داوود امیریان، نويسنده كتاب «گردان قاطرچيها»، گفت: حسرتهايي را كه در زندگی داشتم در داستانم آوردهام. اگر عمري هم داشته باشم دلم ميخواهد كه همينطور بنويسم./
حسين فتاحي، در ابتداي اين نشست، به نكات مثبت کتاب اشاره كرد و گفت: هميشه آثاري كه درمورد جنگ منتشر میشوند با خشونت همراه اند، اما والدین دوست دارند كه فرزندانشان كتابهايي رامطالعه کنند كه در آنها خشونت وجود نداشته باشد .
وی ادامه داد: اميريان به فضايي وارد شده كه كمتر كسي به آن فضا ميرود و سعي كرده، فضاي خشونتآميز جنگ را تلطيف و صحنههاي كتاب را با طنز همراه کند. شخصيتهای داستان این کتاب، همه فعال اند و نویسنده از پرداختن به فضاي عادي و خسته کنندهای كه جنگ دارد، پرهيز می کند.
فتاحی افزود: مثلا يوسف و سياوش دو شخصيت اصلي داستانند كه به دليل رفتارهای شیطنت آمیزی که دارند توسط گردانشان پس زده میشوند.
این نویسنده به نکات مثبت دیگر این اثر اشاره و بیان کرد: در آثاری که در مورد جنگ ایران وعراق منتشر میشوند، همه رزمندگان خوب و مقدس و از عراقيها بهترند و عراقيها همه خشن و بيرحمند. اما دراين كتاب شخصيتهاي داستان نسبي اند و مطلق نيستند. مثلاً سياوش به عنوان يكي از شخصيتهاي داستان، در كلاه يكي از پيرمردها مورچه مياندازد.
وی افزود: اميريان در اين كتاب آدمها را نسبي گرفته، به همين دليل، خواننده با شخصيتهاي داستان همذات پنداري ميكند. در واقع، نویسنده به ما ميگويد، انسان ميتواند با داشتن يك زندگي معمولي هم در يك كار مقدس شركت كند.
فتاحی گفت: در داستانها و فيلمنامههایی که در مورد جنگ عراق عليه ايران نوشته شده، معمولاً رزمندهگان ايران پيروز ميشوند درحالی که در این اثر، رزمندگان ایرانی هم اشتباه ميكنند و همانطور كه شخصيتها نسبياند، كارهایشان هم نسبي است و اين نسبي بودن زندگي به واقعنمايي اثر كمك كرده است. در اين داستان، در كنار جريان مبارزه، زندگي عادي هم جريان دارد.
وی به نکات منفی این کتاب اشاره و عنوان کرد:شخصیتها در يك سوم ابتدایي کتاب، سرگردان و به دنبال پيدا كردن خودند و داستان اصلی دیر شروع میشود. خواننده دوست دارد زودتر بفهمد شخصيتها در عمليات چه كار ميكنند، عملياتي كه هر اشتباه كوچكي ميتواند به قيمت جان آنها تمام شود. اگر اتفاقات اصلی زودتر شروع میشدند و نویسنده ماجراهای آغازین کتاب را به صورت فلش بك در داستان وارد میکرد، بهتر بود.
فتاحی بیان کرد: بخشي از اين كتاب داراي اشكالات منطقي است. یکی از اشکالات، آوردن قاطر از مناطق دیگر به مناطق کوهستانی و عملیات آنها در منطقه صعبالعبور است .در اين مناطق بنا بر كوهستاني بودنش، قاطر فراوان است، اما در اين داستان ميبينيم كه این گردان، قاطرها را از منطقهای ديگر تهيه و توسط قطار به آنجا می آورد. در اينجا خواننده ميپرسد که چرا قاطرها از همين مناطق جمعآوري نميشوند؟
وی افزود: به طور كلي، اين اثر را كار خوبي ارزيابي ميكنم، زيرا نوجوانان و خوانندگان آن از خواندنش خسته نميشوند البته اگر بعضي از اشكالات آن برطرف ميشد كار بهتري ار آب در مي آمد.
محمدرضا بايرامي، نویسنده، نیز در اين نشست، عنوان كرد: در جنگ عراق عليه ما دو نوع نوجوان حضور داشتند؛ نوجواناني كه در منطقه زندگي ميكردند و نوجواناني كه از مناطق ديگر به مناطق جنگی آمده بودند. اين اثر به كساني اشاره ميكند كه جنگ به آنان تحميل شد و داوطلبانه براي دفاع رفتند.
بایرامی بیان کرد: طرح آقاي اميريان را قبل از نوشتن ديدم و به نظرم يكي از بهترين طرحهای داستانی بود. انتخاب نویسنده بينظير است اما با وجود نكتههاي مثبت، اين اثر داراي اشكالاتي نیز هست.
وی ادامه داد: نكتهاي كه در آثار اميريان وجود دارد، قصهگو بودن اوست؛ برخلاف ديگر نويسندگان، وي سعي نميكند فقط با نثر داستان را به سرانجام برساند.
اين نويسنده افزود: با توجه به اينكه شخصیت نوجوانان شكل نگرفته، اگر اثر به صورت طنز باشد براي آنان جذابتر است و روحيه اميريان نيز به اين سمت گرايش دارد.
بايرامي گفت: شخصیت های داستان، نوجوانانياند كه شيطنت ميكنند و همه می خواهند از شرشان خلاص شوند، اما اين نوجوانان در عين حال، مهربان و به كارهايي كه به آنها سپرده ميشوند متعهدند.
وی اظهار کرد: اين کتاب، ميتوانست، يك شاهكار باشد اما داستان اصلي دير شروع ميشود. اين كار ما را به ياد كارهاي درخشاني مانند «سه ببر گرفتار» مياندازد.
داوود اميريان، نويسنده نيز در پاسخ به منتقدان اين كتاب در اين نشست، گفت: وقتي به منطقه جنگی رفتم به نظرم بهشت ميآمد، چون نوجوانان را ميديدم كه قاطرسواري ميكردند. من درشهر به دنيا آمدم و حسرت اين را داشتم كه روستايي باشم و قاطرسواري كنم. وقتي اين گردان را در آنجا ديدم، دوست داشتم عضو اين گردانها بودم.
وی ادامه داد: يادم ميآيد كه در منطقه جنگي عدهاي از اين قاطرها به شدت زخمي بودند و درد ميكشيدند. ما درد اين قاطرها را ميديديم و بسيار متأثر ميشديم و ميخواستيم كه اين قاطرها ديگر زجر نكشند، اما هيچ يك از رزمندگان حاضر نبود تير خلاص را به اين قاطرها بزنند تا آنها از اين رنج و درد رهايي پيدا كنند. بلاخره يكي از رزمندگان را مأمور كرديم كه تير خلاص را بزند. او هم به شرط اينكه روي چشمهايش چفيه بگذارد اين كار را انجام داد.
امیریان افزود: من وقتي اين صحنه را ديدم حال بدي داشتم و بعداً به فكر اين افتادم كه در مورد اين صحنه بنويسم، اما توانش را در خودم نميديدم.
نویسنده کتاب «گردان قاطرچی ها» اظهارکرد: ممكن است يك نويسنده به سوژهاي به مدت 10 سال فكر كند، اما نتواند در مورد آن بنويسد. اگر براساس طرح اوليه خودم ميخواستم اين اثر را بنويسم حدود 2 جلد ميشد. ماجراهاي زيادي بودند که ميخواستم درباره اش بنويسم، اما حجم كار زياد ميشد و ناچار بودم كه كار را خلاصه كنم.
وی گفت: نظر دوستان درباره اينكه داستان اصلي دير شروع ميشود درست است، اما من فلش بك را دوست ندارم.
امیریان ادامه داد: در مورد اين سوال كه چرا قاطرها را از همان منطقه جمعآوري نكردند و از منطقه ديگر آوردهاند، بايد بگويم قاطرها مايملك گردان بودند. گردان آنقدر بودجه نداشت كه قاطرها را از منطقه جمعآوري كند.
وی بیان کرد: جنگ بر ما تحميل شد و من دوست داشتم يك نگاه تازه به آن داشته باشم. به ياد دارم، به ما تيراندازي ميشد و ما نميتوانستيم سرمان را بالا بياوريم، اما پرندگان بالاي سرمان پرواز ميكردند. من با خودم ميگفتم كه اي كاش من جاي اين پرندگان بودم.
امیریان ادامه داد: در مورد جنگ به اندازه كافي آثاری که فضاي تلخ و گريهآلود را وصف می کنند وجود دارند. من نميخواستم اين فضا را در آثارم تكرار كنم. در نوجواني عاشق كار طنز بودم، اما اين آثار در زمان ما كم بودند.
نویسنده کتاب «گردان قاطرچی ها» گفت: قرار بود، اسم كتاب، گردان ذوالجناح باشد، اما چون ايجاد حساسيت ميكرد اين نام راتغییر دادم.
بيست و پنجمين نمايشگاه بينالمللي كتاب تهران، ساعت بيست امشب ، 23 ارديبهشت به كار خود پايان ميدهد.
نظر شما