اخگر در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره کتابهای مختلف ترجمه و تالیف شده با موضوع عکاسی در ایران گفت: باید بین کتابهای این حوزه تفکیک قایل شد. دسته اول کتابهای فنی عکاسی است، که بیشترین کتابهای کار شده در این حوزه را تشکیل میدهند و دسته دوم کتابهای نظری و زیباشناختی درباره عکاسی است.
وی افزود: در بازار كتاب در ایران، کتابهای اندکی در حوزه نظریه و فلسفه عکاسی وجود دارد. همچنین در نظام آکادمیک عکاسی واحدهای درسی چندانی برای نظریه عکاسی در نظر گرفته نشده و به طور کل تاکید بر مباحث زیباییشناختی عکاسی کمتر است.
اخگر در ادامه به معرفی برخی کتابهای منتشر شده در حوزه نظريه عکاسی پرداخت و گفت: در این موضوع چند کتاب مادر و کلاسیک ترجمه شده که عبارتند از، «درباره عکاسی» نوشته سوزان سانتاگ، «اتاق روشن» نوشته رولان بارت و «درباره نگریستن» نوشته جان برجر. این سه کتاب یک مجموعه مرتبط با هم را تشکیل میدهند و به طور مستقيم يا غيرمستقيم ارجاعات بسیاری به هم دارند. همچنین برجر درباره سانتاگ و کتابش نیز مقاله نوشته است.
اخگر در ادامه در پاسخ به این سوال که کدام یک از این منابع برای آموزش نظریه عکاسی در دانشگاهها مناسبتر است، گفت: برای آموزش نظریه عکاسی در دانشگاهها ایدهآل کتابهایی است که اصولا برای این هدف نوشته شده و از روش خاصی برای ارایه مطالب پیروی میکنند، اما كتابی مانند كتاب سانتاگ بيشتر نوعی حساسيت خاص نسبت به پديدهای مانند عكس و معانی و پيوندهای گستردهتر آن در ما ايجاد میكند و اين فراتر از صرف مطلع كردن ما از نظريههای مختلف درباره عكاسی است.
این مترجم در ادامه در پاسخ به این سوال که ویژگی اساسی کتاب «درباره عکاسی» چیست، گفت: خصلت برجسته کتاب در این است که نویسنده متخصص در عکاسی نیست و بیرون از حوزه عکاسی به این رشته فکر میکند. کتاب آبشخوری نظری دارد و حُسن این خصلت در این است که ایدههای مطرح شده توسط سانتاگ و نوع برخورد او با عکاسی، میتواند برای هر فرد کتابخوانی که دغدغه تاریخ و فرهنگ دارد، مفید باشد.
اخگر گفت: برای درک عکاسی به عنوان یک کلیت و پدیده، کتاب سانتاگ میتواند مفید باشد. رویکرد یا برخورد سانتاگ، یک رویکرد عمومی است که میتواند عکاسی را با دیگر مسایل اجتماعی پیوند بدهد. این رویکرد برآمده از خصلت خود عکاسی است، چرا که عکاسی را نمیتوان مانند یک مدیوم هنری در کنار دیگر مدیومها مثل نقاشی، به طور مجزا درک کرد. عکاسی با توجه به شرایط به وجود آمدنش با سرنوشت جامعه مدرن گره خورده است.
اخگر در ادامه با اشاره به این نکته که کتاب «درباره عکاسی سانتاگ» امکان دید خلاقانه و نقادانه به یک پدیده فرهنگی مثل عکاسی را به مخاطب ارایه میدهد، گفت: در قرن بيستم و حالا بيستويكم عکاسی دیگر جزو لاینفک زندگی روزمره انسانها شده است. این مساله تاحدی طبیعی شده است که حتی در بسياری از موقعيتها حضور عکاسی حس نمیشود و خصلتی نامریی پيدا میكند. کتاب سانتاگ امکان مریی کردن این پدیده را میدهد، یعنی امکان آنكه که انسان درک کند عکاسی چه نقشی در زندگیاش دارد. به عنوان مثال توجه نظری به عکاسی خانوادگی كه بعدها محل بحثهای بسياری شد برای نخستین بار در کتاب سانتاگ مطرح شد.
نویسنده کتاب «فانی و باقی» در ادامه با اشاره به این نکته که هدف این کتاب تربیت منتقد عکاسی نیست، گفت: هدف سانتاگ از ارایه این کتاب یک هدف آموزشی نبوده، اما به طور ضمنی میتوان نقد عکاسی البته به معنای گستردهتر اصطلاح را از این کتاب فراگرفت. سانتاگ در جایی بیان میکند که سالها وسواس نوشتن درباره عکس را داشته و این کتاب پاسخی به این دغدغه و وسواس است و البته این نکته خود نوعی آموزش است: یعنی تا منتقد درگیری وسواسگونی با موضوعی پیدا نکند، نمیتواند به نقد آن بپردازد.
اخگر در ادامه با اشاره به این نکته که نقد زيبايیشناختی در مقابل روش و شیوه نقد سوزان سانتاگ است، گفت: «درباره عکاسی سانتاگ» درست در مقابل کتابهای آموزش نقد، قرار میگیرد. نقدی که سانتاگ مطرح میکند در عین اینکه درک زیباییشناختی دارد با نوعی حساسیت اجتماعی و اخلاقی، مرتبط است. به عنوان یک نمونه از این نوع نقد که توانایی ایجاد روابط زنده با موضوع مورد مطالعه را دارد، فصلی است که سانتاگ بحثاش را با «والت ویتمن» شاعر اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 در آمریکا شروع میکند، این فصل مانند بازخوانی بخشی از تاریخ آمریکا از مجرای عکاسی به عنوان یک مدیوم است.
اخگر در توضیح بیشتر روش نقد سانتاگ گفت: سانتاگ مباحث را از اوایل قرن 20 که چشمانداز و دیدگاهی خوشبینانه نسبت به آمریکا و آیندهاش وجود داشته شروع میکند، چرا که این دیدگاه و چشمانداز تاثیر بسیاری بر کار عکاسان این زمان در آمریکا گذاشته است. در ادامه سیر تاریخی در کتاب نشان داده میشود که این دیدگاه تا زمان نوشته شدن کتاب و فضایی که پس از جنگ جهانی دوم در آمریکا حاکم شد، چه تحولاتی از سر گذرانده و چگونه آن نگاه خوشبینانه اولیه به یک نگاه تیره و تار و بدبینانه تبدیل میشود. سانتاگ این رویدادها را از مجرای عکاسی که در عین حال پیوند ارگانیکی با شرایط تاریخی آمریکا دارد، نگاه میکند.
اخگر در پاسخ به این سوال که زمان نگارش کتاب، چه تاثیری بر مطالب سانتاگ گذاشته است، گفت: کتاب در دهه 70 نوشته شده و این زمان در واقع یک دهه خمودگی و افسردگی عمومی در آمریکا بوده است. دهه 50 دهه رونق اقتصادی شدید و خوشبینی نسبت به آینده در آمریکا بود، که این مساله در هنر پاپآرت منعکس شده است. در ادامه به مسایل اواخر دهه 60 و اعتراضهای سیاسی و مسایل مرتبط با جنگ ويتنام میرسیم.
وی افزود: این رخدادها و افول آرمانهای جنبش دانشجویی باعث شد که دهه 70 یک دهه سراشیبی و نااميدی باشد. در عين حال در همين زمان عکاسی کمکم به صورت عام و در حوزههای مختلف کنش اجتماعی نفوذ کرده بود. تاثیرات این نفوذ در خصوصیترین مناسبات بین انسانها و حوزههای مختلفی چون تبلیغات و توریسم خود را نشان داده و قابل درک بود. اگر از این زاویه به کتاب سانتاگ نگاه کنیم، آن را بیشتر و بهتر درک خواهیم کرد.
کتاب «درباره عکاسی» نوشته سوزان سانتاگ را انتشارات حرفههنرمند با همكاری نشر نظر با ترجمه مجید اخگر در 240 صفحه و بهای هشت هزار و 500 تومان منتشر کرده است. مترجم كتاب مقالهای را نيز در مورد مسایل نظريه سانتاگ و نظريه عكاسی به طور عام به نگارش در آورده و ضميمه كتاب كرده است.
مجید اخگر یکی از مولفان و مترجمان پرکار حوزه فلسفه هنر، هنرهای تجسمی، تئاتر و سینماست و اکنون عضو شورای دبيران مجله «حرفه هنرمند» است.
از دیگر تالیفات و ترجمههای مجید اخگر میتوان به «هنر و ادراک بصری؛ روانشناسی چشم خلاق»، «نظریه هنر آوانگارد»، «بدن تكهتكه شده: قطعه به مثابه استعارهای از مدرنيته»، «فیلم و فرهنگ، سینما و بستر اجتماعی آن» و «فانی و باقی، درآمدی انتقادی بر مطالعه نقاشی ايرانی» اشاره کرد.
جمعه ۳۱ شهریور ۱۳۹۱ - ۰۹:۰۹
نظر شما