. ضحاک یک چهره مردسالار است و همچنین فریدون. بر این اساس می‌توان گفت که آریایی‌ها اقوامی بودند که وجه مردسالاری بر آن‌ها مسلط بود، اما پس از مهاجرت و برخورد آن‌ها با تمدن‌های دیگر این وجهه کمرنگ می‌شود.

ابومحبوب گفت: سوالی در این‌جا مطرح می‌کنم این است که ‌آیا ضحاک در اسطوره‌های شاهنامه‌ای که غیر مستقیم با تاریخ ارتباط دارند، نمادی از دوران سرمای اولیه پیش از مهاجرت آریایی‌ها نیست؟ دوران ضحاک دوران سیاهی، تیرگی، شرارت است. فضای این داستان و همچنین رنگ‌های مرتبط با آن تیره هستند، اما فضای دوران فریدون روشن است، چرا که فریدون منجی قوم ایرانی است.

نویسنده «کک کوهزاد» در ادامه گفت: فریدون به بیت‌المقدس حمله کرد که ضحاک در آن‌جا بر تخت نشسته بود. این بیت‌المقدس شهری در فلسطین امروزی نیست، بلکه می‌تواند همان «ایران‌ویج» یا سرزمین مقدس ایرانیان باشد.

مدرس شاهنامه پژوهی سرای اهل قلم گفت: ما به ناچار باید نسبت به داستان فریدون دو زاویه دید را داشته باشیم، دید تاریخی و دید اسطوره‌ای. دیدگاه تاریخی هم فقط یک دیدگاه است که در این دیدگاه ما با دو نظریه روبه‌رو هستیم. نظریه اول می‌گوید که آریایی‌ها ساکن همین سرزمین بودند که به مکان‌های دیگری مهاجرت کردند.

وی افزود: اما نظریه دوم که شواهد و قراین بیشتری برای آن پیدا شده بیان می‌کند که آریایی‌ها اقوام آسیای مرکزی بودند که در حدود 5 تا 6 هزار سال پیش به دلیل سرمای شدید و کشنده از مرکز آسیا به فلات ایران، هند و اروپا مهاجرت کردند.

ابومحبوب در ادامه گفت: سرمای شدید در دوره جمشید رخ می‌دهد و جمشید شهری در زیر زمین به نام «ورجمکرد» می‌سازد برای فرار از سرما مردم و از هر حیوانی یک جفت را به آن‌جا می‌برد. پس از پایان سرما مردم از آن‌جا خارج می‌شوند. طوفان نوح هم چنین روایتی دارد؛ نابودی بشر و سپس نو شدن آن، که این یک اسطوره آخرالزمانی هم هست.

ابومحبوب در پایان گفت: چرا بعد از جمشید دوران ضحاک است؟ آیا این دوران ضحاک همان دوران زیرزمینی نیست؟ نکته دیگر این است که همان‌طور که بیان شد آریایی‌ها به خاطر سرما به سه منطقه مختلف مهاجرت کردند، فریدون سمبل 3 شعبه شدن قوم آریایی است. او سه پسر داشت و سرزمین‌هایش را بین سه پسرش تقسیم کرد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها